🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
همسرم مصرف نکنه😱
سلام وقتتون بخیر،لطفا پیام منو اورژانسی بزارین واجبه، شوهرم به خاطر کارش مجبورشده بره شهر دیگه ای،حالا تواون شهر رفته هم خونه دوستای یکی از اقوامشان شده که مشروب خوار وسیگاری هستن منم ۳تابچه دارم فعلا تاتموم شدن مدرسه شون باید صبر کنم تابرم پیش همسرم، لطفا راهنماییم کنید چون میترسم شوهرم هم مصرف کنه😔😔
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❇️ قانونی برای آرام کردن ذهن
🔴 چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید. به چیزی که میگویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.
🌸 قسمت اول: چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید.
❇️ آیا برای جلوگیری از برخورد کامل با یک موقعیت ناراحتکننده میفهمید که مشغول بهانهآوردن هستید؟
🌸 بعنوان مثال، دوستتان از شما میخواهد که در یک مهمانی شرکت کنید. واقعاً دوست ندارید به آنجا بروید اما بهانه میآورید که، «نمیتوانم جور کنم بیام» یا «خیلی سرم شلوغه»، تا بتوانید به آرامی از چیزی یا کسی یا فعالیتی جلوگیری کنید.
🌸 نمونه دیگر میتواند این باشد که کسی از شما میخواهد کاری برای او انجام دهید که شما خیلی به آن راغب نیستید، اما احساس گناه میکنید و نمیتوانید به او نه بگویید، به همین دلیل از برخورد با آن فرد جلوگیری میکنید (تلفنها یا ایمیلهای او را جواب نمیدهید) یا بهانهای می تراشید که حقیقت ندارد.
✅ دلیلش این نیست که نمیتوانید کاری انجام دهید. واقعیت این است که تصمیم گرفتهاید آن کار را انجام ندهید اما عمل بهانه آوردن یا اجتناب از آن، جنبشی در فضای درونیتان آغاز میکند که برای حفظ آن نیاز به انرژی دارید. به جای سکون و آرامش حالا خود را مشغول فکر کردن به این «دروغ» میکنید.
🌸 وقتی میخواهید چیزی بگویید، تصمیمی آگاهانه بگیرید که حقیقت محض یا آنچه واقعاً منظورتان است را بگویید.
✅ حقیقت محض لازم نیست خشن یا ناراحتکننده باشد، میتوانید این کار را با مهربانی اما قاطعانه انجام دهید.
❇️ وقتی چیزی که میگویید حرف خودتان باشد، هیچکس نمیتواند آن را رد کند، حتی اگر آنچه میشنوند را دوست نداشته باشند؛ چون حقیقت را گفتهاید و دقیقاً به آن اعتقاد داشتهاید.
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃
روستا همیشه سرسبز من دراستان خوزستان ❤️
#شما_فرستادین
🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت #ستاره قدیمی و جذاب
🌸🍃
سلام دوستان عزیزم خوش اومدین..آسمان هستم..مدیر کانال...
دوستان دلانه ستاره رو بخونید....
سرگذشتی جذاب و قدیمی😊
اگر درددل،عبرت یا دلنوشته ای دارین برامون ارسال بفرمایید تا بدون نام در کانال قرار بدیم...
تمام دلانه ها بالای کانال سنجاقه..
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
صرفا خاطره
🌸🍃🍃
یبار از طرف اداره اومده بودن مدرسمون و قبلش معلممون کلی تاکید کرد نظم و ادب رو رعایت کنید
خلاصه مارو بردن تو صف بعد یه آقاعه بود گفت هرکی بیاد شعر بخونه دیدم هرکی رفت یچی خوند جایزه گرفت و اومد گفتم منم برم🤷🏻♀
تا دستمو بردم بالا سریع گفتن من بیام منم تا اومدم اون بالا وایسادم هول شدم گفتم یچی بخونم تا یچی ذهنم رسید خودندم:
دختری بودم به کنجه خونه
آب میکشیدم من از رودخونه
آرزو دارم که شوهر کنم بقیه اش روهم شما بچه های گل و مدیرجون باید بلد باشید😁👋🏻
یهو یه سکوتی فرا گرفت که با اون سن کمم از خجالت اب شدم😂
چه طرز برخورد با یه بچه کلاس اولیه خب جایزه میخاستم دیگه🙁
قیافه من:🙂😁😊
قیافه مدیر و معلم:😡😤😒
قیافه مسئولین اداره:😳😶🙄🤐
قیافه بچه های دیگه:😜😂😆🤣
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت #ستاره قدیمی و جذاب
