eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
13.9هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 درددل یک دختر نوجوان بنظر شما چی میشه که یه دختر به این مرحله میرسه👇
🌸🍃 سلام جواب به این پیام عزیزم من خودم یک دختر نوجوانم تو است طرز فکر خودته که همه دخترا مثل تو ان تو الان عقده داری که پریود شدنتو چشن بگیرن ما خونه واده خودمون کیک میگیره ولی دیگه جارررر نمیزنه واس پسر هم همینجور بعد اگر اونم جار بزنن اون یه بچه کوچیکه خودت خجالت نمی کشی به هرکس رسیدن بگن وای دختر من پریود شد چه خوب اون شاید خونه واده تو باشه ازت هیچی نمیدونه خوانواده خیلی از دخترا این سرزمین که یکیش منم با خوانواده خییلی راحته تو باید با خونواده کنار بیای بجا این که بشینی شعر بگی که شبها گلای بالشتما آب میدم 😂 آخه مامانت تو اونوقت بخواد بیاد ببینه تو چته هم میگفتی نمی دونید که مامان من بی اجازه میاد تو اتقاق من نمیزاره من تنها باشم وقتی پوششت بده بهت میگن خراب خوب میکنن عزیزم اینجا اروپا نیست که لخت*ی بازی باشه اینجا جمهوری اسلامی ایران این کشور قانون های خودشو داره چرا به پسرا بگن آخه دیوانه مثلا به پسره بگن چمت را ببند تو خیابون راه برو به ما میگن بل حجاب باش چون ما یه زیبایی های خواصی داریم که پسر ها ندارن تو اشکال از خوانواده خودت نه ما دخترا نه خوانواده هامون کلاس رزمی برو خود منم میرم کی گفت فقط مال پسر هاست آرایش کن تو خونتون هیچ کس بهت نمیگه خراب تو مگ واسه دل خودت آرایش نمیکنی تو خونه بکن اگر واقع واسه دل خودت باشه تو خونه آرایش کن نه بیرون! اصلا یه پسر نامحرم به تو نباید باهات حرف بزنه چه برسه به این که مثل خواهرش تو یبار هم حقوق زنان نخوندی میای اینجا حرف میزنی من در هفته شاید هزارر بار با دوستام برم بیرون خوانوادم هیچ مشکلی ندارن چون بهم اعتماد دارن میدونن میرم جا های خوب دوستام هم مثل خودم خوبن دخترااااااااا هیچ وقت تو خونه زندانی نیستن این تویی که بخاطر کار هایی کردی یا لج بازی هات خوانوادت باهات این کار را میکنن وقتی این همه بیرون میرم یه پسر بهم نگاه هم نکرده چون تو اجتماع نمی خندم آرایش نمی کنم لباس جلف نمی پوشم معلومه وقتی یکی بهت تیکه میندازه کرم از خودته چون جوری گشتی که به اون پسر اجازه دادی به خودش این اجازه را بده در آخر دعایی که کردی دعای گربه سیاه کاری نمیکنه حتما تویی که این پیام را نوشتی بخونش حتما!!!! آسمان جان لطفا بزار در کانال دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃 💚¦⇠ دلانہ✨ جدی گرفته‌ایم زندگےِ دنیایی را و شوخی گرفته‌ایم قیامت را، کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند ! +شهید حسین معز غلامی🍃| دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 دختری شاد و موفق بودم تا اینکه👇
