#بسیارآموزنده
دانشگاه تهران که بودم یه دوستی داشتم که رتبه هم اتاقیش تو کنکور تک رقمی بود و برق دانشگاه شریف میخوند و باباش نماینده یه جایی بود.! برا فوق لیسانس رفت کانادا، بعد از مدتی به باباش گفت می خوام ول کنم و یا برم قم درس حوزه بخونم، یا تو دانشگاه های خودمون مدیریت بخونم.
باباش هرچند دکتر و نماینده است ولی تو فضای غیر متفکرانه جامه ما زندگی می کرد و بیش از سطح تفکرعوام، به چیزی نمی تونست توجه کنه. بنابراین این کار پسرش رو خیلی احمقانه دونست و بهش گفت: تو معتبرترین دانشگاه دنیا داری درس می خونی، اونم در بالاترین رشته! دو روز دیگه که برگردی ایران میشی استاد دانشکده مهندسی برق
دانشگاه صنعتی شریف، با کلی درآمد و عزت و احترام؛ چرا همچنین تصمیم گرفتی؟
گفت: بابا یه روز که اینجا از تنهایی دلم گرفته بود به فکر فرو رفتم و در احوال هم کلاسی هام دقت کردم که ظاهرا جزو نوابغ درجه یک دنیا بودن، دیدم همشون یا افغانی هستند یا ایرانی، یا پاکستانی، یا هندی و ... و به طور کلی همشون مال این کشورای استعمار زده هستن. از خودم پرسیدم .
مگه اینجا بهترین دانشگاه و این رشته، بهترین رشته نیست؟ پس نابغه های انگلیسی و اسرائیلی و آمریکایی کجان؟بالأخره همشون که خنگ نیستن واونام چهارتا نابغه دارن. رفتم تحقیق کردم و فهمیدم چه کلاه گشادی سرم رفته. دیدم اونا نابغه هاشونو میفرستن تو رشته هایی که به شاهرگ حیاتی بشریت مربوط میشن؛ این کارو میکنن تا بتونن بشریت رو چپاول کنن. نابغه هاشونو میفرستن تو رشته هایی که برای امورات سخت افزاری و نرم افزاری بشری، مثل منابع انسانی، نفتی، کشاورزی، معادن، نوابغ، ادارات، شهرداری ها، وزارت خونه ها، نظام آموزشی، نیروهای نظامی و انتظامی و...، حکم ویندوز رو داره تا بتونن همه اینها رو به بهترین وجه با همدیگه هماهنگ کنن .
نابغه های اونا در رشته های علوم انسانی مثل فلسفه، حقوق، مدیریت، جامعه شناسی یا کشاورزی، اقتصاد و امثال اینا درس میخونن. اونجا بود که فهمیدم اونا به من به چشم به کارگر فریب خورده نگاه می کنن، نه دانشمند فرهیخته. همون طور که ما اگه لوله آب خونه مون بترکه، زنگ میزنیم لوله کش بیاد و طبق نظر ما اتصالات لوله رو تعمیر کنه، اونا میخوان ماهواره و موشک پرتاب کنن، زنگ میزنن کارگر از ایران یا چند تا کشور عقب مونده بیاد و برای اونا و زیر نظر و تحت مدیریت اونا موشک هوا کنه. با این تفاوت که این کارگر بر خلاف لوله کش، باید حتما نابغه باشه. و همون جور که ما نجّار و کارگرها رو تحویل می گیریم و دمشو می بینیم تا کارمون رو درست و خوب انجام بده، اونا هم کارگرای نابغه شون رو تحویل می گیرن تا کارشون پیش بره و بتونن به هدفشون برسن. فهمیدم که تو کشور اونا، ارزش واقعی رشته های مهندسی و پزشکی، در حد بنا و معمار ساختمون و نجّار، یا یه ذره بیشتره، ولی تو کشورای استعمارزده ارزش علوم رو جابه جا کردن؛ رشته هایی که ارزششون برابر ارزش انسانه و اصل موضوعشون سعادت انسان و جامعه است، تو کشور ما خوار و ذلیل شده، ولی رشته های مهندسی و تجربی به کاخ آرزوها تبدیل شده.
