eitaa logo
شُهَداءُ‌الزِّینَب🥀🕊
317 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
984 ویدیو
2 فایل
بِسمِ‌رَبِّ‌الشُّـهَـداءُوَالصِّـدیـقـیـن #خادِم‌ُ‌الشُّهَداء فقط یک مدال بر روی سینه نیست! بلکه یک هدف و راه است ✨کارگروه شهدای زینبیه گلشهر کرج ✨ راه ارتباطی با ما : @BanOojn تاسیس : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
مشاهده در ایتا
دانلود
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم(نور‌۲۲) ببخشید و چشم بپوشید، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ میرنجیم ، بی آن که درک کنیم میرنجانیم ، میخواهیم درکمان کنند انگار فقط خودمانیم که دل داریم و انگار که حق ، همیشه با ماست ... اگر با حرفی ، رفتاری ، اشاره‌ای خواسته یا ناخواسته دلمان رنجید در بخشش و مهربانی مصمم باشیم نه در کدورتها. به اندازه‌ی ده تای کودکیمان برای دیگران آرزوهایِ خوب کنیم . بانیِ امواجِ منفیِ جهانِ هستی نباشیم امواجِ منفی مانعِ استجابت است. راه هایِ آسمان را باز کنیم ، بارانِ رحمت و مهربانی پشتِ ضخامتِ نبخشیدنها گیر کرده ઉ♥️🪞ઉ♥️🪞ઉ♥️🪞ઉ♥️🪞ઉ♥️ ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab ••• 🕊️
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 "تو فقط گریه نکن" تو فقط گریه نکن❤️‍🩹 🎙حسین طاهری ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج مهدی رسولی در آغوش پدر شهیدش🥺 دقایقی با سردار شهید جوادرسولی با فرزند گرانقدرشان مداح اهل بیت حاج مهدی رسولی ، به کمک هوش مصنوعی ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
سفارش من به شما این است که نسبت به انقلاب و رهبر عزیزمان وفادار باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید تا از مسیر اسلام خارج نشوید. در انجام واجبات و ترک محرمات به خصوص رعایت حق الناس بکوشید. با قرآن مانوس باشید تا چراغ راهتان و مانع لغزش شما گردد. و از خواهران عزیزم می خواهم که در حفظ حجاب خود کوشا باشند چرا که حجاب آنان باارزش تر از خون شهید است. 🌷شادی روح پاک شهید سید مرتضی دادگر صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید🌷 ⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️ ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
‌‌ ‌ 🔹سیصدوسیزدهحمزه منیکسوالیمیکنماینجبهہهای‌ماکہموجمیزدازانسانهای‌مخلصواینهمہشهیدیعنیازاینهاسیصدوسیزدهنفرمخلص‌امامزماننبود...؟ قسمِقرآنمیخورمکہبود!! بیشازسیصدوسیزدهتاهمبود💙 اینهاییکہمیروندجمکران‌موجمیزنندیعنیسیصدوسیزده‌تامخلصِامامزماننیست؟ حاضرندبسیاری‌ازاینهاجانشانرادرراهحضرتبدهند.❤️ بانگاهدقيقدرروایاتِاهلبیت‌بہايننتيجه‌ميرسيمكہعشقواخلاصوازجانگذشتگیبسنیست. امامزمانسیصدوسیزدهمحورمیخواهدکہاینها منشأاثرباشند💛 هرکدامدرجاییکہهستند‌،موجیراادارهکنند چراپیغمبرصلواتاللہعلیہبرا؎شهادتحمزهعلیہالسلام‌اینقدرناراحتشدند؟ حمزه مدبربود💚 متعقلبود... امامزمان(عج) سیصدوسیزدهتاحمزه میخواهند...💛 ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله 📚رمان 🔹 شاید هم ریحانه ماجرای خرید آن را برای مسرور تعریف می کرد و مسرور به ریش من و پدربزرگ می خندید. قوها از هم فاصله گرفته بودند. یکی با نوکش پرهایش را مرتب می کرد و دیگری بی حرکت بود و موج آرامی که از ریزش فواره ایجاد می شد او را به کُندی به دور خودش می چرخاند. ابوراجح گوشه ی بینی ام را خاراند. به خودم آمدم و لبخند زدم. گفت: خودت را به امواج فکر و خیال نسپار‌. به خدا توکل کن و از او یاری بخواه.