خوشحالم به خودت اومدی 🌸🍃 خیلی خوشحال شدم برا اون دختر خانمی عزیزی که بعد از شکست به خودش اومده و میخاد از اول شروع کنه، عزیزم خیلی ناراحت شدم که خیانت دیدی، عزیزم موفقیت آن نیست که هیچ وقت شکست نخوری بلکه آن هست که هر وقت شکست خوردی بلند شی و ادامه بدی، برات دعا میکنم که سربلند بشی و به آرزوهای قشنگت برسی دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃 توی زندگی، ساختن چیزای ارزشمند همیشه بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی زمان می برن.... واسشون صبر بیشتری رو بذار یه بذر رو که می کاری، اول ریشه می کنه، بعد جوونه می زنه، بعد رشد می کنه و توی آخرین مرحله میوه میده، و توی هر قسمتی از این پروسه دست از نگهداری و مراقبت برداری، از بین میره و می میره... دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃 حنانه
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 حنانه
سلام خدمت شما آسمان جان و تمام خانم های کانال ... من حنانه هستم ۳۲ سالمه میخواستم از زندگی پر فراز و نشیبم برای شما صحبت کنم ۱۴ ساله بودم که پدرم بر اثر سرطان فوت شد و من و خواهرم یتیم شدیم ،یه برادر بزرگم داشتیم که خیلی وقت پیش ازدواج کرده بود و‌سرخونه زندگی خودش بود،متاسفانه زن برادرم زیاد اجازه نمیداد که داداشم به ما رسیدگی کنه یا بخواد کمک خرجمون بشه..میگفت خودم بچه ی بزرگ دارم باید شکمشون سیر بشه ...مادرم با کار کردن توی خونه های مردم خرج مون رو در می آورد و حداقلش این بود که گرسنه نمیشدیم.. بی پولی توی سن کم مجبور به ترک تحصیل شدیم خواهرم وقتی ۱۶ ساله شد توسط زن داییم به یک پسری از شهر دور معرفی شد و زود ازدواج کرد و رفت شهر پسره... حالا بماند که زندگی خواهرم هم برای خودش یک داستان و قصه جداگانه داره ۱۸ ساله بودم که مادرم به خاطر بیماری تیروئید از دنیا رفت و من از همیشه تنهاتر شدم..دوروز بعد از فوت مادرم بود که صدای جروبحث برادرم و خانمش رو شنیدم برسر اینکه من کجا بمونم،داداشم میگفت نمیتونم حنانه رو به امید خدا ول کنم ولی زن داداشم فحش‌میداد و بدوبیراه میگفت... گفت من خودم سه تا بچه قد و نیم قد دارم نمیتونم که از خواهر تو هم مراقبت کنم بهترین کار اینه که زود شوهرش بدیم صدای داداشم رو می شنیدم که می گفت من حالا شوهر از کجا براش گیر بیارم بزار یه مدت بیاد خونه خودمون اون وقت فکری براش می کنیم جلو در و همسایه زشته اگر من حنانه رو به امید خدا ول کنم همه میگن داداش این دختره چقدر بی غیرت بود که خواهرش رو رها کرد با حرفهای داداشم زن داداشم آروم تر شد و اجازه داد برای مدتی خونشون بمونم، مدتی که توی خونه داداشم بودم زن داداشم هر کاری می کرد که منو زجر بده مثلا اگر حتی سر بچه هاش هم درد می اومد قضیه رو به من مربوط میدونست و تقصیر من مینداخت فقط دعا میکردم که هرچی زودتر از اون خونه آزاد بشم تا اینکه یه روز که توی حیاط خونه مشغول لباس شستن بودم زنگ خونه رو زدن چادرمو سر کردم و رفتم که در رو باز کنم... توی حیاط خونه مشغول شستن لباس ها بودم که در حیاط زده شد و چادرمو سر کردم و رفتم در رو باز کردم ... پشت در اقایی حدودا ۲۵ ساله بودند که لباس سربازی تنشون بود سلام کردن و خواستن بیان داخل.‌ گفتم ببخشید شما؟؟ نگاهی به سرتاپام انداخت و گفتند من باید از شما بپرسم من آرش برادر فهیمه هستم... تازه یادم اومده بود که زن داداشم یه برادر کوچکتر از خودش داشت ولی سالها بود که من خانواده زن داداشم رو ندیده بودم و کلا اونا رو فراموش کرده بودم..