eitaa logo
رسانه سخنرانی ایران صدا
23.8هزار دنبال‌کننده
237 عکس
1.4هزار ویدیو
85 فایل
روزها فکر من اینست همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم گاهی یک تلنگر کافیست! . دریافت اپلیکیشن 👉 iranseda.ir . 👇 بانک سخنرانی مذهبی 🌐 http://sokhan.iranseda.ir/ . ارتباط: @erahsepar . تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
D1738483T14671127(Web).mp3
زمان: حجم: 21.92M
🪧قسمت پنجم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محمدعلی دَرودی از شهر مشهد ✨در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای محمدعلی دَرودی را می شنویم: 🔑جانبازی اعصاب و روان پدر و مشکلات خانواده از دوران کودکی و فوت پسر بزرگ خانواده در یک تصادف 🔑بی قراری بعد از فوت برادر و ناشکری تا اینکه یک شب در خواب برادر را دیدن که از عالَم بعد از مرگ تعریف کرد 🔑اذیت های یکنفر که بر فشارهای روحی قبلی اضافه شده بود و یک شب از خدا درخواست مرگ کردن و چهارده معصوم را واسطه قرار دادن و ناگهان وارد شدن هیبتی بسیار وحشتناک و عصبانی از داخل دیوار به اتاق خواب و ترس شدید از دیدن آن هبیبت عصبانی 🔑نزدیک شدن او و کشیدن انگشتان پا و جدا کردن دردناک روح از بدن مانند کندن پوست گوسفند ذبح شده 🔑بستن چشم ها از ترس و خواندن آیاتی از قرآن که هیچ تاثیری بر آن موجود نداشت و کارش را ادامه می داد 🔑پیدا شدن نمایشگری در سمت بالا و مرور تمام اتفاقات زندگی از کودکی تا لحظه مرگ 🔑مشاهده نمازهای قضا و روزه ای که باز کرده بودم با احساس شرمساری و عذاب فراوان 🔑درخواست از خداوند برای بازگشت به دنیا جهت جبران خطاهای قبلی و خواندن نمازهایی که قضا شده بود 🔑مشاهده آینده و دیدن مراحل تشییع و تدفین و شدن اندوه مادر و فوت ایشان بخاطر این داغ و درخواست از خداوند برای بازگشت به دنیا فقط بخاطر مادر 🔑ناگهان مثل یک بادکنک رهاشدن در فضا چرخ خوردن و از ناحیه شکم داخل 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738485T14866520(Web).mp3
زمان: حجم: 21.08M
🔑قسمت ششم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای حمید علیزاده از شهر تهران 🪧تصادف در جاده و خارج شدن موقت روح از بدن و دیدن جزئیات محل تصادف 🪧مشاهده شخص خاصی در بیمارستان مربوط به دو ماه قبل از حادثه تصادف 🪧ملاقات با روح مدیر عامل قبلی شرکت که او هم در تصادف به رحمت خدا رفته بود و الان در محل حادثه حاضر شده بود 🪧التماس برای نمردن و مشاهده آرزوی کودکی که قبل از پدر و مادر بمیرم 🪧مشاهده آرزوی مرگ در نوجوانی و بیماری سختی که باعث رنج خانواده شده بود 🪧مشاهده کامل مراسم تشییع و تدفین و ناراحتی اعضای خانواده و حالات پدر و مادر 🪧بازگشت به محل تصادف و التماس برای صحبت با خدا و در یک لحظه حاضر شدن در بیابانی بی انتها با آسمانی نزدیک به زمین و التماس های پی در پی از خدا برای بازگشت به دنیا 🪧شنیدن ندایی که سه بار سوال کرد برمی گردی؟ و در لحظه پاسخ مثبت دادن به آن ندا به جسم ملحق شدن و سر از فرمان برداشتن و روی دادن اتفاقاتی که از قبل مشاهده کرده بودم مثل توقف یک ماشین یا رد شدن یک اتوبوس 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738486T16325504(Web).mp3
زمان: حجم: 34.16M