شاید همسری که در طالع توست همین است. شاید هم دیگری باشد. اگر همین است که به او خواهی رسید و اگر دیگری است، دعا می کنم صد برابر از این یکی بهتر باشد و در کنارش سعادتمتد شوی. کسی با موقعیت تو حتی می تواند دختر حاکم را خواستگاری کند. یکی از قوها به جفتش پشت کرده بود و به دانه های انگوری که در پاشویه بود نوک می زد. برای پس زدن عذابی که آزارم می داد. سعی کردم منطقی فکر کنم. من ثروتمند و زیبا بودم. چرا باید خودم را آن قدر کوچک و ضعیف نشان می دادم که دختر یک حمامی بتواند به آن راحتی مرا به بازی بگیرد؟ مسرور بیشتر از من به درد ابوراجح می خورد.اگر ریحانه دلش می خواست با مسرور زندگی کند. باید می پذیرفتم که لیاقت او همین است. با تلخی سعی کردم به خودم بقبولانم که ریحانه و مادرش تنها به این قصد به مغازه ما آمده بودند که تخفیف خوبی بگیرند. حدس آنها هم درست بود. با دادن دو دینار، هشت دینار تخفیف گرفته بودند. خودشان هم باور نمی کردند. دست در جیب بردم و دینارها را لمس کردم. دیگر تپشی در خود نداشتند. سرد و خشک بودند. دوست داشتم آنها را در حوض پرتاب کنم. آن وقت ابوراجح، با تعجب می پرسید که این کار چه معنایی دارد و من در حال رفتن، نگاهی به عقب می انداختم و می گفتم: بهتر است معنایش را از دخترت بپرسی. سکه ها را در مشت فشردم و برخاستم خودم را از آن محیط عذاب آور آزاد کنم. شاید اگر کنار فرات می رفتم و قدری شنا می کردم، حالم بهتر می شد. ابوراجح دستم را گرفت و گفت: باید فردا بیایی تا در اتاق کناری بنشینیم و صحبت کنیم. به چشم های مهربانش نگاه کردم. در یک لحظه از آن همه خیال های عجیب و غریبی که به دل راه داده بودم، خجالت کشیدم. چطور توانسته بودم در باره ریحانه آن گونه خیال بافی کنم؟ چهره ی نجیب و شرمگین او را به یاد آوردم که همچون فرشتگان، بی آلایش بود. ناگهان صدای گام هایی سنگین در راهرو حمام، که با عجله نزدیک می شد. رشته افکارم را پاره نمود. چند لحظه بعد مردی در لباس سربازان دارالحکومه، پرده ورودی را به یکباره کنار زد و گفت: جناب وزیر تشریف فرما می شوند. برای ادای احترام آماده باشید!.. ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⧉🥞 . . ‌ ୧ خدایا! من به جای ترس، تو را انتخاب می‌کنم. به جای شک، باور را.💚 به جای انتظار، حرکت را. بگذار نیروی نگاهت، در رگ‌های روحم بدود🫀 خدایا! مرا در جریان قدرتت جاری کن✋ نه برای گریز از سختی‌ها، بلکه برای درخشش در میانشان.🌱✨ بگذار روح من، مثل شعله‌ای آرام اما مصمم، در هر بادِ سردی برقصَد و خاموش نشود🔥 ☺️✌️ ‌ ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 🔆امروز پنجشنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۴ مصادف با ۲۹ جمادی الاول 📿ذکر روز پنجشنبه: لا اله الا الله الملک الحق المبین 🕊شهادت شهید مدافع حرم حمیدرضا ضیایی 🕊شهید مدافع حرم اسماعیل غلامی یاراحمدی 💠روز اعلام پایان حکومت داعش توسط سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی 🕊در چنین روزی تعداد ۱۰ نفر از فرزندان استان البرز به درجه رفیع شهادت نائل شدند. ۱.شهید علی رضا اقبال ثانی ۲.شهید جعفر پاشانی ۳.شهید مهدی تهرانی کبا ۴.شهید غلام رضا خراسانی ۵.شهید مرتضی دشیری ۶. شهید ابراهیم دهقان ۷. شهید حسین سلطانیان ۸.شهید مرتضی غلامی ۹.شهید حسین بچم ۱۰.شهید علی اصغر نوین شادی ارواح طیبه شهدای استان البرز صلوات📿 ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••