یه زمانی یکی از رؤسای جمهور کشور در جمع دانشجویان ایرانی مقیم اروپا سخنرانی کرد و اونجا با افتخار گفت: ما افتخار می کنیم که چهل درصد دانشمندان ناسا، و بزرگترین استادان دانشگاه اروپا، ایرانی هستند؛ ما افتخار می کنیم معتبرترین پزشکان اروپا، متخصصان ایرانی اند و... من تو دلم بهش گفتم: استاد! تو فکر کردی اون شصت درصد که ایرانی نیستن، آمریکایی هستن؟! اون شصت درصد هم مال چهار تا کشور بدبخت استعمارزده هستن که مسؤولین شون مثل تو نفهمیدن چه کلاهی سرشون رفته؛ اون شصت درصد هم مال افغانستان و مالزی و پاکستان و سوریه و عراق و چین و هند و لبنان و ژاپن و... هستن. نابغه تراز اول آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و اسرائیلی هرگز وقتش رو تو این رشته ها تلف نمیکنه. سیستم مدیریتی شون به گونه ای طراحی شده که نابغه اونا به رشته ای بره که شاهرگ حیات بشریته، به رشته ای بره که بتونه نابغه ما رو مثل یه برده به کار بگیره .
یه زمانی اروپا و آمریکا برای ساخته شدن نیاز به برده هایی داشت که کارهای بدنی خیلی سخت رو انجام بدن. با کشتی حمله کردن به آفریقا و کشتن و غارت کردن؛ زنها و مردهای سیاه پوست، از بچه هفت هشت ساله، تا پیرمرد هفتاد ساله رو بار کشتی کردن و آوردن به اروپا و آمریکا تا براشون بردگی کنن.
امروز هم اروپا و آمریکا برای ساخته شدن نیاز به برده داره، منتهی نه اون برده سیاه پوست دیروزی که کارهای بدنی طاقت فرسا انجام میداد؛ برده امروزی باید نابغه باشه تا بتونه موشک و ماهواره و رادار و تجهیزات پزشکی عجیب غریب بسازه. برده دیروز رو به زور با کشتی بار میزدن و میبردن اما برده امروز رو با برنامه ای به نام المپیاد ریاضی و زیست و شیمی و نجوم شناسایی میکنن و میبرن؛
دکتر عبدالرسول کشمیری
هدایت شده از تحلیل سیاسی و جنگ نرم
۱- مشکلی که در هفتتپههای اقتصاد کشور ایجاد شده را نمیتوان با لم دادن در تهران حل کرد. کمی تحرک اقتصادی برای سلامتی دولتمردان هم مفید است.
۲- رفتن به میان کارگران بهتر از نشستن پای توییتر است. صدای اسدبیگی از انصافنیوز با کیفیت دالبی پخش شد. صدای آه کارگران بعد از ۵۰ روز با هزار بدبختی به گوش آشنایان رسیده و فردا که هشتگ #هفت_تپه از دهان افتاد، از آن گوششان خارج میشود.
۳- مشکل هفتتپه همین تیزبازیهای امنیتی و پاسکاریهای رونالدینیویی است. بجای دادن آدرسهای مبهم، لطفا بفرمایید کارگزاران پا را از گلوی منافع کارگران بردارند.
✍ #زهرا_محسنی_فر
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
🔴 کرونا به ما ثابت کرد بسیاری از باورهایی که باعث مقهور شدن ما در برابر غرب شده به نحوه بازنمایی "غرب" در رسانهها برمیگردد!
کرونا ویروس خطرناکی است، اما اگر بتواند ویروس خودتحقیری را از ذهن ما پاک کند و خباثت نارسانهها را عیان کند باید قدردانش باشیم!
🔗 محمد اکبرزاده
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
🔴افشاگری بیسابقه روح الله مومن نسب : پشت پرده تحمیل برجام هسته ای ، اجرای یک برجام مجازی بود....
انتشار یادداشتی از #مومن_نسب در خبرگزاری فارس، که رسانهها از انتشارش میترسیدند!
⏪ بهنام شبکه ملی اطلاعات، به کام اسراییل
امروز به اذعان مسئولین کشور «بیش از ۸۰٪ از پهنای باند اینترنت کشور»، یعنی بیشتر از چهار پنجم گوشیها، سیمکارتها، کابلها، دکلهای مخابراتی، کارمندان وزارت ارتباطات و شرکتهای مخابراتی و... برای توسعه کسبوکار استارتاپهای آمریکایی گوگل، اینستاگرام، واتساپ، تلهگرام و فیلترشکنها، با پول ملت ایران، تقدیم به دشمنان این ملت شده است.
تقدیمشان شده تا با سرعت و کیفیت بهتری سند ۲۰۳۰ را اعمال کنند؛ اطلاعاتمان را بِبَرند، مردممان را بردهی اطلاعاتی خودشان کنند و دقیقتر تحریم و بهتر تحقیرمان کنند.
حتما کامل بخوانید👇🏻
🔗 http://fna.ir/eywj5j
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
🔴 ایجاد قحطی در خاورمیانه؟!
۱. انفجار کنار سیلوی گندم لبنان
۲. آتش گرفتن انبار مواد غذایی در نجف
۳. آتش گرفتن انبار مرکبات در امارات
🔹خاورمیانه آماده قحطی باشه؟
🔹باند مالی ترامپ و نتانیاهو نمیخوان از خاورمیانه دست بکشن؟
🔹صاحبان کمپانی ها و غول های مالی برکشاننده ترامپ چه برنامه جدیدی تو این ۴ ماه دارن؟
⭕️ #جریان_تحریف در لبنان هم با کلاهبرداری،گذشته خود را با نعل وارونه گردن این و آن میندازند
_نخستوزیر سابق لبنان:جریان حاکم باید مسئولیت انفجار را بر گردن بگیرد.ادعای حریری در حالیست که دولت فعلی ۸ماه است که روی کار آمده و وجود #نیترات_آمونیوم از سال۲۰۱۳،در زمان دولت خودش بوده است
👤 علی مهاجر
#بیروت #انفجار_بیروت #سعد_حریری #لبنان
هدایت شده از 🚩پایش🇮🇷
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ســال ۲۰۰۹
🔻در اسـرائیل
دستور العملی برای کشتار غیر یهودیان در قالب یک کتاب ۲۳۰ صفحه ای به نام «تورات پادشاه» به چاپ رسید
جمله ای از کتاب:
اگر تشخیص داده شود نوزاد غیر یهودی در صورت رشد برای اسرائیل مضر است، کشتنش مجاز است
🔺خودتون ببینید
یهود در حصار حماقت
چه خونخوارایی گیر کرده ...
🔺مغزهای استعمارزده یک سلبریتی!
🔹«کارمن لبوس»، بازیگر لبنانی خطاب به امانوئل مکرون نوشت:
«بیا و دوباره قیمومیت ما را بر عهده گیر؛ ما دیگر استقلال نمیخواهیم»
🔹لبنان از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۳ در اشغال فرانسه بود.
پینوشت؛ فرانسه اگر میتوانست مشکل اقتصاد خودش را حل میکرد!
✴️خبرنگار واقعی، چه کسی است....
🔸امروز 17 مرداد روز خبرنگار است، در طول یک روز گذشته بسیاری از دوستان محبت کردند و به من پیغام دادند و ابراز لطف کردند که از همه آنها سپاسگزارم. هنوز هم به خبرنگار بودن خودم افتخار میکنم و شغلم را با همه مشکلات و کمبودهایی که دارد، دوست دارم و به آن عشق میورزم. من آگاهانه و عاشقانه خبرنگارم و بزرگترین موهبتی که ایزد یکتا به این بنده کمترینش داده، مهر ایزدی «نوشتن» است. دادار آفریننده در کتابش به «قلم» سوگند خورده و ما بندگانش باید حرمت آن نگه داریم و بدانیم که در چه مسیری گام گذاشتهایم.
🔸نوشتن شاید به باور عدهای آسان باشد، شاید بسیاری فکر کنند که میتوانند بنویسند و با خواندن نوشتههای دیگران احساس کنند که همین مطلب را خود آنها هم میتوانستند بهتر بنویسند اما در همه سالهایی که نوشتهام با همه کاستیها و نارساییهایی که داشته و دارم، از آنهایی که آمده و ایراد میگرفتند یک خواهش داشتم: «شما یک مطلب برای من بنویس و بفرست» و پاسخهایی که «من نویسنده نیستم» و چه زیباست که نقادان و ایرادگیران ما، نه میتوانند بنویسند و نه میخواهند یاد بگیرند که بنویسند.