خودمو کنار کشیدم و اجازه دادم که بیاد داخل راستش از طرز نگاه آرش توی همون نگاه اول خوشم نیومد جوری بهم زل زده بود که با چشماش میخواست منو بخوره.. برای همین دوست داشتم که زودتر بره داخل حیاط.. زن داداش تازه از اتاق بیرون اومده بود و همین که آرش را دید با خوشحالی به استقبالش اومد و آرش رو بغل کرد و رو به سمت من گفت که برو برای داداشم شربت آماده کن تازه از راه رسیده حتماخیلی گرسنه و تشنه است وقتی داشتم می رفتم توی آشپزخونه صدای آرش و شنیدم که به زن داداشم می گفت این دختره از کی اومده اینجا، چه قدو بالایی هم داره ...دیگه صداشون رو نشنیدم و رفتم توی آشپزخونه و مشغول درست کردن غذا شدم زن داداشم میگفت آرش قراره چند ماهیخونه اونها بمونه و اون مدتی که خونشون هست من کمتر جلو چشم آرش باشم... ادامه دارد... دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃 می‌خواهم بگویم : درست می‌شود... دنیا بر یک قرار نمی‌ماند ،در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد...می‌خواهم بگویم : عیبی ندارد که غم و غصه و نگرانی ، بیخ گلویمان را چسبیده و کارد به استخوانِ طاقتمان رسیده... همه‌ی اینها را می‌خواهم بگویم ولی...راستش دیگر خجالت می‌کشد آدمی...این حجم از اخبار بد...این حجمِ از دست دادن ها...زبانم را گره زده و دستم را برای نوشتن خوبی‌ها لمس...بوی مرگ مشامِ مان را لحظه‌ای راحت نمی‌گذارد ! در عوض می‌گویم خدایا ! دیگر بس است...لطفا خودت وارد عمل شو و هوای احوالات نگرانمان را داشته باش ! دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
در جواب جیمیش عزیزم موج منفی نده...این حرف دل توعه نه همه دخترای سرزمین!🤦‍♀😔 میدونم به خاطر فضای بد خونوادت اینقد پر شدی‌‌...نمیدونم تا کی خونواده ها می‌خوان‌ محدود کنن دخترا رو که حتی با دوستاشون بیرون نرن با این کار میخوان دختراشون محفوظ بمونن؟؟ که به‌ نامحرم نگاه نکنن؟نتیجش‌ میشه اینکه الان این دخترخانم گوشیش پر عکس یه مرده...😭 یه سوال!این آقای گلزار چه سبک زندگی خاصی داره اینهمه طرف دار داره؟؟چرا همه طرف دار هاش ظاهرشون بدحجاب و ایناس؟ عزیزم این کار غلطه تو با این کار الگو نمیگیری ازش فقط وابسته میشی به کسی که از وجودت هم بیخبره حتی!😕🙄 فضای بد خونوادت رو پای همه ننویس من بیرون میرم صدددد‌ بار در ماه، پریود میشم همه درکم میکنن و کار بهم نمیگن کلاس رزمی هم رفتم😎😎 از کلاس هشتم هم بیرون رفتم تنهایی ۱۶سالگی هم ازدواج کردم الان۱۸سالمه نه خونوادم اذیتم کردن نه همسرم در هر رو حالت راحت بودم‌ و همسرم برام مث یه دوسته خواهش میکنممممممممم در مورد زن در اسلام یکم تحقیق کن مطمئنم عاشقش‌ میشی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 دختر موهاش بیرون باشه خراب نیس ولی تحقیق کن چرا گفتن باحجاب باشه بیرون آرایش نکنه؟ببین اسلام چقدددد دخترارو بزرگ کرده پسرارو اصلا هیچ😂😂😂 کلا طرف دار ماس💪💪اگه بخوای من میتونم همه رو بهت توضیح بدم ببخشید طولانی شد دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🍃🌸 حتما بخوانید داستان هرچه کنی به خود کنی پسر جوان فاسد الاخلاقی که از قبل با دختری جوان آشنا شده بود و توانسته بود او را گام به گام بفریبد و وانمود کند که از عشق او آب می‌شود و قلبش بدون او تاب و تحمل ندارد… بالأخره توانست آن دختر را رام کند و او را فراچنگ آورد تا کامش را از او بر گیرد دختر جوان را دعوت کرد تا روز شنبه هفته‌ ای آینده رأس ساعت پنج در مکانی بسته و فضایی رمانتیک با هم گفتگویی داشته باشند.دختر جوان نیز موافقت کرد و روز موعود فرا رسید. پسر جوان در خانه‌اش به انتظار نشسته بود و با دیگر دوستانش هم تماس گرفته و آن‌ها را از قصه‌ ای این دختر با خبر کرد. دقایقی به ساعت پنج مانده بود که مادرش زنگ زد و گفت: زود بیا خانه که حال پدرت خوب نیست. مجبور شد از دوستانش جدا شود؛ البته به آنان گفت: هنگامی که آن دختر آمد، شما کار خود را انجام دهید، من میروم و به پدرم سری میزنم.. از خانه بیرون شد و دوستانش را در انتظار آمدن دختر جوان ترک کرد. ساعت پنج رسید و دختر نیز وارد شد. این گرگ‌های بی وجدان همگی بر او تاخته و... انگهی خانه را ترک نموده و او را در حالت بیهوشی رها کردند… در همین حین که این حادثه به وقوع می‌پیوست، پسر جوان پیش پدر رسید تا از حالش اطمینان حاصل کند؛ مادرش به سویش آمد و گفت: چرا خواهرت را با خود نیاوردی؟ گفت: خواهرم؟ از کجا همراه من بیاید؟ مادر گفت: او را فرستاده بودیم تا تو را بیاورد؛ تو که تلفن‌ های ما را جواب نمی‌دادی.. جواب به سرعت از خانه‌ ای پدری خارج شده و دوان دوان خود را به خانه‌ ای خویش رساند… ناگهان خواهرش را دید که در خانه‌اش مورد تج..اوز قرار گرفته و از حال رفته است.. هان که خودش حیله گر، ترتیب دهنده و همه کاری این ماجرا بود و قربانی هم نزدیک‌ترین انسان به او … او خواهرش بود. {كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ } [البقرة: 167] این چنین خداوند کردارهایشان را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد. _ نتیجه : ای فرزند آدم! هر چه خواهی کن؛ هر چه بکنی، همان را خواهی دید. دیر یا زود رُخ این مظالم به سوی خودت خواهد بود.. پس نسبت به کردار هایت از الله بترس که همگه كار هايت به سوی خودت باز خواهند گشت. (حتماً نشر دهید ، تا پندى باشد به ديگران) دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
باز هم خبر خوش اعضا😍 🌸🍃🌸🍃 سلام‌ عزیزم‌ من‌ جزء اعضای کانالتونم هفته‌ پیش دیدم‌ پیشنهاد چله‌ شهدا‌ میدین‌ خیلی‌ دلم‌ گرفت‌ ،شوهرم‌ ۷ ساله‌ از کارش ناراضی و‌ کار خوبی پیدا‌ نمیکنه‌ به هزاران‌ در زد‌ نشد‌ تااینکه‌ روز ۱۹ ماه‌ رمضان‌ نیت‌ کردم‌ چله‌ بگیرم‌ و‌ برای‌ هر‌ شهید‌ به نیابتش‌ زیارت‌ عاشورا‌ بخونم‌ علاوه‌ بر‌ ۱۰۰‌ تا صلوات دیشب‌ پیام‌ قبولیش‌ توی‌ ازمون‌ دادگستری‌ اومد‌ خیلی‌ خوشحالم‌ در‌ واقع‌ رو‌ ابرام‌ ...امیدوارم همه‌ به هرچی دوست‌ دارند‌ برسن‌.شماهم‌ عاقب‌ به خیربشین‌ و‌ شوهر‌ من‌ هم مصاحبه‌ اش به خوبی انجام‌ بشه‌ .خواهش می کنم‌ براش دعا‌ کنید🙏 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃 و اونجایی که محمود درویش می‌گه: نه دوری که منتظرت باشم و نه نزدیک که به آغوشت کشم. نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم! تو در میان همه چیزی :)♥️ دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🍃🌸🍃🌸 همسر شهید دقایقی: یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم، او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.» 💞مذهبی ها عاشق ترند... دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100