2.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 #شهدایروزکرج
🔆امروز پنجشنبه ۹ مرداد ماه ۱۴۰۴ مصادف با ۶ صفر
📿ذکر روز پنجشنبه: لا اله الا الله الملک الحق المبین
🕊در چنین روزی تعداد ۱۱ نفر از فرزندان استان البرز به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
۱.شهید نبی الله احدی آقایی
۲.شهید عباس عبدلی
۳.شهید موسی شجاعی
۴.شهید رضا شیرزادیان
۵.شهید ناصر شیری
۶. شهید محمود قربانی
۷. شهید مهدی ماهوت فروشها
۸.شهید صالح محمدی
۹.شهید شاه زنان لرزمانی
۱۰.شهید علی اصغر احمدی
۱۱.شهید مسعود پور صومعه
شادی ارواح طیبه شهدای استان البرز صلوات📿
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
#اطلاعیهـ
مراسم گرامیداشت چهلمین روز شهادت بسیجی پاسدار
کربلایی #شهیدامیررضاعکسی
پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۰۹
از ساعت ۱۸:۳۰ _ ۱۷
مکان : خوزنکلا آرامستان بهشت حضرت زینب (س) ، یادمان شهدای خوزنکلا
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
31.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز میخوایم داستان یه خانواده رو روایت کنیم .
به رسم ادب از پدر خانواده شروع میکنیم ، دکتر مصطفی ساداتی ارمکی در دهه ۵۰ در روستای ارمک کاشان توی یک خانواده مذهبی به دنیا اومد ، در دوران تحصیل به عنوان یکی از دانشجویان برجسته بود و در رشته فیزیک هستهای مدرک دکترا گرفت ، استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران بود و در سازمان انرژی اتمی مشغول کار بود.
مادر خانه شهیده فهیمه مقیمی یک معلم دینی فداکار خوشرو و آرام بود ، از آن زنهایی که بی صدا کوه به دوش میکشند ، سختیهای زندگی را به جان خرید تا همسرش به جایگاه یک دانشمند هستهای برسد و به وطن خدمت کند.
ریحانه سادات دختری باهوش که در مدرسه تیزهوشان درس میخواند و حتی قید گردش علمی مدرسه را به خاطر حجابش میزد ، او حافظ قرآن بود و مادر بزرگش میگفت رفاقتش با امام زمان روز به روز عمیقتر میشد ، ریحانه من بوی بهشت میداد .
فاطمه سادات دختری اهل مطالعه که مهربانی و وابستگیاش به مادرش زبان زد همه بود.
و اما سید علی پسر کوچک خانواده عاشق سردار سلیمانی بود و در خانه راه میرفت و مانند او رفتار میکرد به همین دلیل او را سردار سلیمانی خانه صدا میکردند .
این خانواده نمونهای از یک خانواده منسجم متدین و ساده زیست بود .
حوالی اذان صبح ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ انفجار یک خانه در نارمک تهران تیتر یک رسانهها شد، خانهای که همه اهالی اش شهید شدند ، حتی سید علی ای که تازه تولد ۴ سالگی را جشن گرفته بود.
آدمی کم میآورد حتی برای شمردن این نامها، چه برسد به اینکه یکجا، پنج داغ بر دلت بنشیند و ندانی برای کدامشان عزادار باشی!
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
20.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهدایی
📺مستند کوتاه می خواهم برگردم
روایت شنیدنی دختر شهید محمد جواد پور رجبی از رویاهای صادقه بعد از شهادت پدر
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
‼️ایام قمر در عقرب‼️
🔹 زمان قمر در عقرب این ماه:
📅 پنجشنبه ۹ مرداد، ســـاعت ۲۱:۵۷ تا
۱۲ مرداد ، ساعت ۸:۴۴ صبح.
🔸دوره احتیاط(برای رفع نحوست):
📅تا ۱۴ مرداد، ساعت ۱۴:۱۵.
‼️باتوجه به تاثیرات خاص این ایام، طبق روایتی از امام صادق (ع) توصیه میشود:
❌ از انــــجام کارهای مهــــــــم مانند ازدواج، سفر، خریدهای بزرگ و تصمیمهای مهم و سرنوشتساز پرهیز کنید؛ چراکه هیچ خـــــــیر و برکتی در اون نمیبینید.
🔸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
صدقه ، هفتاد دَرِ بلا را مى بندد.
🔻صدقه رو در این ایام فراموش نکنید!
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
امامصادق علیهالسلام:
هر ظلمی که در اسلام
اتفاق افتاده و یا در آینده
تا روز قیامت اتفاق افتد و
هر خونی که تا روز قیامت
به حرام بر زمین بریزد و
هر عمل منکر و ناشایستی
که تا روز قیامت اتفاق افتد؛
همانا وِزر و وبال آن به گردن
آن دو «خلیفه اول و دوم» و
پیروان آن دو نوشته خواهدشد..
•📚مجمعالنورین|ص۱۲۴•
#حدیثگرافی 🌱
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
📚ࢪمـآن: #ازنجفتاکربلا
#قسمتنوزدهم
درحسینیه مستقر شدیم.من و زینب و نرگس و گلی قرار گذاشتیم یک ساعت دیگه حرکت کنیم سمت حرم.دیگه پیاده روی تموم شد.حالا دو روز وقت داریم....
باید مشاممون رو پر کنیم از بوی حرم.برای روز های دلتنگیمون...
برای روز های حسرتمون....
