#مدح_مرثیه_حضرت_خدیجه سلام الله علیها
فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم
هر چه عالم فخر دارد نزد من یک ارزن است
من زنی هستم که در خانه پیمبر داشتم
روزهایم شب نمیشد چشم او تا باز بود
سایهی خورشید را همواره بر سر داشتم
عاشق این مرد بودن معجزه لازم نداشت
چشمهایش را از اول نیز باور داشتم
راههای آسمان را از زبان همسرم
مثل آواز پر جبریل از بر داشتم
آیهها تکرار او بودند و عمری بر لبم
با طنین نام او قند مکرر داشتم
چشم بر من دوخت در شعب ابیطالب گریست
ناگهان یک آسمان در خود کبوتر داشتم
جان خود را بر سر این عشق دادم عاقبت
هدیه میدادم اگر صد جان دیگر داشتم
شاعر/ مهدی مردانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_خدیجه سلام الله علیها
ای در عظمت عصمت دادار خدیجه
عالم همه چون نقطه، تو پرگار خدیجه
در باغ کرم نخل تنومندِ کرامت
در گلشن عفت گل بی خار خدیجه
در جود عجب نیست گر ارباب کرامت
خوانند ترا مادر ایثار خدیجه
با آن همه والایی خود حضرت مریم
دارد به کنیزی تو اقرار خدیجه
از هستی خود در قدم یار گذشتی
تا دیده گشودی به رخ یار خدیجه
این بس به مقام تو که پیغمبر اکرم
می خواند ترا محرم اسرار خدیجه
تو هستی خود را به خدا دادی و او هم
بخشید ترا کوثر و مقدار خدیجه
تا شاد نماید دل آزرده پیمبر
می کرد بسی نام تو تکرار خدیجه
تنها نه رسول الله و زهرای مطهر
شیعه زغمت گشته عزادار خدیجه
رفتی و ندیدی که چسان از غم مرگت
بگریست پیمبر به دلی زار خدیجه
رفتی و ندیدی که چه بگذشت به زهرا
در بین درِ خانه ودیوار خدیجه
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_حضرت_خدیجه سلام الله علیها
ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه
ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه
ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه
ای عصمت حق فاطمه را مام خدیجه
ای ختم رسل را ز شرف نور دیده
پیش از شب بعثت به پیمبر گرویده
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آئینه نبی از سر هستی
توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته
اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته
همت سر تسلیم به دیوار تو سوده
پیش از تو زمین لب به شهادت نگشوده
تنها نشدی همسر و دلدار محمد
در سخت ترین روز شدی یار محمد
تو در دل سختی به پیمبر گرویدی
هر بار بلا را به سر دوش کشیدی
بر یاری اسلام به هر سوی دویدی
بس زخم زبانها که ز کفار شنیدی
ای قامت مردان جهان خم به سجودت
ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت
ای مکه ز خاک قدمت خلد مخلد
ای عصمت معبود و امید دل احمد
اسلام به پا خواست و گردید مؤید
از ثروت تو تیغ علی خلق محمد
تا حشر خلایق که خدا را بپرستند
مرهون فداکاری و ایثار تو هستند
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_خدیجه سلام الله علیها
امشب دلم دریایی از غم هاست مادر
گرد یتیمی بر رُخم پیداست مادر
با آنکه در عرش خدا مأوای داری
در سینه پر سوز زهرا جای داری
بعد از تو با غم های عالم همنشینم
تنها خدا داند چه ها باید ببینم
یک روز باید من ز شوهر رو بگیرم
یک روز باید دست بر پهلو بگیرم
یک روز باید بین دیوار و در افتم
یک روز باید در میان بستر افتم
یک روز می آید که با صوت حزینی
از سوز دل گویم که یا فضه خُذینی
یک روز می آید که زینب سوگوار است
آن چار ساله جای مادر خانه دار است
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت #امام_حسن_مجتبی علیه السلام، مبارک
🔺رباعی
زیبا گل باغ سرمدی می آید
مرآت جمال احمدی می آید
شادند تمام خلق عالم زیرا
یک دسته گل محمدی می آید
شاعر/ محسن بلنج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمۀ ماه رمضان پیدا شد
شاعر/ ولیالله کلامی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است
در تن عاطفه ام، باز توان آمده است
به چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری
که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است
چه نشستی که درِ میکده ها باز شده
آی مستان خدا پیر مغان آمده است
بی نصیبم مگذارید ز جام کوثر
حال که صحبت مستی به میان آمده است
روزه دارانِ شبِ پانزدهم مژده دهید
نمکِ سفره ماه رمضان آمده است
«سفره تکمیل شد و بزم خدا کامل گشت
سوره قدر شب پانزدهم نازل گشت»
فصل تنهایی زهرا و علی سر شده است
شب این شهر چنان روز منور شده است
زودتر از همه مژده به پیمبر دادند
نوه ات آمده و فاطمه مادر شده است
نمک از روی تو می ریزد و خرمای لبت
رطب سفره افطار پیمبر شده است
طعم چشمان بهاری تو ای روح بهار
میوۀ نوبر هر روزۀ حیدر شده است
سفره ماه مبارک، برکت دارد، لیک
با قدم های شما با برکت تر شده است
«چه اسیر و چه فقیر و چه یتیم آمده اند
بر در خانه ی ارباب کریم آمده اند»
پادشاهیِ تو و من نیز همان مسکینی
که به جز عشق تو در سینه ندارد دینی
قدمت بر سر چشمم اگر ای مرد کریم
سحری هم به کنار دل من بنشینی
مستجاب است دعای من آلوده اگر
پای هر برگ دعا از تو بود، آمینی
به صف مشتریانت نظر اندازی، گر
ته صف یوسف دل باخته را می بینی
کوه کن می شوم از شوق شکر خنده ی تو
آب افتاده دهانم چه قدَر شیرینی
«ای که بر خیل جوانان بهشت آقایی
اولین سید آل علی و زهرایی»
حسنی، چون که از احسان خدا بودی تو
میو ی عرشیِ پیغمبر ما بودی تو
لقب سبزترین نور برازندۀ توست
قد یک عرش پر از عشق و صفا بودی تو
چند باری همه دارایی خود بخشیدی
از ازل در کرم، انگشت نما بودی تو
شبی افطار بیا خانه ی ما مهمان باش
چون که همسفره ی بزم فقرا بودی تو
اهل این خاک نبودی و نگفتی آخر
مرد خاکی زمین اهل کجا بودی تو؟
«ماورای همه افکار نگاه تو بُود
آخر عرش خدا، اول راه تو بود»
شاعر/ محمدعلی بیابانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همۀ کائنات
سید سالار شباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت
زادهٔ طوبی و بهشت برین
نور خدا در ظلمات زمین
علت غائیِ همه ممکنات
عمر ابد داده به آب حیات
پاکترین گوهر نسل بشر
از همه خوبان جهان خوبتر
جدّ تو پیغمبر نوع بشر
جن و ملک بر قدمش سوده سر
آینهٔ پاک که نور خدا
تابد از این آینه بر ماسوا
باب تو سر سلسلۀ اولیاست
چشم پر از نور خدا مرتضاست
مادر تو دخت پیمبر بود
آیهای از سورۀ کوثر بود
پردهنشین حرم کبریا
فاطمه آن زُهرهٔ زهرای ما
عاشق کل، حضرت سلطان عشق
خون خدا شاه شهیدان عشق
با تو ز یک گوهر و یک مادر است
ظلّ خدایی تواَش بر سر است
آینهٔ ذات محمد نما
حُسن خدایی، حسن مجتبی