🔑قسمت هفتم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم فاطمه سجادی از شهر هرات (افغانستان) 🪧تجربه اول: افتادن در جوی آب در کودکی و مشاهده وقایع بیرون آب 🪧تجربه دوم: پیدا شدن حالتی شبیه افسردگی در پی یک بیماری و خلوت کردن های طولانی با خدا 🪧خود را در فضایی بی کران و سیاه دیدن و یک لحظه به یاد جسم افتادن و دیدن جسم که به آرامی خوابیده و مرور شدن زندگی و حالات سه سال اخیر 🪧بازگشت به همان فضای بیکران سیاه و بعد از مدتی احساس شناور شدن و سقوط به سمت پایین و ناگهان خود را در جسم دیدن و با چشم باز به مهتاب خیره بودن 🪧تجربه سوم: گذراندن یک سکته و مواجه شدن با برخی اتفاقات تلخ در افغانستان و برای مدتی از دین فاصله گرفتن 🪧آشنایی با همسر و تصمیم به ترک افغانستان به مقصد هند یا ترکیه و مخالفت با پیشنهاد همسر مبنی بر سفر به ایران بخاطر ذهنیت منفی که از فضای مجازی نشات گرفته بود 🪧ادامه تحصیل در مشهد و درگیر یک بیماری شدن و شبی در خوابگاه دانشگاه بعد از درد و ناراحتی شدید ناگهان جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده جسم بر روی تخت با حالتی دلسوزانه 🪧مرور خاطرات کودکی و نوجوانی و ناگهان شنیدن خبر مرگ من حرف عجیبی زد و دلیل آن را همان موقع نشانم دادند 🪧تصمیم به رفتن از دنیا و مشاهده آینده نامساعد همسر و منصرف شدن از این تصمیم و بازگشت به همان خوابگاه دانشجویی و یک لحظه به جسم وارد شدن و با درد از جا بلند شدن و درک این موضوع که به این دنیا برگشته ام 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738487T14267494(Web).mp3
زمان: حجم: 20M
🔑قسمت هشتم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم زینب حیدریان از شهر قم 🪧سفر به اصفهان در ۹ سالگی و سقوط در زاینده رود و در یک لحظه از بالا مشاهده کردن کودکی بسیار شبیه خود که آب او را می برد 🪧همزمانی نگاه از بالا و نگاه از کنار پدر و نگاه از داخل قایق غریق نجات 🪧نداشتن احساس ترس و غرق شدن در زیر آب و محو تماشای زیبایی ها بودن 🪧 مشاهده یک مسیر سبز رنگ زیبا که به دربی چوبی می رسید و پشت آن در یک باغ بسیار زیبا با درخت های میوه 🪧تلاش برای کندن یک سیب از درخت که از اینکار ممانعت شد و ناراحتی از اینکه چرا نگذاشتند میوه را بچینم و بسته شدن درب باغ 🪧مشاهده جوانی که روی پله های سی سه پل نشسته و آواز می خواند و به محض فهمیدن این اتفاق داخل آب شیرجه زد و کودک غرق شده را از زیر آب بیرون کشید و تا ساحل آورد 🪧برچیده شدن مسیر سبز زیر آب و تمام شدن نگاه های 🪧تجربه نزدیک به مرگ مادر که چندسال بعد رخ داد زمانی که بعد از یک تصادف در در اتاق عمل متوجه شد روح از بدن جدا شده و از بالا پرسنل اتاق عمل و حتی بیرون اتاق عمل را مشاهده می کند و همه ارواح درگذشتگان مثل پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش هم حضور دارند 🪧مشاهده بی قراری همسر در بیرون اتاق عمل 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738489T14623860(Web).mp3
زمان: حجم: 38.06M
🔑قسمت نهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای مسعود نبی چنانی از شهر لشت نشاء (رشت 🪧به کما رفتن بر اثر بیماری کرونا و ناگهان خود را در محیطی تاریک دیدن و آمدن دو نفر که کله اسب پخته دستشان بود و اصرار داشتند که از گوشت آن بخور 🪧مشاهده یک نور زیبا و رفتن به سمت آن و ناپدید شدن آن دو نفر 🪧دیدن روح یکی از هم محله ای ها که در آن نور زیر درخت گیلاسی نشسته بود 🪧سفارش آن شخص برای آشتی دادن دو پسر و یک دخترش که سالها با هم قهر بودند 🪧ملاقات با روح مادرخانم که در آن نور بود و صحبت طولانی با او 🪧مشاهده تشییع جنازه شش نفر از اهل محل که یکی از آنها همسر بود و چندماه بعد از بازگشت از کما دقیقا همان اتفاق رخ داد. 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738490T14082411(Web).mp3