همه رفتیم رو ایوون، یه زن با چادر رنگیِ سرمه ای وسط حیاط نشسته بود و جیغ میزد، کنارشم یه بچه کوچیک وایستاده بود که خیلی ترسیده بود... نگام افتاد به بیبی زهرا، رنگش پریده بود، اما از چی آخه؟ .. از پله ها رفتم پایین و کنارش نشستم، صورتش پر از جای چنگ بود...دستاشو گرفتم که بیشتر از این خودشو زخمی نکنه، پرسیدم چی شده... جواب نداد، سرشو آورد بالا و به ایوون خیره شد، رد نگاشو گرفتم، به بیبی زهرا نگاه میکرد... محکم تکونش دادم و گفتم حرف بزن، نگام کرد و گفت بچم یتیم شد... ناراحت شدم، گفتم شوهرت مرده؟ گفت آره، معلوم بود خیلی شوهرش رو دوست داشت، گفت دیگه هیچکسو ندارم.. دستشو گرفتم و گفتم بلند شو بریم تو، منم خیلی وقته هیچکسو ندارم، خدا بزرگه...دستشو از دستم کشید و گفت نه میخوان همینجا بشینم... سر در نمیاوردم که چه خبره
داداش رجب اومد طرفمون، یکی دوبار بیشتر ندیده بودمش، به اون زن گفت، پاشو تا نگفتم بندازنت بیرون... اخلاقش شبیه خان بود،زن بلند شد و جیغ زد، نمیتونید منو بندازید بیرون، بچه منم از این عمارت سهم داره، داشتم حرفاشو تو ذهنم بالا و پایین میکردم که بفهمم دقیقا چی میگه
ادامه دارد
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 بشنویم دلانه دختر نوجوان کانالمون
سلام آسمان جان😔
خاستم بگم ک من از زندگیم گاهی راضی نیستم یه دختر مجرد هستم ۱۷ سالمه هیچ گردشی ندارم ن میتونم با دوستی برم بیرون ن جایی برم به دلیل تحت فشار خانواده و زیاد بودن حساسیت خیلی پدرم حساسه خیلیی😭😔
خسته شدم دیگه هیچ دلخوشی ندارم تو زندگیم ناشکری نمیکنم همینی ک سالمم شکر ولی تا به ۱۷ سال سنی ک رسیدم اصن جوونی نکردم 😔ن جوونی کردم ن دلخوشی دارم ن گردشی:)😭.
حدود ۵ ساله ک یه خرید نرفتم ن خرید عید ن خریدی هیچی ....
گاهی واقعا به خودم میگم خدایا دلمو آخه به چی خوش کنم تو زندکی همش تو خونه تو خونه....ن گردشی ن خریدی💔
با اینکه هیجا ن میریم با خواهرام ن میرم بازم باید حرف زخمی بد رفتاری ببینم بشنوم آخه مایی ک ن جایی میزارید بریم ن هیچی....
دیگه حرفای تیکتون زخمیتون ک ادمو میکشه تو خودش چیه دیگه هربار ک به خودم میرم دل داری بدم دلمو قرص کنم دوباره یه حرفی میشنوم ...
.دیگه اخهدچه باید کرد اخه😭😭😭
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
صرفاخاطره
🍃🌸🍃🍃
واسه داداشم رفته بوديم خواستگارى، همه چيز خوب پيش ميرفت تا اينكه
پدر عروس گفت شام تشريف داشتيد،
بابام گفت نه ممنون چندجاى ديگه بايد سر بزنيم😁🙈😂
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃🍃🍃
اوایل ازدواجمون بود کلی سعی کرده بودم باکلاس باشم و با همه بسیار مودبانه حرف میزدم خلاصه کلی واسه خودم مثال زدنی بودم!
عروس خاله شوهرم زایمان کرده بود. ما رفتیم دیدنش.من تا اخر مجلس سکوت کرده بودمو فقط با بله و خیر جواب میدادم
خلاصه موقع برگشت شد و همه داشتن یه چیزی میگفتن
یکی میگفت انشالا سایتون بالاسرش باشه.یکی میگفت انشالا قدمش خیر باشه.نوبت من که رسید نه گذاشتم نه برداشتم گفتم انشالا حلالزاده باشن!!!!
قیافه من😰
قیافه عروس خاله😡
قیافه مادرشووووهر😱😱😱😱
بله اینجوری بود که کلی هم عذرخواهی کردم که حواسم نبود
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
#دعا_درمانی
🌸🍃🌸🍃
برای برقراری #دوستی_و_پیوند_میان_زن_و_شوهر
این آیه را در چهار تکه کاغذ نوشته شده و در چهار گوشه خانه دفن می شود تا میان آنان آشتی برقرار شود :
آیه 128 سوره توبه :
لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
منبع : ترجمه طب الائمه ص 426 و 427 مترجم عباس پسندیده
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d