شاید دیگه نیاد این روز ها...همین چندوقت پیش بود که نازنین برام پیام فرستاد.با پیامش سوختم و گریه کردم.با خودم گفتم:یا حسین....نکنه اربعین سال دیگه بیاد و من این موقع....
نازنین نوشته بود:
می گویم از کنار زیارت نرفته ها
بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار زیارت نرفته ها
کفش هامون رو پا کردیم و چادر های خاکیمون رو پوشیدیم.یادم نمیره اون موقع که گلی ما رو با اون وضع دید با تعجب گفت:
-مگه نمی خواهید برید حرم امام حسین؟
—چرا می خواهیم بریم.چه طور مگه؟
-با این وضع خاکی؟با این چادر های راه؟
نرگس با بغض گفت:
—گلی،حضرت زینب هم با همین وضع رقت ملاقات امام حسین.
همین چهل روز پیش بود...
اهل بیت حسین پیاده روی خاک ها با زنجیر کشیده می شدن.تفاوت رو احساس نمی کنی؟
موقع اومدن به کربلا عباس بود.حسین بود.اکبر بود.عمه زینب که می خواست از شتر پایین بیاد عباس زانو زد گفت خواهر بیا پاهات رو بگذار رو شونه هام.علی رفت دست عمه رو گرفت.حسین سمت راست خواهر ایستاد تا چشم نامحرم به عمه نیوفته.
حالا هیچ کس نیست.هیچ کس نمونده تا مواظب باشه خار های بیابون توی پای رقیه نره.دیگه عباس نیست که چهارچشمی حواسش به معجر دختر ها باشه.
هیچ کس نیست...
هر چهارتامون با صورت های خیس از اشک راه افتادیم سمت حرم.با همون چادر های خاکی...
به رسم عاشورا....
به رسم زینب...
چهارتایی توی خیابون های کربلا دنبال شلوغی میرفتیم تا به حرم امام حسین برسیم.هرجا تابلو حرم امام حسین بود اون طرف میرفتیم.
خیلی شلوغ بود.
زینب:وای بچه ها.من مردم از بس راه رفتیم.گشنمه بریم یه چیزی بگیریم بخوریم.
نرگس:برای اولین بار یه حرف درست تو زندگیت زدی زینب.
پس رفتیم توی موکب ها تا یه چیزی برای خوردن پیدا کنیم.من و گلی و زینب نشستیم و نرگس رفت غذا بیاره.
چند تا خانوم عرب هم اون جا نشسته بودن و داشتن کفش های خانوم های زائر رو تمیز می کردن.
زینب که عربیش خوب بود شروع کرد صحبت کردن با اون خانوما.
یکیشون اسمشون رباب بود اون یکی فاطمه.زیاد یادم نمیاد چی میگفتن فقط یادمه که گلی به زینب گفت:
زینب جان بپرس ببین اینا چرا اینجوری با عشق از ما پذیرایی می کنن؟
وقتی زینب این سوال رو از فاطمه پرسید اشک تو چشمای فاطمه جمع شد و به عربی گفت:
موقعی که امام حسین و اهل بیتش اومدن پذیرایی نکردیم.حالا بذارین از زائراشون پذیرایی کنیم.
همین موقع ها بود که نرگس با انبوهی از خوراکی های رنگارنگ اومد.توی سینی بزرگ چیده بود.هر کی از دور میدید فکر می کرد برای یه هیئت داره غدا میبره.
زینب:وای عاشقتم نرگس.من از اول می گفتم این نرگس دختر اهل حالیه.
نرگس:انقدر گفتی گشنمه گشنمه.آبروم رفت با این سینی.هرکی میدید یه لبخند ملیح تحویلم میداد.حتما با خوشون می گفتن:این دختره بیچاره قحطی زده است
خلاصه با خنده و شادی غذاهای سلف سرویس رو خوردیم.توی سینی فلافل و قیمه نجفی و باقالا و چایی بود که با کمال تعجب چهارنفری همه رو خوردیم
#ادامهدارد....
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
🎥 مجموعه «ملازمان حرم»
📌 #شهیدسجادادیبی
🗓 جمعه ۱۰مرداد
⏰ساعت ۲۰:۰۰
بازپخش: شنبه، ساعت ۱۸:۳۰
از شبکه افق سیما
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••
حسین جان.....🤲🏻🍃
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ، ﻫﻮﺍﯼ ﺣﺮﻣﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺗﺴﺒﯿﺢ،
ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﻧﺞ ﺣﺮﻣﺖ ...
ﺑﺸﻤﺎﺭﻡ ﯾﮏ ب ﯾﮏ ...
ﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﺩﻝ...
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻟﺨﺴﺘﻪ ﺧﻮﻧﯿﻦ جگرم...
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﯽ ﻻﯾﻖ ﻭ ﺁﺷﻔﺘﻪ سرم...
ﺩﻝ ﻣﻦ! ﯾﮏ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﺧﺪﺍ می خوﺍﻫﺪ ...
ﮐﻪ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﺣﺮﻡ...
ﺩﻭ ﺭﮐﻌﺖ ﻋﺸﻖ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ آقا...
ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ...
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺿﺮﯾﺢ ...
ﮔﺮﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻭﺟﻮﺩ...
ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ، ﺟﺎﺭﯼ بکنم ...
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻣﻦ ﺣﺮﻣﺖ...
دلم آرام بگیرد.
بطلب اقا....🤲🏻🍃🕊️
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ
#صبحتونحسینی
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••