زمان: حجم: 22.05M
🔑قسمت دهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای رسول نجفیان از شهر تهران 🪧بیماری در نوجوانی و به کما رفتن در پی تزریق آمپول پنی سیلین کم کم از زمین اوج گرفتن و صدا زدن مادر و دکتر که مرا بگیرید و بی توجهی آنها 🪧رسیدن به سقف اتاق و دیدن جسم خود و کم کم از ساختمان بیرون رفتن و دیدن دو نفر در خیابان که کنار ماشینی بحث می کنند 🪧مشاهده سقف حمام عمومی محل که یک نردبان سوخته و سیاه در گوشه پشت بام آنجا بصورت افقی تکیه داده بودند و مشاهده یک درخت توت واقع در دره ای در اطراف همدان که آن نردبان را از چوبش درست کرده بودند و حتی دیدن کرم های ابریشمی که از برگ آن درخت توت تغذیه می کردند 🪧از بین رفتن حالت سبکی و پرواز و احساس سنگینی بسیار و در یک لحظه چشم گشودن و دکتر و مادر را مشاهده کردن و تعریف کردن آنچه مشاهده شده بود 🪧پیگیری دکتر از حمامی بابت نردبان روی پشت بام حمام و دردسری که درست شد 🪧شرکت در محفلی ادبی در جوانی و آشنا شدن با مردی کارتن خواب که از حقایق زندگی و مرگ نکات جدیدی بیان می کرد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738492T12627852(Web).mp3
زمان: حجم: 23.76M
🔑قسمت یازدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای علیرضا غلامی از شهر مشهد 🪧هنگام نشستن روی مبل یکدفعه با سرعت به محیط دیگری پرتاب شدن و خود را در بیابانی بی انتها یافتن که سه گروه از انسان ها در آن بیابان حاضر بودند و احساس تشنگی بی سابقه ای که تا پایان حضور در آن بیابان رفع نشد 🪧آگاهی از اسم و رسم همه انسان هایی که آنجا بودند و درک این مطلب که گروه سمت راستی انسان های خوبی بوده اند که درجه بندی هم داشتند اما گروهی که در وسط ایستاده بودند و برخی از آنها هنوز نمرده بودند گرفتاری هایی داشتند و در انتظار رفع آن بودند و گروه سمت چپی به شدت در حال عذاب و ناراحتی بودند 🪧شخصی از جلو حرکت کرده و دستور داد که دنبالش بروم و پرسید چرا غیبت می کنی؟ و بلافاصله تمام غیبت هایم به نظرم آمد و همزمان عذاب سوزناک آن را مشاهده کردم و همینطور در مورد دروغهایم نیز همین اتفاق تکرار شد 🪧از آن شخص سوال کردم چرا از خوبی هایم نشان نمی دهید که جواب داد کدامش را برای خدا انجام دادی؟ همه اش که برای خودت بوده و دقیقا نشانم دادند مشاهده دونفر با قیافه ای ترسناک و دستانی بزرگ که از دور به نیت عذاب کردن من می آمدند و فهمیدم نمی توانم از دست آنها فرار کنم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738493T14614019(Web).mp3
زمان: حجم: 41.3M
🔑قسمت دوازدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای یاسر درخشان از شهر بابل 🪧تصادف با یک نیسان عبوری جلوی چشم زن و فرزند و جدا شدن موقت روح از بدن 🪧شنیدن صدای حاضران در صحنه تصادف و اطلاع از حرف های زیرزبانی آنها 🪧یک لحظه به جسم برگشتن در هنگام انتقال به بیمارستان اما جدا شدن مجدد روح از بدن در اتاق احیاء و اینبار با سرعت زیاد به سمت آسمان صعود کردن و داشتن ترس و اضطراب زیاد 🪧رسیدن به اتاقی شیشه ای و مشاهده ارواح فامیل که به استقبال آمده بودند و خوشحالی از دیدن آنها و پیغام هایی که آنها برای سایر فامیل در دنیا دادند 🪧رفتن به محیطی دیگر و از دیدن کسانی که در