#دلنوشتهـ
از صبح هزار بار خواستم بنویسم اسمت را...
اما دستم نرفت...
انگشتانم یخ میزدند، چشمهایم پر میشد، دلم نمیآمد بنویسم...
چون نمیخواستم باور کنم.
نمیتوانستم بپذیرم که تو هم پر کشیدی... 🥀
امیر دلهای ایران...
وقتی حاجیها دور کعبه طواف میکردند،
تو داشتی دور وطن میگشتی،
قلب به قلب، خاک به خاک، جان به جان.
و همانجا، در میانهی مردم،
قربانی شدی،
نه در لباس احرام،
که در لباس عشق به ایران.
چه حسرتی از این بالاتر...
که ما نالایقان، داشتن شما را نفهمیدیم
و خدا، نوبت رفتنتان را زودتر نوشت.
امیر تمام روزهای سخت ایران...
در روزهای تحریم، در شبهای موشک، در دلهرهی جنگ،
تو ایستادی...
سایهات بر سر ما بود،
و حالا، جای خالیات،
به وسعت یک کشور،
سنگینی میکند.
شهادتت مبارک...💔
سردار دلها،
سردار امیرعلی حاجیزاده...
تو حاجی واقعی این سرزمین بودی...
و این وطن، مدیونت خواهد ماند تا همیشه....
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
🌺 برای شهیدی که طلبگی را با خون معنا کرد :
گاهی بعضیا رو تا هیچوقت هم از نزدیک ندیده باشی، بازم حس میکنی برادرت بودن.
شهید آرمان علیوردی برای من یکی از اوناست🥲 رفیقی که تو مسیر طلبگی، بیهیچ ادعا، شد فانوس شبای پر تردید.
تو وقتی رفتی، تازه من فهمیدیم که علم بدون غیرت، چقدر تنهاست.
طلبگی فقط نشستن پشت میز و حفظ کردن متنها نیست... طلبگی یعنی آماده بودن واسه جاهایی که خون لازمه، نه فقط کلمه.
تو با رفتنت خیلی چیزا رو بهم ثابت کردی.
من موندم، تا ادامهت بدم با قلم، با فکر، با ایستادگی.
راهتو میشناسم... چون از وقتی اسم تو اومد، مسیر برام واضحتر شد.
داداش دعا کن منم تو این راه مثل تو بدرخشم و تنها به قلمم ننازم🥲💔
#دلنوشته
#شهیدآرمان
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
|لوکیشن|
زینبیه گلشهر،اتاق شهداء، دفتر دلنوشته ...
#ارسالیشما
#دلنوشتهـ
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••