ما یک همکاری داشتیم پنجاه و خرده ای ساله. این بنده خدا چند سالی بود خانمش به رحمت خدا رفته بود بچه هاشم بزرگ بودن ما همیشه به شوخی بهش میگفتیم تجدید فراش کن خیلی جدی میگفت نه یک جوری عصبانی میشد که ما شرمنده میشدیم یک روز پشت سیستم خودش نشسته بود یکی از بچه ها از پشتش رد شد یهو تا چشمش به مانیتور کامپیوتر این آقا افتاد چشماش گرد شد یک جوری که ما هم کنجکاو شدیم این بنده خدا داره چیکار میکنه وقتی رفت آخر وقت اون همکارمون گفت که دیده تو سایت همسریابی داره میچرخه خیلی عجیب بود چون یک جوری عکس العمل نشون میداد و بهش برمیخورد میگفتیم زن بگیر که اصلا بعید بود بره تو سایت همسریابی من شیطنتم گل کرد چند روز تو خطش بودم بلاخره رمز سیستمش و پیدا کردم تا رفت نشستم ببینم تو چه سایتی عضوه دیدم بله سایت همسریابی عضو شده یک عکس روتوش شده ده سال جوان ترم گذاشته بود تو پروفایلش خلاصه پشت سرش کلی بهش خندیدیم ولی وقتی اومدم خونه همینجوری بدون هیچ نیتی از سر کنجکاوی که ببینم چه خانم هایی عضو این سایت ها میشن منم عضو شدم یکی دو روزی همینجوری چرخ میزدم تو سایت تا پروفایل یک دختر نظرمو جلب کرد. عکس نداشت ولی مشخصاتش خوب بود یکم زیادی خوب بود یعنی گفتم حتما ظاهرا مشکل داره از طریق سایت درخواست آشنایی دادم قبول کرد چند روزی با هم چت کردیم به نظر میومد خیلی باشخصیت باشه آخرش باهاش قرار گذاشتم ببینمش. شلوغ ترین جای ممکن قرار گذاشت باهام معلوم بود میترسه من رفتم فقط میخواستم ببینم چه شکلیه چون قبول نکرده بود عکس بده با ترس و لرز که الان یک اصغر سگ سبیل جلوم سبز میشه رفتم سر قرار ولی اونی که چشمام میدید و باور نمیکردم خیلی هم ناز بود اینجوری که میگفت از خانواده خوب و تحصیل کرده ای بود ازش پرسیدم چرا عضو سایت شده خیلی صادقانه توضیح داد دوست دارم ازدواج کنم ولی خواستگاری جز پسرعمم برام نمیاد چون خیلی منو میخواد هر کی میاد تو کوچه تحقیق یا خواستگاری عمم پرش میده خانوادمم چون باهاش موافقن چیزی نمیگن خودشم چون محیطش محدود بود کسی رو برای اشنایی پیدا نکرده بود به توصیه دوستش عضو سایت همسریابی شده بود یکم که با هم بیشتر آشنا شدیم تصمیم گرفتم برم خواستگاری ولی شرطش این بود که خانوادش نفهمن عضو این سایت بوده باهم توافق کردیم هیچکس جز خودمون دوتا کسی چیزی نفهمه آشنایی رو از طریق یک اشنای مشترک خیالی عنوان کردیم که اصلا کسی دقیق نمیدونست کیه جوری که عمه اش نفهمه من خواستگارم در موردشون تحقیق کردم وقتی خواستیم بریم خواستگاری پسر عمش خیلی اذیت کرد. تو یک ساختمان بودن ولی باباش وقتی دید من موقعیتم خیلی خوبه رضایت داد و ما ازدواج کردیم خانواده ها هنوز گاهی میپرسن دقیقا کی شما رو بهم معرفی کرد ما هم هردفعه یک جوری میپیچونیم هیچ وقت فکر نمیکردم منم یار و شریک زندگیمو از سایت همسریابی پیدا کنم و باهاش خوشبخت بشم. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d

🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانم کانالمون از رسم جهیزیه میگه