طول زندگی با آنها دعوا کرده یا بخاطر عصبانیت سرشان داد و هوار کرده بودم مشاهده و مرور کامل زندگی 🪧مشاهده ترازویی که در آنجا قرار داشت و با نشان داده شدن اعمال بد و همزمان با پایین رفتن زنجیر ترازو فشار شدیدی وارد می 🪧همراه شدن با امامزاده قاسم و رهایی از فشار و گرما و رفتن به محیطی سرسبز و نوشیدن آب 🪧 امامزاده قاسم گفتند که باید برگردی و همین که این حرف را زدند چشمم را باز کردم ودیدم روی تخت بیمارستان هستم و شلنگی هم داخل دهانم است و پرستارها آمدند و بعد هم برادرم بالای سرم آمد تلاش برای جبران گذشته و روبرو شدن برای گرفتن حلالیت از برادر کوچکتر 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738494T15551359(Web).mp3
زمان: حجم: 17.18M
🔑قسمت سیزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم راحله خمسه از شهر تهران 🪧تصادف شدید جلوی درب دانشگاه در شمال کشور و ایست قلبی در بیمارستان و زنده ماندن با شرایطی بسیار سخت 🪧رفت و آمدهای مکرر به آن تونل و یکبار مشاهده دری نیمه باز که وارد آن شدن و می گوید راحله جای تو اینجا نیست و باید برگردی. 🪧سال ها بعد عکس همان مرد را در آلبوم خاله دیدن و شناختن او که پدربزرگ بوده 🪧به هوش آمدن در شب قدر در بیمارستان تهران و ادامه مشاهدات برزخی و مشاهده حضرت زینب(س) که به عیادت می آمدند و از آنجا که قبل از تصادف بی حجاب بودن و در زمان کما به همان صورت در عالم برزخ حضور داشتن و با توجه به اینکه حضرت زینب(س) هم توصیه به حجاب فرمودند بلافاصله بعد از مرخص شدن از بیمارستان حجاب را برای ادامه زندگی انتخاب کردن و خشنودی از این تحول زیبا 🪧در زمان بستری در منزل روح دختری با موهای پریشان و حالتی ناراحت را مکرر مشاهده کردن که می گفت این شماره را بنویس مربوط به یک مکانیکی در شیراز است که والدینم بالای آنجا سکونت دارند و از آنها بخواه مرا حلال کنند و کمکم کنند پیگیری آن شماره تلفن و تماس با آن توسط خاله که معلوم شد یک مکانیکی در شیراز است و قبلا خانواده ای طبقه بالای آنجا سکونت داشته که دخترشان در یک ماجرای نافرجام عشقی متاسفانه خودسوزی کرده و از دنیا رفته و خانواده اش هم از آنجا به محل نامعلومی نقل مکان کرده اند 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738496T14993449(Web).mp3
زمان: حجم: 22.78M
🔑قسمت چهاردهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای شاپور سعدی نژاد از جزیره کیش 🪧درد گرفتن قلب در اواخر تمرین کشتی و انتقال به بیمارستان کیش 🪧در همان لحظات اولیه کم کم صداها را نشنیدن و تاریک شدن محیط و ناگهان خود را در تونلی به سمت بالا مشاهده کردن 🪧بعد از مراحل احیاء ناگهان خود را در جسم و روی تخت دیدن با درد زیاد و صحبت با دکتر و لحظاتی بعد مجدد مثل دفعه قبل صداها را نشنیدن و تاریک شدن محیط 🪧مشاهده شخصی که قصد فیلم گرفتن با گوشی داشت و خانم دکتر ناراحت شد و به او اجازه نداد و مجدد عملیات احیاء بر روی جسم انجام شد و بازگشت مجدد روح به بدن 🪧در حالیکه خانم دکتر در حال دستور برای تزریق دارو بود برای بار سوم صداها محو و محیط تاریک شد و مثل دو مرحله قبل خود را در تونلی مشاهده کردن و چسبیده شدن به سقف بخش اورژانس و بعد از انجام مجدد شوک الکتریکی، یکبار دیگر روی تخت چشم باز کردن و با ثابت ماندن شرایط، انتقال از اورژانس به بخش آی سی یو انجام شد 🪧داخل آی سی یو یک لحظه تجربه مجدد خروج روح از بدن و حاضر شدن بالای ایستگاه پرستاری و دیدن پرستار آی سی یو که بلافاصله کنار تخت آمد و روی چهارپایه کوچکی ایستاد و خودش با دست شروع به شوک دادن و احیای جسم نمود تا بقیه همکارانش رسیدند و بازگشت مجدد روح به بدن و عادی شدن شرایط 🪧شرکت در جلسه مشترک با حضور رئییس و پرسنل بیمارستان کیش و راستی آزمایی این تجربه 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738498T12677716(Web).mp3
