#امام_خمینی #دوست‌ #ترس ▪️ما امروز از دوستان می‌ترسیم! دیروز از دشمن‌ها می‌ترسیدیم. 🔻آن ترس خیلی زیاد نبود؛ اشکالی نبود. امروز از دوست‌ها می‌ترسیم که بی‌توجه به عمق مسائل، بی‌توجه به موقعیتی که الآن ما در آن واقع هستیم، کاری بکنند که مکتب ما در دنیا مکتب فاسد قلمداد شود؛ مکتب عقب افتاده قلمداد شود. این است که ما را نگران کرده 📅 امام خمینی(ره) | 15 تیر 1358 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#روزشمار_تاریخ #خاطره 🔸14 خرداد: رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (دام‌ظله) (1368 ش) ▪️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خدمت ایشان بودند. یک نگاهی ایشان به آقای خامنه‌ای کردند و نگاهی هم ایشان به چهره بیمار مرحوم امام (ره). دیگر تقریباً نمی‌توانستند راحت صحبت کنند. من خدمت‌شان بودم به همراه یکی دیگر از بستگان. گفتم: به این نگاه‌ها دقت کن! اصلاً طبیعی نیست؛ یک دنیا محبت است. در ضمن بماند که آن روزها عقلمان نمی‌رسید که با این نگاه دارند مسئولیت‌ها را منتقل می‌کنند؛ با این نگاه دارند بار را منتقل می‌کنند. آن موقع عقلمان نرسید؛ چون به قدری امیدوار بودیم که به عروج ایشان فکر نمی‌کردیم! ✍️ خانم فرشته اعرابی (نوه امام) 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#امام_خمینی #خاطره 🔶 چرا مسیحیان فرانسه امام را دوست داشتند؟ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

🎥 سال‌ها گریه به تو جرم تلقی می‌شد گریه هر شب ما برکت روح‌الله است 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#امام_خمینی #امام_خامنه‌ای 🔹در تاریخ کمتر می‌توان دید که جانشین یک رهبر هم‌چنان عاشق و مرید آن رهبر باشد و به بیان سجایای اخلاقی و تشریح خط فکری‌اش بپردازد، ولی در ایران ‎امام خامنه‌ای به‌عنوان بزرگترین عاشق ‎امام خمينی(ره) تلاش دارد خط امام تحریف نشود و نسل‌های جدید با خط فکری امام آشنا شوند. آتش این عشق سال‌هاست در دل شاگردان حقیقی امام خمینی زبانه دارد. 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#امام_خمینی #خاطره #اوباما ▪️17سالم بود که تصویر مردی با چشمانی نافذ به مانند پیامبر در تلویزیون‌های دنبا منتشر شد؛ نام او خمینی بود. من 30 سال پس از او رئیس‌جمهور شدم، اما فهمیدم مهم‌ترین چالش‌های دوره ریاستم ریشه در انقلاب او دارد. (باراک اوباما، رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا) 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#روزشمار_تاریخ #خاطره #خرداد 🔸15 خرداد: سالروز قیام تاریخی ملت ایران (1342) ▪️مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی خطيب معروف، در خاطراتش از 15 خرداد 1342 می‌نویسد «سردفتر رسمی محترم تعریف کرد: اول وقت به دفتر آمدم و هنوز اعضای دفتر من نیامده بودند که دو نفر تاجر محترم وارد شدند. گفتم: کاری دارید؟ یکی از آن دو گفت: بله آقا، یک وصیت‌نامه برای من و یکی هم برای این آقا بنویسید. گفتم: چطور این موقع؟ گفت: آیت‌الله خمینی را دستگیر کرده‌اند و ما به نیت کشته شدن بیرون آمده‌ایم و آماده هر حادثه هستیم. زود دو سه سطر وصیت‌نامه را بنویسید و وارد دفتر کنید و مهر و امضا نمایید که ما به خانواده‌های خود بدهیم و دنبال حادثه برویم». 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#روزشمار_تاریخ #روایت #خرداد 🔸15 خرداد: بازداشت امام به دست رژیم طاغوت (1342) ▪️آقا به دریاچه شور نگاه می‌کند که شتابان می‌گذرد. از قم به تهران... او را دستگیر کرده و در میان گرفته‌اند و وحشت‌زده می‌رانند به جانب پایتخت که ناگهان حاج آقا روح‌الله بی‌دغدغه می‌گوید: وقت نماز می‌گذرد. من باید نمازم را بخوانم. یکی از ساواکی‌ها می‌گوید: حاج‌آقا! ما اجازه نداریم سواری را نگه‌ داریم و بگذاریم که شما پیاده شوید. آقای خمینی با پوزخند می‌گوید: چرا این‌قدر می‌ترسید، آقایان؟ همه چیز دست ارباب شماست. اسلحه دست شماست. آمریکا و انگلیس و اسرائیل با شما هستند. چرا این‌طور می‌لرزید و می‌ترسید. ـ ... ـ عیبی ندارد. ناراحت نباشید. همین‌طوری که سواری در حرکت است، می‌خوانم... الله‌اکبر! ✍️ مرحوم نادر ابراهيمی 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#امام_خمینی #خاطره 🔹امام خمینی(ره) و شستن لباس زن مستمند 🔸مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی(ره) در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام در حال‎ ‌‏رفتن به درس مرحوم آقای شاه‌آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار‎ ‌‏مدرسه حجتیه عبور می‌کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه‌ها و‎ ‌‏کهنه‌هایی را می‌شوید. نمی‌دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می‌دیدیم که یخ‌های‎ ‌‏رودخانه را می‌شکست و کهنه می‌شست، بعد دستش را از آب بیرون می‌آورد و مقداری‎ ‌‏با دمای بدنش گرم می‌کرد و دوباره لباس می‌شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من‎ ‌‏فرمود: «شما بروید بعد من می‌آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست‎ ‌‏بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس‌ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی‎ ‌‏نبود» بعد معلوم شد به آن خانم گفته‌اند: «شما بیایید منزل، من دستور می‌دهم آب گرم‎ ‌‏کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمکتان می‌کنم». 📚 منبع: کتاب "برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج۱، ص ۲۱۲ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#فارسی #درست_گویی 🔹فارسی را پاس بداریم 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane

#انتخابات ▪️انتصابات یا انتخابات؟! ▪️ما اشتباه انتخاب کردیم... 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane