eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
14.1هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 زندگی عاشقانه به سبک شهدا
یکبار خواب دیدم که شهید شده است و جالب اینجاست همین خواب را دقیقا ایشان هم دیده بود😱 . من به ایشان گفتم: «خوابی دیده‌ام و نگرانم.⁦☹️⁩ گفت: «عیال جان! آن روزی که شما من را انتخاب کردی احتمال بوده هر اتفاقی بیفتد. یعنی شما می بایست خود را از آن روز برای هر اتفاقی آماده می‌کردی. مثل اینکه شما می دانی یک جایی آتش است اما وارد آتش می‌شوی.» 💔 دعای سر عقد من هم این بود که ایشان به شهادت برسد.😢💓 من را به جدش حضرت زهرا(س) قسم داد که: «دعا کن به آنچه می‌خواهم برسم و در واقع شما من را همراهی کن.» 💓 قبل از اینکه برای بار آخر به جبهه اعزام شود یک بار به من گفت: «عیال جان! بیا از هم بگذریم و این دلبستگی‌ها را کم کنیم.» 💔💓 ما خیلی به هم وابسته بودیم.💔 وابستگی‌مان آنقدر بود که من ساعت را نگاه می‌کردم و وقتی متوجه می‌شدم نزدیک است که ایشان از سر کار به خانه برسد، تپش قلبم شروع می‌شد. 💗 وقتی در خانه را می‌زد تپش قلبم بیشتر می‌شد یعنی اشتیاق من برای دیدن ایشان اینقدر زیاد بود. دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸 برطرف شدن مشکل ازدواج از منظر آیت الله بهجت...
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸 برطرف شدن مشکل ازدواج از منظر آیت الله بهجت...
برطرف شدن مشکل ازدواج از نگاه آقای بهجت:👇 پرسش: جوانی است هرچه برای ازدواج اقدام می‌کند، موفق نمی‌شود، چه دستورالعملی می‌فرمایید؟ آیت‌الله بهجت قدس سره: نماز جعفر؛ به‌ترتیب و با دعای زادالمعاد بخواند. پرسش: یکی از بستگان ما امر ازدواجشان مشکلی پیدا کرده دعا بفرمایید. آیت‌الله بهجت قدس سره: خدا ان‌شاءالله [مشکل او را حل کند]. خودشان دعا کنند، نماز جعفر را بخوانند به همان ترتیبی که در کتاب زاد المعاد است، و بعد از آن (بعد از نماز) در سجده حاجتشان را بخواهند و چون امر مهمی است چراکه هم دنیایی و هم آخرتی، لذا در آن وقتی که دعایشان را در سجده می‌خواهند، مختصری چشمشان را تر کنند کمی اشک بریزند دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃🌸 دختر کانالمون میگه خیلی خوشحالم که تونستم جلو چتم رو با پسر نامحرم بگیرم
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃🌸 دختر کانالمون میگه خیلی خوشحالم که تونستم جلو چتم رو با پسر نامحرم بگیرم
سلام آسمان خانم راستش من یه دختر معتقدم و حجابم کامله البته بدون چادر! راستش تو فامیلمون یه پسره هست که خیلی دربارش شنیدم که میگن پسر خوبی نیست و چه میدونم دختر بازه و... من تا قبل از سن تکلیفم خیلی باهاش صمیمی بودم ولی بعدا حتا سلام هم نمیکردمش یکی دو بار به مامانم گفت که این دخترت چرا با ما حرف نمیزنه و اینجور حرفا مامانم بهم گفت که حد اقلش میتونی سلام کنی اون مثل برادرته و... خلاصه که من سعی کردم که حد اقل سلام بکنم و فراتر از این نرم اما نمیدونستم که اون واقعا جنبه سلام کردن هم نداره گذشت و گذشت و نمیدونم چرا و چطور شماره منو گیر آورده بود😐 سیم کارت منم رو موبایل مامانم بود و اگه استوری میزاشتم مخاطبین مامانم هم میدیدن استوریامو تا اینکه یه روز یه استوری گذاشتم و دیدم که از طرف اون سین خورده بود و حتا جواب استوریم رو هم داده بود منم اوایل جواب ندادم پیاماشو ولی راستش منم دوسش داشتم ولی میدونم چیزی جز جو کودکانه نبود آخه اون موقع سنم خیلی کم بود به خاطر همین از اینکه جواب استوریامو میداد بدم نمیومد تا اینکه یه روز شیطون گولم زد و جواب پیامشو دادم وقتی به خودم اومدم دقیقا یک ساعت بود که داشتم باهاش چت میکردم😐😳 منم یه دختر دبیرستانی بودم و واقعا برای وقت گذاشتن واسه این کارا وقت نداشتم😐 بعدش که دیدم واقعا چه کردم،بعد از اخرین پیام بلاکش کردم ولی بعد از مدتی راستش دلم تنگ شده بود و بازم آن بلاک کردم و منتظر پیام های بعدیش بودم تا اینکه یه روز یه حسی بهم گفت که ممکنه به خاطر چت کردن با اون آبروم بره چون آدم درستی نبود🤷‍♀ یه حسی مثل دلشوره مثل عذاب وجدان همونجا زدم زیر گریه و یه دل سیییررر گریه کردم و از خدا توبه خواستم چندین رکعت نمازم خوندم برا اینکه