نام حسن، روی حسن، خو حسن
نور خدا چارمی پنج تن
آیهٔ تطهیر به شأن شماست
حکم شما امر اولیالامر ماست
سینهٔ سینای شما طور وحی
نور شما شاخهای از نور وحی
در رمضان ماه نشاط و سرور
ماه دعا، ماه خدا، ماه نور
نورفشان شد ز دو سو آسمان
در دو افق تافت دو خورشید جان
وحی خدا از افق ایزدی
نور حسن از افق احمدی
مُشک و گلابی به هم آمیختند
در قدح اهل ولا ریختند
این رمضان از تو شرف یافته
نور تو بر جبههٔ او تافته
نیمۀ ماه رمضان عزیز
گیسوی مشکین تو شد مشکبیز
نور خدا تافت در آن روی ماه
خاصه از آن چشم به دشت سیاه
سرخی گل عکس گل روی توست
ظلمت شب سایهٔ گیسوی توست
روز که خورشید درخشان صبح
سر زند از چاک گریبان صبح
ای رخ تو در رمضان بدر ما
هر سر موی تو شب قدر ما
بعد علی شاخص عترت تویی
وارث میراث نبوت تویی
مصلحت ملت اسلام و دین
کرد تو را گوشهٔ عزلت نشین
ملت اسلام که پاینده باد
مشعل توحید که تابنده باد
هر دو رهین خدمات تواند
شکر گذارندۀ ذات تواند
تا ابد ای خسرو والا مقام
بر تو و بر دین محمد سلام
شاعر/ سیدمحمدعلی ریاضییزدی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
چه ازدحام عجیبی، یقیناً آقا نیست
گدایی درِ این خانه كار آسانی
دخیل دست كریمت شدهست میكائیل
فقط نه اینكه تو روزی دهِ هر انسانی
به رازقیّت تو میخورم قسم كه تو را
رها نمیكنم آنی و كمتر از آنی
هر آینه دل من چون كویر میخشكد
بدون لطف تو كه آیههای بارانی
بیا و بر دلم امروز یك دقیقه ببار
بیا و با نَفَست بویی از بهشت بیار
من و هوای تو و شوق نوكری كردن
تو و حوالی دنیا و سروری كردن
دلم اسیر تو شد، چشمهای معصومت
چه خوب یاد گرفتهست دلبری كردن
من و به شوق دو دست تو یا کریم شدن
من و فراز بقیعت كبوتری كردن
همیشه روزی من را تو دادهای، ننگ است
كنار سفرۀ تو میل دیگری كردن
كریم شهر مدینه چقدر میآید
به دستهای شما ذره پروری كردن
اگرچه ذرۀ ناچیزتر ز ناچیزم
ولی از عشق تو ای روح عشق! لبریزم
به غیر وصلۀ نعلین یا عبای تو نیست
و جز گلیم پر از نور زیر پای تو نیست
كرم نما، به من سائلت هم احسان كن
كه تكیهگاه دلم غیر دستهای تو نیست
شروع میشوی از انتهای آقایی
تویی كه نوكری شیعه جز برای تو نیست
كسی كه از همه در آخرت فقیرتر است
همان كسیست كه در این سرا گدای تو نیست
چقدر بیكس و تنهاست آن كه در دنیا
همیشه با تو غریبهست و آشنای تو نیست
مرا گدای خودت كردهای خدا را شكر
و آشنای خودت كردهای خدا را شكر
شاعر/ مسعود یوسف پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
آنقدر فرشته به زمین آمده انگار
در کل سماوات نماندهست مقیمی
گلهای بهشتیست به دستان ملائک
در شهر از این واقعه پیچیده شمیمی
از طایفۀ نور خودش، نورٌ عَلی نور
با نور رسیدهست کریمی به کریمی
او آمده تا دل ببرد با دو سه لبخند
در بین زمین باب کند لحن صمیمی
او آمده دستی بکشد از سر لطفش
تا از سرمان پاک کند گرد یتیمی...
شاعر/ امیر سلیمانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
تنها نه آسمان و زمین، عالم وجود
در زیر سایۀ علم توست یا حسن
عرش خدا مدینه، دل انبیا بقیع
جان شمع روشن حرم توست یا حسن
عالم اگر ثنای تو گویند صبح و شام
تا صبح روز حشر کمِ توست یا حسن
سرتا به پات حسن خداوند سرمد است
آیینۀ تمامنمای محمّد است...