زمان: حجم: 23.75M
🔑قسمت پانزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم اعظم فکریان از شهر کاشان 🪧چندسال قالی بافی در کارگاه فرش ستاد بازسازی عتبات عالیات در کاشان پیدا شدن مشکلات متعدد در زندگی و ناراحتی عصبی 🪧بیرون کردن مستاجر با نقشه فرزندان و درگیری با مادر بخاطر این موضوع 🪧خواندن شهادتین و خوردن قرص و محلول وایتکس به قصد خودکشی 🪧جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده تلاش تیم پزشکی در اتاق احیای بیمارستان و همزمان دیدن خواهر و فرزند در بیرون اتاق و مشاهده پیرمردی که در اورژانس دچار ایست قلبی شده بود و در حال شوک دادن به او بودند 🪧همراه شدن با جسم در بخش های دیالیز و اتاق عمل و آی سی یو 🪧مشاهده زنی که در آی سی یو از دنیا رفت و روح او خیلی عادی از تخت بلند شد و از آنجا خارج شد و جوانی که کنار جسم او گریه می کرد 🪧دنبال روح آن زن وارد اتاقی شدن و خود را در خانه مادر یافتن که مادر بسیار بی قرار و گریان بود و مستاجرش او را دلداری می داد 🪧از کنار مادر توسط دو نفر کشانده شدن به محیطی که شبیه بیابانی داغ بود و شنیدن صدای وحشتناکی از دور و احساس تشنگی زیادی که امان را بریده بود 🪧دیدن روح عمه در آن بیابان و برای من گریه می کرد و ناراحت بود 🪧ملاقات با آقای بلندقامتی که چهره اش دیده نمی شد و التماس به او برای آب و اشاره دست ایشان و دیدن نهر آب زلالی که دور و دورتر می شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738499T15849506(Web).mp3
زمان: حجم: 22.05M
🔑قسمت شانزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای حسن حکیمیان از شهر یزد 🪧اهتمام پدر به نماز اول وقت و پرداخت خمس و زکات و انفاق به نیازمندان و همراهی با پدر از کودکی در کمک به دیگران 🪧تصادف در جاده و جدا شدن موقت روح از بدن در همان لحظه تصادف و تعجب از اینکه جان کندن چقدر آسان و لذتبخش بود و شنیدن ندایی که گفت این بخاطر کارهایی است که در این چندسال انجام داده ای 🪧مشاهده مصدومین حادثه تصادف 🪧تصمیم به رفتن پابوس امام رضا(ع) گرفتن و همان لحظه در حرم بودن و بعد از زیارت ایشان تصمیم به رفتن به زیارت امام حسین(ع) گرفتن و در کسری از ثانیه در کربلا حاضر بودن و بعد از آنجا تصمیم دیدن روی مبارک حضرت مهدی(عج) را گرفتن و در کویری پوشیده از ریگ حاضر بودن و شروع به راه رفتن در آن محیط 🪧رسیدن به باغی بی انتها که چهار سمتش نهر آب بود و دیدن سیدی که بعد از احوالپرسی از او درخواست ملاقات با امام زمان(عج) را مطرح کردم که فرمود نمیشه 🪧خداحافظی با آن سید و بازگشت از سمت همان کویر، مشاهده دریچه هایی که آن طرف آنها کامل دیده می شد: مثلا دشتی پر از میمون و یا دشتی پر از خوک 🪧در آن میان میمون بزرگی مرا صدا می زد و هنگامی که به او توجه کردم خودش را معرفی و مرا شگفت زده کرد. حاجی سالخورده محله امان بود که در زمان حیاتش او را به خوبی و تدین می شناختیم. 🪧 کنار ماشین در محل تصادف برگشته و داخل جسم رفتم... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda