بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم به اطلاع علاقه مندان به شناختن شهدای عزیز شهرستان شهیدپرور خوی میرسانیم.
✅✅ به حول و قوه الهی کانال مختص این شهدای عزیز به تازگی راه اندازی شد و فعلا به شهدایی که به خانواده های آنها دسترسی داشتیم معرفی شد.
🔺لینک عضویت برای علاقه مندان 👇👇
@Shohadaye_khoy
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌷🌱🌷🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌷🌱🌷🌱
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
@Shohadaye_Khoy
📃فرازی از زندگينامه شهيد:
🌷شهيد جوانشير صفری انزابی در سال ۱۳۴۹ در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. پدرش با كار كردن در مزرعه امورات خانواده را می گذراند. در سن هفت سالگی در دبستان امام كندی به تحصيل پرداخت و در كلاس دوم بود كه مبارزات مردم به رهبری امام راحل اوج گرفت و با اقتدا به پدر كه از رژيم پهلوی متنفر بود ✨اولين فرد از دانش آموزان شد كه تصاوير خاندان طاغوت را از پشت كتاب هايش پاره كرد. هيچگاه از نماز و روزه غفلت نمی كرد و هيچگاه از عبادت و اطاعت خداوند يكتا غافل نمی شد.
🔴زمانی كه جنگ شروع شد آرزو داشت درسش را تمام كند و به استخدام نيروی هوائی دربيايد تا اينكه ناوگان آمريكائی به خليج فارس وارد شد تا صدام را بيشتر و از نزديك حمايت كند. به برادر بزرگش كه از جبهه آمده بود گفت به جبهه می روم و آن هم به خليج فارس و با ناوگانهای آمريكائی جنگ خواهم كرد و با اين تصميم خود را به بسيج سپاه معرفی كرد. دبيرستان را رها كرد و به دانشگاه جبهه شتافت.
📨در نامه ای كه می نوشت از همه خواهش می كرد كه به جان امام دعا كنند و پيروزی رزمندگان را از خدا بخواهند.در نامه ای به برادرش نوشت: ✍«اگر من شهيد شوم مبادا اسلحه من بي صاحب بماند و به زمين افتد. برای دفاع از اسلام و آئين و كيان كشور خود از مال و جان بگذريد و همه را در راه خدا فدا كنيد.»
🕊سرانجام بعد از۵ ماه عشق و ايثار در تاريخ ۱۳۶۷/۱/۱۴ در جبهه قوجار به فيض #شهادت نائل گشت و به ديدار حق شتافت.
🌷روحش شاد و راهش مستدام باد🌷
#شهدای_خوی
@Shohadaye_Khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
📃فرازی از زندگينامه شهيد: 🌷شهيد جوانشير صفری انزابی در سال ۱۳۴۹ در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گش
🌹این شهید عزیز در ۶ سالگی مادر خود را از دست داده و در یک خانواده مذهبی تحت تربیت پدر انقلابی پرورش یافته
🌹از همان کودکی به امام و آرمانهای امام و نظام جمهوری اسلامی علاقه مند بوده و در راهپیمایی های مختلف همراه پدر شرکت میکرده
🌹پدر بزرگوار شهید که چند سالی هست فوت شده در کمیته های انقلاب فعالیت داشته و بسیار علاقه مند به انقلاب و روحانیت بوده و بسیار شجاع بوده
هر دو فرزند پسر این خانواده در زمان جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشتند
🌹که در این میان شهید جوانشیر صفری انزابی این جوان غیور بسیجی که بعد از برادر خود داوطلبانه درس و تحصیل را نیمه تمام گذاشته و راهی جبهه شده بود وقتی پدر می گوید که برادرت در جبهه است این جوان غیور بسیجی میگوید
( برادرم از عوض خود و من هم از عوض خودم )
🌹این شهید عزیز زمانی که در جنگ آمریکا به ناو جنگی ما در خلیج فارس حمله کرده بود شجاعانه در خانه میگوید( که ما می جنگیم که آمریکا را سر جای خود بنشانیم .)
🌹از ویژگی های بارز این شهید میتوان به
🌹 اهمیت به نماز اول
🌹خوشرویی خوش اخلاقی و مهربانی بودن
🌹شجاعت و علاقه مندی به جنگ با آمریکا
🌹و نصیحت شهید به خواهرانش : پشتیبانی از انقلاب و نظام اسلامی و
رعایت حجاب اسلامی و تربیت صحیح فرزندانشان بود.
