.
🔗 قسمت قبل | بازاری متمدن
سلام دوست من🌱🤍
✍ داشتیم از تفاوتها براتون میگفتیم؛ این دفعه میخوایم از افکار شخصی، خانواده و ظواهری مثل معماری، دست بکشیم و بریم یه سر به بازار بزنیم🙂
▫️بریم ببینیم این #تمدن که باعث تفاوتهای بزرگی شده، برای بازار و بازاریها و فعالیتهای اقتصادیشون چه دستورالعملهایی داره⁉️
🖇 آمادهای تا یه سفری به بازار داشته باشیم؟😉
پس با من همراه باش🌱👇
.
.
✍ امروزه در ذهن ما " بازاری" یعنی کسی که سرش توی حسابوکتابه، کلاه سرش نمیره و به زبروزرنگی معروفه؛ به نفع و ضررهای دائمی عادت داره و با زندگی یکنواخت، بیگانهست.
اما اگه حدود نیم قرن پیش به عقب برگردیم، واژه #بازاری، مفهوم متفاوتی داشته... ❗️
📌 بذارید یکم از ویژگیهای #بازاری های قدیمی براتون بگم تا خودتون ببینید چه اختلافی هست بین اون بازاری اصیل و بازاریهای کشورهای غربی و بعضی بازاریهای به اصطلاح امروزی 🤔
.
.
▫️در نبود ابزارهای ارتباطی امروزی، اخبار و اطلاعات قبل از همه در بازار به گوش کاسبها میرسید.😳
▫️بازاریهای مطلع از امور، طبقهای مهم و تأثیرگذار بودن که در دست داشتن نبض اقتصاد جامعه، به آنها امکان نقشآفرینی در زندگی اجتماعی رو میداد؛ در نقش امین و معتمد محله در حل اختلافات و گرهگشایی، پیشقدم بودن.❗️
▫️بازار، روی اعتماد آدمها بههم میچرخید. کاسبها هوای هم رو داشتند. اگر کسی کم میآورد، چند نفر با هم جمع میشدن یا جنس براش میخریدن یا قرضهاش رو ادا میکردن.🙂
.
صعود 🇮🇷
. 🔗 قسمت قبل | بازاری متمدن سلام دوست من🌱🤍 ✍ داشتیم از تفاوتها براتون میگفتیم؛ این دفعه میخوای
.
بعد از مطالعه این پست و دو پست بعدی، به مطالبی که از الآن براتون میفرستم رو هم ببینید🌱👇
.
.
📌 در ادامه ویژگیهایی رو ذکر میکنیم که چند تن از بازاریهای قدیمی در مصاحبهای که از اونها گرفته شده گفتن👇
.
.
1⃣ بازاریهای قدیم صبحها جلوی مغازهشون رو جارو و آبپاشی میکردن. صبحانهای میخوردن و چندصفحهای قرآن میخوندن تا کمکم مشتریها از راه میرسیدن.
شبها هم بعد از تعطیلی مغازه، یکی دو ساعتی دورهم جمع میشدن، یکی از آقایان روحانی سخنرانی میکرد و جلسه قرآنخوانی برگزار میشد. بعد هرکس میرفت سر خانه و زندگیش. زمان بسیار خوبی بود و هیچ پراکندگی بین کسبه وجود نداشت. خلاصه بازار، جای باصفایی بود.
2⃣ در ایام عزاداریها و مصیبتخوانیها بازار را تعطیل میکردیم، سرتاسر فرش میانداختیم و مردم میآمدن برای عزاداری. در اعیاد هم بازار حالوهوای ویژهای داشت...
3⃣ اگر کسی از کسبه به مشکل میخورد، بزرگان و پیش کسوتان بازار بدون آنکه دیگران بفهمن، مشکلش ر حل میکردن؛ خیلی وقتها این گرهگشایی انقدر بیسروصدا بود که حتی خود فرد هم متوجه نمیشد چه کسایی قضیه رو رفعورجوع کردن.
4⃣ کاسبها اصولا آدمهای قانعی بودن، به امکانات معمولیشون قناعت میکردن و چندان دنبال مالاندوزی نبودن؛ اصلا از تجملات امروزی خبری نبود.
5⃣ بازاری امینِ جامعه بود؛ بازاریها واقعا اعتقاد داشتن که کاسب، دوست خداست و با خدا معامله میکنه. بهدست آوردن نان حلال از هر چیزی براشون مهمتر بود.
6⃣توی بازار، اگر کسی به مشکل میخورد، بقیه بدون سروصدا کمکش میکردن. کافی بود کاسبی بگه برای فلان تاریخ چک داره و دستش تنگه، همکارهاش بدون معطلی پول جور میکردن.
7⃣بازاریان قدیم، صبح وقتی دکان رو باز میکردن، کرسی کوچکی بیرون مغازه میذاشتن، اولین مشتری که میاومد و جنسی میفروختن، بلافاصله کرسی رو به داخل مغازه میآوردن، وقتی مشتریهای بعدی میرسیدن، کاسبها نگاهی به بیرون دکان میانداختن که ببینن کدوم مغازه هنوز کرسیش بیرونه. به اینترتیب میفهمیدن همکارشون هنوز دشت نکرده و مشتریهای بعدی رو به مغازه اون میفرستادن.
.
.
🖇 حالا اجازه بدید چند مورد رو باهم مقایسه کنیم تا بیشتر به تفاوتی که گفتیم پی ببریم:
🔸این موارد رو با هم مقایسه کنید👇
📌 رسم چهار پایه گذاری در بازار قدیم که البته الان هم در بعضی جاها مرسومه!🌱
در مقایسه با فرهنگ جذب مشتری به هر قیمتی و از میدون به در کردن باقی کسبه خصوصا خرده فروشها. 😕
📌 قدیما موقع فصل گرما که میوهها سریعتر خراب میشد، خریدار سعی میکرد کمی هم از جنس خراب شده یا نزدیک به خرابی هم برداره تا فروشنده کمتر ضرر ببینه 🌱
در مقایسه با اینکه خریدار در مقابل پول فقط جنس خوب میگیره کاری به طرف مقابل نداره🙁
📌 رسمی مثل گلریزان برای جبران بدهی افراد بازاری و غیر بازاری🌱
در مقایسه با سود حداکثری بدون کمک به دیگران و حتی خوشحال شدن از ورشکستگی بقیه🤕
به نظر شما این تفاوتها ناراحتکننده نیست؟😔
.