سلام آسمان جان من اهل یکی از شهرستان های استان ایلام هستم رسم جهیزیه و سیسمونی بچه با اجبار نداریم و دختر میتونه جهیزیه به توان خودش بخره و خریدن جهیزیه هم بر عهده ی شوهره و حتی جشن بله برون و عقد و عروسی هم بر عهده ی خانواده ی پسر و خدا رو شکر کمتر شاهد مشکلات بین زن و شوهر هستیم و خیلی کم پیش میاد عروس با خانواده شوهر یه جا زندگی کنند و بیشتر مستقل هستند. خدارو شکر میکنم به آداب و رسوم درست مردم شهرم👌👏👏👏🌹 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🍃🍃 نگران عروسم هستم

🌸🍃 سلام آسمان جان خوبی اول باید بابت این کانال معرکه ات تشکر کنم‌ واقعا کانالت عالی آسمان جان میخواستم از دوستان کمک بگیرم من دوتا پسر دارم که هردو را زن دادم پسر بزرگم خوبه مشکل من پسر دومم هست یه زن دارد واقعا عالی چه ازنظر قیافه چه از نظر اخلاق تقریبا یک سال و نیم هست ازدواج کرده اند و یه بچه دارند چند روز پیش عروسم بهم گفت که با دخترها در ارتباطه میگم بزار باهاش صحبت کنم میگد نه چون نمیخوام بدونه که من متوجه شده ام عروسم شب که پسرم خواب بوده رفته سر گوشیش و متوجه شده نمیدونم چکار کنم و پسرم را متوجه اشتباهش کنم از شما دوستان عزیز میخوام که راهنمایی ام کنید که من چطور پسرم را متوجه اشتباهش کنم دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🍃🍃 گفتمان قشنگ خانم کانالمون

سلام آسمان جااان.. حال دلت همیشه خوب.. خیلی کانالتون رو دوست دارم.. از بعضی درد دلهای زنان سرزمینم خیلی ناراحت میشم از خیانت های که می بینن، واقعا چرا باید اینجوری باشه؟ برا خانمایی که خانواده همسرشون اذیتشون می کنن غمگینم.. هر کسی حق زندگی و خوشبختی رو داره... بیاین یه قولی به همدیگه بدیم: سعی کنیم هیچ کس رو نرنجونیم و خداوند بزرگ رو همیشه و تو همه کارهامون مدنظر داشته باشیم.. برای این بنده حقیر هم دعا کنید بلکه گره های زندگیم باز بشن... خیلی از وضع زندگیم ناراحتم... لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🍃🌸 سبز و آرام بمان زندگی کوچک است کوچکتر از قدِ غصه‌های هیچ و پوچ تو زندگی چیزی به جز یک شوق ساده نیست در وصفِ هر آنچه که با قلب و خون خود احساسش میکنیم ؛ گرمی چای رنگ و بوی میوه‌ها لبخند گلدان پشت پنجره بوسه‌های نور... خوشحالی همینقدر کوچک است کاش فراموشت نشود عشق ورزیدن را به خودت، به دنیایی که دور تو میچرخد...💓 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃 #ایده_معنوی خانم کانالمون

سلام آسمان جان من از ذکر صلوات خیلی کرامات دیده بودم مدتیه تصمیم داشتیم ماشین بخریم جور نمیشد پولش بود ولی هر سری جور نمیشد تا اینکه یه روز همسرم خسته اومد خونه گفت‌نمیشه خانم چقد تلاش کنم هر سری یه گره میوفته به کارمون همونجا توسل کردم به حضرت جواد دردانه ی امام خوبیها و روزانه ۱۴۰۰ تا صلوات تقدیمش کردم و قسمش دادم به پدر بزرگوارش، الهی شکر روزهای اخیر جور شد و ماهم صاحب ماشین شدیم☺️ #تجربه #سیاست #عاشقانه دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانم کانالمون از عروس سالاری میگه

سلام آسمان جان ....من چند وقت پیش یه پیامی تو کانالتون خوندم مبنی بر این که الان عروس سالاری شده ... من خودم یه عروسم اصلا این و قبول ندارم .. .من سال ۹۲ ازدواج کردم از هیچ کمکی به خانواده شوهر دریغ نکردم از تمیز کردن خونه بگیر تا غذا پختن و دکتر بردن و .... ولی از دست مادر شوهرم دلم خونه .. ..دائم به هر طریقی که از دستش بر بیاد بی احترامی میکنه . ..با پنبه سر شوهرم و میبره و تیغش میزنه ....من که واگذارش کردم به خدا ... لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100