@Shohadaye_Khoy
📃فرازی از زندگينامه شهيد:
🌷شهيد داود صمدلوئی از تبار هابيل و مظهر اخلاص و ايمان بود. هنگام شيرخوارگی در آغوش مادر عفيف، عشق را لبيك گفته بود. در تاريخ۱۳۴۳/۱۲/۱۵ در شهرستان خوی چشم به جهان گشود و تحصيلات ابتدائي خود را در دبستان نقيبی شروع كرد. تا اول نظری تحصيل نمود و بعد به علت شروع جنگ تحميلی درس و مشق را رها كرد و عازم دانشگاه جبهه و جهاد شد.
🔺از اوايل دوره نوجوانيش كه مصاف با اوجگيری انقلاب اسلامی بود پيوسته فعاليتی مستمر داشت✔️ و با توجه به اينكه محل زندگيش در اوايل انقلاب توسط اشرار خيلی ناامن بود، با برادر بزرگش در راهپيمائيها و تظاهرات شركت مي جست. كاملاً متعهد و مؤمن و شجاع و شيفته امام راحل بود.✨عشقی وصف ناپذير به بسيجيان مخلص داشت و در شهادت و تشيع جنازه بسيجيان و مراسم مذهبي نوحه خوانی می كرد. احساس مسؤوليتی شگفت انگيز در قبال استقلال كشورش داشت.
چندين بار به جبهه اعزام شد. در زمان تحصيل هم به مدرسه می رفت و هم در پادگان حُر حضور می يافت. با تمام وجود در طلب شهادت بود و از مادر
می خواست دعا كند تا خدا شهادت را نصيبش گرداند.
🔰آخرين بار كه به جبهه اعزام شد زمستان سال ۱۳۶۶ بود. هنگام خروج از خانه به مادر گفت: مادر، من ديگر به خانه نخواهم آمد‼️ اين دفعه مرا با قوطی كبريت (در تابوت) به خانه خواهند آورد و مادر جز دعا چاره ای نداشت.💔
اين پاسدار شجاع و دلاور جبهه های نبرد، عاقبت در عمليات ظفرمند بيت المقدس ۲ در محل ماووت درسال ۱۳۶۶/۱۰/۳۰ در اثر اصابت تركش جان شيرين در طبق اخلاص نهاد و به ساحت حضرت حق تقديم داشت و به آزادی ديرينه اش #شهادت دست يافت.
🌷روحشان شاد🌷
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷وصیتنامه شهید داود صمدلوئی:
الهي : ما همه بي چاره ايم و تنها تو چاره اي
الهي : ما همه هيچ كاره ايم و تنها تو كاره اي
الهي : در ذات خود متحّيرم چه برسد در ذات تو
الهي : اگر ستارالعيوب نبودي ما از رسوايي چه مي كرديم
الهي : اگر بخواهم شر مسارم و اگر نخواهم گرفتار
الهي : فرزانه تر از ديوانه تو كيست
الهي : در بسته نيست ما دست و پا بسته ايم
سپاس خداوند يكتا را كه در رحمت جهاد با كفر را بر روي ما گشود و به ما هستي بخشيد تا جان خود را نثار مكتبمان نماييم .
با درود و سلام فراوان بر پيامبر گرامي اسلام كه چگونه زيستن را براي ما آموخت و درود فراوان بر فرزند رشيدش امام حسين (ع) كه چگونه مردن را به ما آموخت . آري اي عزيزان اين مكان جبهه است، جبهه كربلا، جبهه حق عليه باطل، جبهه اسلام بر كفر، جبهه انسان ساز كه به اين مكان دانشگاه گفته مي شود.
اي مردم! چرا عده اي در شعار مي گويند : (ياليتني كنت معك فا فوزا عظيما) ولي در عمل ديده نمي شوند، مگر ما مسلمان نيستيم؟ پس چرا جبهه ها را تنها گذاشته ايم مگر جبهه مال عده اي قابل است چقدردر جبهه نيرو داريد شهري به اين بزرگي كه دارالمومنين گفته مي شود در حدود 300 نفر در جبهه نيرو دارد . چرا ؟
اي مردم اي عزيز! الان جبهه نياز شديد به شما دارد انشاا… كه به جبهه ها بيائيد و امام امت كه حسين (ع) زمان است را تنها نگذاريد. تا زمانيكه امام را تنها نگذاشته ايم اسلام پيروز خواهد شد و به قول يارو : هر كه دارد هوس كربُ بلا بسم ا …
من انتقادي كه از مسئولين شهر دارم اين است كه چرا به جبهه براي ديدار نيامده اند تا رزمندگان را ببينند و بشناسند كه اين رزمندگان از چه كساني هستند در هر هفته نه در هر ماه نه، در هر سال چرا نيامده اند ؟ درست، كه بعضي از مسئولين نمي خواهند رزمندگان را ببينند ولي رزمندگان اسلام مي خواهند تمام مسئولين شهر ار در هر 1 يا 2 ماه يك مرتبه ببينند و درد و دلشان را برايشان خالي كنند چرا تا حالا نيامده اند . انشاا… بعد از اين مي آيند تا وقتي در راه خدا كشته مي شوند در دلشان عقده اي وجود نداشته باشند. شاعر مي گويند :
خواهي كه بهين كار جهان تو باشد
زين هردو يكي كار كن از هرچه كني بس
يا فائده ده ، آنچه تو داني دگري را
يا فائده گـير آنچه نداني زدگر كــس
دوستان عزيز :
شما را توصيه مي كنم كه به حبل الله بپيونديد كه امروز امام امت حبل الله است بنده حقير به جبهه آمده ام كه دين خود را به دين اسلام اداء نمايم اگر پيروز مندانه برگشتم كه هيچ ولي اگر به نزد خدا عروج كردم مر ا حلال كنيد چون بنده گنهكار بودم و به شما دوستان خيلي اذّيت داده ام . حتماً حليّت مي طلبم و از آن برادرانيكه در پادگان حّر آموزش ديده اند به آنان اذّيتي داده ام حليّت مي طلبم.
دوستان:
ان شاء ا لله كربلا هر چه زودتر آزاد مي شود و شما به زيارت كربلا مي رويد و عكس مرا هم به ضريح اباعبدالله الحسين (ع) نشان مي دهيد و ما را از ياد نبريد .
خانواده محترم :
شما حق زيادي بر گردن من داربد من شرمنده ام كه نتوانستم جبران كنم چرا كه اسلام احتياج به خون دارد انقلاب تشنه است اگر دير برسيم برگهايش خشك مي شود و از بين مي رود و اين انصاف نيست.
پدر و مادر عزيزم :
از شما تشكر مي كنم كه مرا به اين سن و سال رسانديد و بزرگ كرديد و به جامعه تحويل داديد و من اين را مي دانم كه به من شير حلال داده ايد .
پدر و مادر عزيزم :
شما را اول به خدا و دوم به يكديگر مي سپارم پدرم اگر كسي آمد از طرف من طلبكار شد حتماً از پولهايي كه در سپاه است بگيريد و به وي بدهيد ولي از آنجائيكه يادم هست از هيچ كس طلبكار نيستم و اگر امكان باشد مرا در قطعه شهدا دفن نماييد و اگر امكان نشد سخن پدر بزرگوارم محترم است.
پدر و مادرم به من گريه نكنيد اگر گريه كرديد براي امام حسين (ع) باشد و پدر و مادر عزيزم در تربيت برادران كوچكم تلاش كنيد كه تربيت اسلامي را ياد بگيرند و در بزرگي به اسلام خدمت نمايند .
برادر عزيزم:
از اينكه به شما زياد زحمت داده ام حليّت مي طلبم و از شما مي خواهم كه در دفن من در قطعه شهداء شيريني پخش كنيد ، چون آنروز ، روز دامادي من است . برادر عزيز جعفر، پولهاي مرا به جبهه بفرستيد و اصلاً در مردن من ناراحت نباشيد ، خندان باشيد كه بدانند برادري به اسلام قرباني دادن نوش جان است.
خواهرانم :
از شما مي خواهم كه مرا حلال نما ئيد و زينب گونه زندگي نمائيد . چون زينب هاي زمان شما ها هستيد . و از مادر مهربانم و مادر بزرگم محافظت نمائيد و نگذاريد زياد گريه كنند بگوئيد براي اسلام كشته شده است چون شهادت يكي از آرزوهاي ديرينه من بود كه من هم به اين نعمت انشاا… نائل خواهم گشت .
باز اي مادر عزيزم از شما مي خواهم كه در مجلس عزاي من گريه نكني شيريني پخش كن تا فكر نكنند شما مادر شهيد نيستي و در عمل بايد ببينند . . .
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
خانواده های شهداء عزيز ترند و در
آخر عرض می كنم كه اينها درد دلي بودند كه با شما در ميان گذاشتم و شما عزيزان را به خدا می سپارم.
خدانگهدارتان✋
و به قول شاعر كه مي نويسد :
ياد داری كه وقــت زادن تــو همه خندان بودند تو گريان
آنچنان زی كه وقت مردن تو
همه گریان شوند وتو خندان
@Shohadaye_Khoy
🌷شهید صالح الهيارلو
در اولين روز فروردين سال ۱۳۴۱ در محله ينگجه شهر فيرورق به دنيا آمد . پدرش به دامداري و کشاورزي اشتغال داشت صالح تحت توجه حاج آقا علي برادر بزرگترش که در کسوت روحانيت بود در فضائي معنوي و روحاني رشد کرد .
شروع تحصيلات دبيرستاني او با اوجگيري مبارزات مردمي عليه رژيم پهلوي مصادف گرديد صالح و علي اصغر با راهنمائي و هدايت حاج آقا علي فعالانه در تظاهرات و مبارزه عليه دستگاه طاغوت شرکت مي کردند .
💫وی با سري نترس به همراه برادر کوچکترش اعلاميه ها و نوارهاي سخنراني امام خميني را به دور از چشمان مأمورين ساواک بين مردم پخش مي کردند .در سال ۱۳۶۰ در رشته راه و ساختمان از دبيرستان فني شهيد رجائي با رتبه اي ممتاز موفق به اخذ ديپلم شد و به عضويت سپاه پاسداران خوي درآمد .
از ابتداي ورود به سپاه پاسداران حضور در جبهه ها را به کار در شهر ترجيح مي داد لذا به مناطق عملياتي رفت و در عملياتهاي فتح المبين ، بيت المقدس ، رمضان ، مسلم ابن عقيل ، والفجر مقدماتي ، والفجر 2 و مرحله اول و دوم والفجر 4 شرکت کرد و مسئوليتهاي مختلفي را در اين عملياتها بر عهده داشت و بارها در عملياتهاي متعدد مجروح و زخمي شد از جمله در عمليات والفجر مقدماتي از ناحيه چشم مجروح شد و عملاً بينائي خود را از دست دادوجهت معالجه به خارج اعزام شد
شهید بزگوار در عملیات والفجر۴ که مسئولیت فرماندهی گردان را بر عهده داشتند در منطقه پنچوین عراق بعد از نبردی سهمگین به فیض شهادت نائل آمدند.
روحشان شاد🌷
@Shohadaye_Khoy
باسمه تعالی
گوشه ای از نا گفته ها، از دست نوشته های سردار شهید صالح الهیارلو ( فرمانده گردان حضرت ابو الفضل (علیه السلام) – شهید قبل از شهادت درعملیات والفجر چهار، به علت مجروحیت چشم راست در عملیات والفجر مقدماتی جهت معالجه به کشور آلمان شهر کلن و بن اعزام شده بود-
روز عمل جراحی ( دست نوشته خود شهید )
صبح بعد از نماز، پرستار یک قرص برایم آورد و ساعت نزدیک هشت بود با لباس عمل که در تن داشتم با تخت به اطاق عمل بردند.در اتاق عمل اول سه تا آمپول به اطراف چشم راستم زدند و بعد از آن رویم و صورتم را پوشاندند فقط چشم راستم باز بود و دهان و دماغ، بعد از زدن آمپلها دکتر مستر و پرفسور اشپیت ناس و چند دکتر زن شروع به عمل کردند من احساس کردم که چشم راستم را بیرون کشیدند منظره جالبی بود درد شدید، من می گفتم یا الله اینها تعجب می کردند بعد دکتر پرسید یا الله یعنی چه؟ من در جواب گفتم یعنی فُرگات یعنی برای خدا، اینها نیز شروع کردند به تکرار، دیگر شعار بود و عمل، یک زن دکتر هم بود از آن پرسیدم اسم شما چیست در جواب گفت: ایش امریکائی، از زیر عمل بلند شدم با مشت گره کرده جواب دادم امریکا نیشگود خمینی زیرگود یعنی امریکا بد است خمینی خوب، بالاخره دکترها با خواهش من را باز هم محکم به تخت کردند و همگی گفتند خمینی خوب است تقریباَ عمل تا ساعت دوازده ادامه داشت و تمام مدت من می گفتم یا الله اینها هم تکرار می کردند....
🕊شادی روح شهداء صلوات