تو مظهر خدایی و جان پیمبری
قرآن مصطفی به سر دست حیدری
هم دومین وصیِ رسول مکرمی
هم اولین سلالۀ زهرای اطهری
باید سرود مدح تو را با زبان وحی
از وصف جن و انس و ملائک فراتری
حُسن خدا به حُسن تو دیدار میشود
چون حُسن بیحدود خدا را تو مظهری
هم صبر توست حکم خدا هم قیام تو
در هر دو حال بر همه مولا و رهبری
چون و چرا به کار تو خود کفر دیگر است
چون و چرا به کار خداوند اکبر است
ای دین حق به صبر تو پاینده یا حسن
صبرت حدیث نهضت آینده یا حسن
صبر تو بود تیغ خداوند در غلاف
صلحت به خصم، ضربۀ کوبنده یا حسن
صلح تو و معاویه؟ باور نمیکنم
دشمن ز کار توست سرافکنده یا حسن
تو خود تمام دینی و او خود تمام کفر
او تیرگی، تو مهر فروزنده یا حسن
تا بود، بود حق به وجود تو پایدار
تا هست، هست دین ز دمت زنده یا حسن
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
تا بودهام همیشه فقیر تو بودهام
باشد حكایت من و تو از قدیمها
باید تمام مردم دنیا گدا شوند
وقتی تویی كریمترین كریمها
هم سرخوشاند از کلماتت فقیهها
هم جرعهنوش بادهٔ فضلت حكیمها
هم زندهاند از دم گرمت مسیحها
هم در تكلماند به لطفت كلیمها
ای حاء و سین و نون شما ریشهٔ حسین
ای مقصد خدا ز الف لام میمها...
حتی نوادگان حسن هم حسینیاند
كربوبلاست مرقد عبدالعظیمها
ما عاشقان قاسم و عبداللَه توایم
بر ما نگاه كن پدر این یتیمها
من در بقیع حاجت خود را گرفتهام
آن گوشه کز نگاه تو دارد شمیمها
شاعر/ حسین خدایار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
خیل ملک مقابلشان سجده میکنند
اینها خدا نیاند ولیکن خداییاند
هرکس که میرسد سر اطعام میبرند
فرقی نمیکند که فقیران کجاییاند
یک «السلام» و یک «و علیک السلام» سبز
اینها همان مقدمۀ آشناییاند...
سوگند میخوریم که پروانه زادهایم
همسایۀ قدیمی این خانوادهایم
تو آسمان جودی و ما یا کریم تو
پرواز میکند دل ما تا حریم تو
احساس میکنم به تو نزدیک میشوم
وقتی که میوزد سر راهم نسیم تو
وقت کرامت است که از راه آمدهست
آن آشنای کوچهنشین قدیم تو...
سوگند میدهیم خدا را در این سحر
بر پینههای رحمت دست کریم تو
ما را همیشه سائل دست شما کند
ما را به زیر پای شما خاک پا کند...
ای در هوای پاک نگاهت سلامها
نامت نداشت سابقهای بین نامها
ای سبزی بهار خدا سیر میشوند
از عطر سفرههای حضورت مشامها...
در کوچهات کسی به کسی جا نمیدهد
مکثی نما به شوق چنین ازدحامها
سائل شدن کنار نگاه تو واجب است
وقتی گدا به چشم تو دارد مقامها
تو سفرهدار شهر خدا، ما گدای تو
مثل کبوتریم و اسیر هوای تو
آنکس که پیش پای شما خم نمیشود
در خانۀ فرشته هم آدم نمیشود
آقای من بدون توسل به نام تو
حالی برای توبه فراهم نمیشود
دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر
چیزی که از بزرگیتان کم نمیشود
آرامش تو باعث طوفان کربلاست
بیصلح تو قیام مُحَرم نمیشود...
تا کربلا رسید صدای سکوت تو
این قیل و قالها به فدای سکوت تو
ای از هزار حاتم طائی کریمتر
لطف تو از تمام کریمان قدیمتر...
تو ابتدای نسل طهورای کوثری
هرکس حسودتر به تو باشد عقیمتر
در این مسیر رو به خدایی ندیدهایم
از رد پای گیوۀ تو مستقیمتر
در کربلا به آینهات سنگ میزنند
هرکس شبیهتر به تو جرمش عظیمتر
آقا تو در کلام خلاصه نمیشوی
در حضرت و امام خلاصه نمیشوی
شاعر/ علیاکبر لطیفیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |