خانمی که خواستگاردخترش،بیماری قلبی داره من هم سی سال پیش که شوهرم
خواستگاری اومدصادقانه گفت مادرزادی دریچه قلبش سوراخ داشته وعمل کرده
ونامزدی قبلیش،بهمین خاطربهم خورده بامشورت پزشک که گفت فعلامشکلی
نیست ودارولازم نداره ازدواج کردیم مشکلی تاده سال نداشت ولی به مرورزمان قلبش بزرگ شدفعالیت بدنی واسترس
وعصبانیت وآلودگی هواهم مزیدعلت شدوهفت سال داروهای قلب مصرف
کردولی به مرورزمان تنگی نفس هم گرفت وباسرفه های،شدید در۴۵سالگی به رحمت
خدارفت ولی مردبسیارخوش اخلاق ومهربان وصادق ومقیدوفرهنگی فرهیخته ای بودخوشحالم که ۱۷سال سعادت
همراهیش داشتم ولی جالب اینکه نامزدقبلیش که بهم زد باکسی ازدواج
کردوقتی بچه دارشدبعدازسه سال زندگی همسرش دراثرتصادف برحمت خدارفت
بایدبه خداتوکل کرداگرجوان خوبیه بامشورت متخصص قلب ومشاور ازدواج
کنه زندگی که نتیجه خوب داشته باشه بهتره تااینکه بایک آدمی که مشکل اخلاقی داشته باشه یافکرمریض داشته باشه ازدواج کنه
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
سلام آسمان خانم ممنون بابت کانال خوب وپرتجربه
درموردخانمی که گال گرفتندبدنشون خارش داره... دوتاپمادپرمتریون ازگردن تانوک پ
به بدنشون بمالندبعداز۸ساعت بشورند... لباس هایی که تنشون بود۴۸ساعت
توکیسه زباله بندازنددرشوگره بزنند. بعدادربیارندبشورندتاحشره های گال ازبین برند
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
سلام به همه دوستان مجازی
برای دختر خانمی که برای خاستگاری نظر خواستن برای پوشیدن لباس
انشاء الله به سلامتی ومبارکی
من برای دخترم لباسی دوختم مثل
سارافون ولی جلو باز همراه با شلوار که لباس دخترم پرتقالی رنگ بود که با زنجیر
بسته میشد و یک باوز زرشکی برای زیرش میپوشید که این لباس رو چند بار برای
خواستگاری های متعدد میپوشید
همراه شال یا روسری فرقی نمیکرد
لباسش هم پوشیده بود هم خیلی شیک انشاء الله هرچی خیر هست براتون رقم بخوره
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
سلام در رابطه با چالش سن ازدواج ❤️
من با ازدواج دختر در سن کمتر از
۲۰مخالفم بنظر من دختر باید بعد از ۲۰سالگی ازدواج کنه که هم درسش رو
حداقل تا دیپلم خونده باشه ومشغول دانشگاه شده باشه من خودم ۱۸سالگی
ازدواج کردم الانم ۳۲سالمه وخیلی بابت این مساله ناراحتم وهمیشه خودم رو
ملامت میکنم چون نتونستم درسم رو ادامه بدم وهمیشه وهمیشه بایت این
مساله حسرت میخورم بنظر من دخترای گل باید هم درس بخونن،هم کارهای هنری
یاد بگیرن وهم اینکه بعد ۲۰سالگی فهمیده تر وعاقلتر هستند
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام آسمان جان برای خانم عزیزی که خواستگاریش نزدیکه . انشالله خوشبخت بشی خانم.کت دامن پوشیده آبی آسمانی یا کرم یا صورتی کم رنگ و با یه شال سفید خیلی شیک و خانومانه میشه ❤️❤️🌸🌸🌸
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام اسمان جان مینویسم برای خانمی که مشاورخوب ومذهبی درشهرشیرازمیخواستن
موسسه بهارنکو تمام کادربسیارمومن وبسیارمجرب هستن
ادرس
کوچه ۱۰ملاصدرا
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 سرگذشت دختری بنام حلما 🌸
ناخودآگاه دستش بالا اومد و نزدیک صورتم آورد.
سریع اومدم عقب که دستش رو هوا ثابت موند.
با اخم گفتم
... داری چی کار می کنی؟
_خونش بند اومد؟
اخمم بیشتر شد.
... به تو چه ربطی داره؟
اصلا میدونی منصرف شدم نمی خواد منو عاشق کنی همون روی عصبیت بهتره، اینجوری اصلا احساس امنیت ندارم.
اخم ساختگی کرد و گفت
_اینجوری دوست داری؟
ناخوداگاه از کارش خنده ام گرفت ولی خودمو کنترل کردم.
... الان دوست داشتن من مهم شد.؟
عصبی باشی یجوری مایه عذاب کشیدنم هستی مهربون شدنتم یجور دیگه معذبم می کنه، اصلا هیچ کار نکنی بهتره!
به وضوح دیدم که ناراحت شد.
به وضوح دیدم که چه جوری ماتش زد!
یه لحظه پشیمون شدم از حرفم اما بعد وقتی یاد کارهاش افتادم دیدم اون بیشتر از اینجا ناراحتم کرده این که چیزی نیست.
_خوب داری تلافی می کنی.
اشکال نداره، حق داری! بدتر از اینا سرت اوردم.
باز هم شگفت زده ام کرد.
اگر قبلا این حرف رو بهش میزدم انباری رفتم رو با دستای خودم امضا می کردم اما الان با اینکه ناراحت شد حق رو به من داد.
گیج شده بودم این ساواش واقعی هست یا اونی که من تو ذهنم شناختم!؟
... برم صبحونه بیارم.؟
هنوز ناراحت و پکر بود؛ فقط سرش رو تکون داد و چیزی نگفت.
سرمو پایین انداختم و از اتاق خارج شدم.
به در پشت سرم تکیه دادم.
چرا از اینکه ناراحتش کردم خوشحال نشدم؟
اون ببشتر از این ها ناراحتم کرده بود و اصلا پشیمون نشد، حالا چرا از حرفم و از اینکه باعث پشیمونیش شدم؛ ناراحت شدم؟!
خیلی گیج شده بودم.
نمیدونستم دارم چیکار می کنم و اصلا می خوام چی کار کنم اگه به همین روش ادامه بده و من عاشق بشم چی؟
اگر نتونم خودم رو کنترل کنم چی میشه، چه اتفاقی برام می افته؟!
لعنت به من، لعنت به این زندگی شوم!
نباید قبول می کردم، نباید حماقت می کردم.
ساواش نامزد داره قراره باهم ازدواج کنن چرا به این موضوع فکر نکردم.
نباید باعث جداییشون بشم همین طوری ملینار ازم خوشش نمیاد اگه بفهمه ساواش جونش اینجوری با من رفتار می کنه و چه نقشه ای داره سرمو می بره، زنده ام نمیزاره!
خدایا به دادم برس!
پناهم بده، این بنده حقیرت نمی دونه چی کار کنه نمی خواد گناه کنه ولی دارم به گناه کشیده میشه، نجاتم بده!.
صبحونه اش رو بین اون همه شلوغی و کثیفی آماده کردم؛ حتی تو آشپزخونه هم کثیف کرده بودند.
تقه ای به در زدم و وارد اتاق شدم.
سینی روی میز گذاشتم که اومد و روی صندلی نشست..