خدا منو ببخشه و قسم خوردم که دیگه جواب پیاماشو ندم از طرفی بلاک هم نکردم و هر پیامی میداد سین میزدم و جواب نمیدادم که یه وقت پرو نشه و چون یه سری کارا رو هم ازش دیدم(مثل انکار دین و قران و....) کلا دیگه رفتارمو باهاش عوض کردم تصمیم گرفتم برگردم به قبل همون زمانی که باهاش حرف نمیزدم😂 و حتا شمارش رو هم پاک کردمو الان حس خیییلی خوبی دارم بعد از اون زمان چند بار زنگ زد و من نشناختمش و بهم گفت خیلی نامردی گفتم تو اینجوری فک کن و قطع کردم😎 الانم که چندین سال از اون موقع میگذره هنوووزززز هم خودمو به خاطر اینکه تونستم جلو خودمو بگیرم تشویق میکنم و خیییییلللییی خوشحالم😍 چون روز به روز آبروی اون بیشتر داره میره و روز به روز همه به نجابت من بیشتر پی میبرن و واقعا خوشحالمو روز به روز هم سعی میکنم ایمانمو قوی تر کنم چون خدا بود که کمکم کرد و آبرومو حفظ کرد😍☺️ البته اون هنوزم دست بر نداشته اما من نمیتونم با کسی که به هیچ چیز اعتقادی نداره کنار بیام😄 راستش منم هنوز دوسش دارم ولی دارم سعی میکنم فراموشش کنم☺️ دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃 روش چله شهدا(دوستان لطفا بخونید در پی وی خیلی سوال کردین)
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🍃🍃 روش چله شهدا(دوستان لطفا بخونید در پی وی خیلی سوال کردین)
آسمان:(ادمین کانال) بدلیل حجم بالای پیامها درباره 👇👇👇 سلام خدمت همه ی خواهران عزیزم،برای انجام چله شهدا نام ۴۰شهید بزرگوار رو روی کاغذ بنویسید،هرروز تا۴۰ روز ۱۰۰صلوات بفرستید و به یکی از این شهدا تقدیم کنید... انشاالله که اگر خواسته ی شما با مصلحت خداوند یکی باشه زود جواب میگیرین... برای بنده هم دعا کنید و نتیجه رو حتما بهمون اطلاع بدین...🌸😊🍃 عزیزای دل فکر میکنم برای بار پنجاهم😅 باشه در کانال قرار میدم،باز روزانه پیامهای زیادی برای روش چله شهدا دریافت میکنم... دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بلدی بگو
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بلدی بگو
سلام آسمان جان میدونم پيام ها زیاد وشماواقعا نمیرسین همه ی پیام هاروپاسخگو باشین الهی خداخیرتون بده والهی هرچی ازخدامیخاین بهتون بده میشه ازاون خانومی که گفتن 18بسته نمک به نیت مهریه حضرت زهرا بدیم بپرسین نمک هارو پخش کنیم یانه وقتی حاجتمون برآورده شد بعد پخش کنیم لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 خانم ۵۲ساله ی‌کانالمون از عشق جوانی و قرارهای یواشکی ته باغ میگه و در آخر از آروزهای بر باد رفته... دخترهای نوجوانمون حتما بخونید...
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 خانم ۵۲ساله ی‌کانالمون از عشق جوانی و قرارهای یواشکی ته باغ میگه و در آخر از آروزهای
سلام آسمان جان بذارین من هم از یک پشیمانی بگم‌.... ما توی یک روستای کوچیک زندگی میکنیم.... جوون بودم و۲۱ساله وقتی عاشق شدم...عاشق پسرداییم.... پسرداییم پسری بسیار زیبا و هیکلی بود از اونهایی که هر دختری عاشقش میشد...منم عاشق شده بودم و خودم رو کنارش تصور میکردم... هروقت میرفتیم خونه آقاجونم تمام وجودم چشم میشد...اون پسری بود که میدونست همه دخترها با یک نگاه عاشقش میشن.... خلاصه با منم رابطه ی عشقی برقرار کرد و قرامون خونه آقاجونم بود همیشه...ته باغ‌... اینقدر قشنگ حرف میزد که دیگه میگفتم شوهرمه و از هیچی ابا نداشتم.... ولی یک شب آخرین شب زندگیم بود وقتی خبردار شدم با دختر یکی از اهالی که پدرشون پولدار و خارج نشینه نامزد کرده... من دختر بودم و نمیتونستم چیزی بگم چون تشت رسوایی خودم از بوم می افتاد😔😔😔 مادرم فهمیده بود و اونم مادر دختر بود و نمیتونست کاری کنه..بعد از اون پسرداییم رفت خارج و من موندم و کلی وعده وعید و آرزوهای بر باد رفته😔😔😔😔 افسرده شدم و خونه نشین...تا حدیکه همه میگفتن دختره مریض و روانیه.... با پسر کم عقلی ازدواج کردم و الان۵۲سالمه و حسرت روزهای گذشته و جوانی که خودم نابودش کردم😔 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 :مدیر کانال: مثلا همچین حیاطی کنار هم بشینیم و از آرزوهامون برای هم بگیم😍 فکر کردن بهش هم حال دلمو خوب میکنه... 🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