🔸نوشتن در ایران سخت است، شاید در همه جای این کره خاکی سخت باشد. در ایران سخت است چون کسی نمیتواند از نوشتن زندگی کند، اگر بخواهد مستقل باشد باید مثل من یکی در عسرت و سختی زندگی کند و اگر بخواهد مانند بسیاری دیگر نانش در روغن باشد که حرمت قلم را به جیب مبارک صاحبان قدرت فروخته تا برای آیندهاش چیزی اندوخته باشد. در همه سالهایی که نوشتهام، در همه سالهایی که دستم به صفحهکلید رفته و به کلمات برای ماندگاری جان داده فقط یک چیز را خوب یاد گرفتهام «برای مردم، برای آب و خاک و مام میهن، برای ارزشها و آبروی دین» بنویس...
🔸در ایران نوشتن سخت است چرا که ما عملا چیزی به اسم رسانه نداریم، چیزی به اسم روزنامه نداریم، جایی بنام خبرگزاری نداریم و اصولا در ایران رسانه یعنی نقل قول حرفهای مسوولان و صاحبان قدرت برای سایر مردم و امروز که بحمدالله با گسترش فضای مجازی هر مسوولی برای خود فضایی جهت ارتباط فراهم کرده، «ما خبرنگاران» شاید کمی راحتتر شده باشیم، اما تکلیف «آن خبرنگاران» را نمیدانم. در کشور ما به اندازه قاره آسیا خبرگزاری داریم و درست به همان اندازه هم حزب سیاسی!! هر ادارهای، نهادی، سازمانی بخشی از پولش را برای ایجاد خبرگزاری هزینه کرده در حالی که خروجی همه خبرگزاریهای ایران برابر با «صفر» است...
🔸کار خبرنگار! شده نقل پیامهای تسلیت مسوولان بابت درگذشت بستگان فلان مسوول! یا شده انتشار توئیت فلان آقای مسوول و یا در بهترین حالت، مصاحبه با آن یکی مسوول و در نهایت هم ترجمهای و ... چیزی به اسم مطالبهگری وجود ندارد، چیزی به اسم ارائه راهکار وجود ندارد، چیزی به اسم باز کردن مسیر برای ارائه نظرات کارشناسی جهت حل مشکلات موجود وجود ندارد. در همه سالهایی که کار کردهام، خبرنگار از یک چیز ترسیده و چقدر هم این ترس واقعی و درست بوده است: «ترس از بیکار شدن!» در همه این سالها بارها و بارها روزنامههایی که در آن کار میکردم تعطیل شدند و بیکار شدم و هنوز هم ترس این بیکار شدن باعث دلهرهام میشود.
🔸همیشه دوست داشتم به عنوان خبرنگار، خبرهای خوب را به مردم بدهم، دوست داشتم برای مردم بنویسم و واقعیتها را بگویم، باورهای خودم را نقل کنم، حرفهایی که میدانم درست است را نقل کنم و بابت همه این نوشتهها و نقل این باورها، بارها و بارها به دادگاه رفتم و هیچوقت، تاکید میکنم هیچوقت پرندهام به عنوان یک خبرنگار به دادگاه مطبوعات نرفت.... شاکیان همه دولتیها بودند، کسانی که از نقد منصفانه میگویند و این «نقد منصفانه» از صد فحش بدتر است و معنیاش میشود که بیعرضگی ما را ننویسند، فقط تعریف بدهید. این روزها که فضای مجازی باعث شده تا همه خبرنگار باشند، فکر میکنم بودن ما و گفتن از خبرنگاری چه معنی میدهد، باز هم عقلم به جایی قد نمیدهد...
🔸در طول همه دهههای گذشته هزاران خبرنگار در گوشهکنار کره زمین جان باختهاند، کسانی که برای نقل حقیقت و اخبار در حوادث گوناگون کشته شدند، یا توسط دولتها ترور شدند، در جنگ یا توسط گروههای تروریستی جان باختند. خبرنگار واقعی این افراد هستند که ایستاده جان باختند تا حقیقت کشته نشود، خون دادند تا زمین از مردانی که برای عدالت میجنگند خالی نباشد، راه آنها به هر دین و مذهبی بودند راه حقیقت و واقعیت است. این روز را به همه خبرنگاران واقعی، کسانی که مینویسند و شهامت نوشتن دارند را تبریک میگویم، آرزو میکنم که در ایرانِ ما هم روزی گوینده و گزارشگر صدا و سیما خودش را خبرنگار جا نزند یا مترجم فلان خبرگزاری نگوید خبرنگارم...
@syriankhabar