[🌙]
خدا اون لحظهست که دلت خالیه اما نمیذاره بشکنی،
بغض داری اما یه دفعه آروم میشی،
یه نور و امید که یهو میتابه
به قلبت، یه کمک غیر منتظره، یه شانس،
اون حضورِ بیصدا که همیشه باهاته:)🤍🌙
#خدایمن
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
❣دل من به امید روزی نشسته است
🕌که مهمان حرمتان باشم،
🚩چشم بدوزم به آن پرچم سرخ و زمزمه کنم:
♥️امیری حسینٌ و نعم الامیر
#امامحسینقلبم
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
4.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 #شهدایروزکرج
🔆امروز چهارشنبه ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۴ مصادف با ۲۲ جمادی الاول
📿ذکر روز چهارشنبه: یا حَیُ یا قَیوم (صد مرتبه)
💐سالروز شهادت پدر موشکی ایران شهید حاج حسن تهرانی مقدم
💐 سالروز شهادت
🌷شهید مدافع حرم احمد اعطایی
🌷شهید مدافع حرم مسعود عسگری
🌷شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری
🌷شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
🕊در چنین روزی تعداد ۲ نفر از فرزندان استان البرز به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
۱.شهید سید احمد طباطبایی
۲.شهید حسین دستخوش جوان
شادی ارواح طیبه شهدای استان البرز صلوات📿
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
#تلنگرانهـ
«گاهی گناهِ انسان با اشک آمرزیده میشود، گاهی هم با لبخند.
بعضیها میتوانند با یک تبسّم، خودشان را پاک کنند؛
اما از کجسلیقگی این کار را نمیکنند! نمیدانند خالق گریه، خالق خنده هم هست!
«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكَىٰ».
گاهی خدا یک لبخند را، به قیمت اشک میخرد.
مثلا برادر خود را در آغوش بگیر و لبخندی بزن تا گناهانت پاک شوند!
مردم هم نگاه میکنند
و میگویند دین اینها، دین نشاط هم هست»
[#مرحومحائریشیرازی
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••🕊️🌿
🇮🇷خوش آمدی قهرمان
🌹🏴مراسم استقبال از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها(شهدای خوشنام دفاع مقدس) در ایام فاطمیه
⏰دوشنبه ۲۶ آبان/ساعت ۱۶:۳۰
🔰کرج،حد فاصل میدان سپاه و سه راه رجائی شهر،کانون فرهنگی ورزشی شهید سبحانی
⚜ستاد کنگره شهدای شهر کرج
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
4.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سالگردشهادت
🔺امروز سالگرد شهادت مردیست که از هیچ برای ایران قدرت ساخت؛ مردی که باور داشت: فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند. مردی با آرزوهای دور برد .🚀
🌷شادی روح پاک شهید حسن طهرانی مقدم صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید🌷
⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
هدایت شده از بَناتُ الزِّیْنَبْ
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
☆مشرف شوید به روضه ی حضرت مادر☆
ما جز ایشان کسی را نداریم برای تسکین بخشیدن به دردهایمان؛
فقط دستی بکش به روی زخم های بیشمار من ، مادر
اعجازی که دستت میکند، مرهم نخواهد داشت !🥀
-من برای تو میگریم و تو نیز برای ما -
سخنران : سرکارخانم شامیزاده 🍂
با نوای : سرکارخانم شامیزاده و ذاکرین اهلبیت علیه السلام 🍂 🍃
مکان :۴۵متریگلشهر_خیابانمیرزایی_ زینبیه گلشهر کرج _ سالن ریحانه الزینب 🍃
زمان : پنجشنبه۲۲م آبان|بعد از اذان ظهر
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚
_شما توسط اميرالمومنین دعوت شده اید
@reyhanatozeynab
@banatozeynab
بسمالله
✍️ #دمشقشهرعشق
#قسمتپنجاهم
#قسمتپایانی
دو ماشین نظامی و عدهای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمیشد حلقه محاصره شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم میدود.
آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه میدرخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفسنفس افتاد :«زینب حاج قاسم اومده!»
یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم سردار سلیمانی را میگوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم میپیچید :«تمام منطقه تو محاصرهاس! نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!»
بیاختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و بهخدا حس میکردم با همان لبهای خونی به رویم میخندد و انگار به عشق سربازی حاج قاسم با همان بدن پارهپاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!»
سردار سلیمانی را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانیاش را در سرمای صبح زینبیه با چفیهای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمهای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به حرم، گرای مسیر حمله را میداد.
از طنین صدایش پیدا بود تمام هستیاش برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد.
ما چند زن گوشه حرم دست به دامن حضرت زینب (س) و خط آتش در دست سردار_سلیمانی بود که تنها چند ساعت بعد محاصره حرم شکست، معبری در کوچههای زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سالهای بعد بود تا چهار سال بعد که داریا آزاد شد.
در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بیامان تکفیریها و ارتش آزاد و داعش، در زینبیه ماندیم و بهترین برکت زندگیمان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند.
حالا دل کندن از حرم حضرت زینب (س) سخت شده بود و بیتاب حرم حضرت سکینه (س) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیریها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دلمان را زیر و رو کرده بود.
محافظت از حرم حضرت سکینه (س) در داریا با حزبالله لبنان بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزبالله به زیارت برویم.
فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه (س) میلرزد تا لحظهای که وارد داریا شدیم.
از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم حضرت سکینه (س) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود.
با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کردهاند و مصطفی دیگر نمیخواست آن صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟»
دیدن حرمی که به ظلم تکفیریها زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!»
و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین (ع) را به ضمانت گرفت :«جوونای شیعه و سنی تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام علی (ع) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!»
و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری امیرالمؤمنین (ع) را به چشم خود ببینیم.
بر اثر اصابت خمپارهای، گنبد از کمر شکسته و با همه میلههای مفتولی و لایههای بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که تکفیریها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه (س) نرسیده بود.
مصطفی شبهای زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون حضرت سکینه (س) میدانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟»
دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق حضرت زینب (س) و حضرت سکینه (س) میتپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا میمونیم و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیریها این حرم رو دوباره میسازیم انشاءالله!»...
#پایان
امیدواریم خوشتون اومده باشه...
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
#قرارشبانهـ
فکر کن خدا هر شب تو گوشمون میگه
خدات که منم
پس راحت بخواب قشنگم✨🌚
شبتون بهشت✨🌚
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 اجرای رزمایش «اعلام وضعیت هشدار عمومی از طریق تلفن همراه» در ۴۸ ساعت آینده
سازمان پدافند غیرعامل:
🔹به اطلاع هممیهنان گرامی میرساند، در راستای اجرای مصوبات کارگروه دائمی پدافند غیرعامل کشور در زمینهی ارزیابی میزان آمادگی دستگاههای اجرایی کشور و در ادامهی رزمایشهای برگزارشده در آبانماه، رزمایش «اعلام وضعیت هشدار عمومی از طریق تلفن همراه» در روز جمعه ۲۳ آبانماه از ساعت ۱۰ لغایت ۱۲ در برخی نقاط منتخب کشور برگزار خواهد شد.
🔹سامانه ارسال پیام اضطراری از طریق شبکهی تلفن همراه، قابلیتی است که در شرایط وقوع تهدیدها یا مخاطرههای طبیعی نظیر زلزله، سیل و طوفان، میتواند بهصورت هدفمند هشدارهای لازم را به مشترکین مناطق در معرض آسیب یا مخاطره ارسال کند و نقشی مهمی در حفظ امنیت و ایمنی مردم ایفا نماید.
🔹بر اساس برنامهریزی انجامشده، در روز جمعه ۲۳ آبانماه و در بازهی زمانی ساعت ۱۰ تا ۱۲ صبح، برای برخی از مشترکین اپراتور همراه اول در نقاط منتخب کشور، پیام هشداری بر روی تلفن همراه ظاهر خواهد شد.
🔹این هشدار صرفاً در چارچوب اجرای رزمایش بوده و هیچگونه تهدید یا مخاطره واقعی را منعکس نمیکند.
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••