فاعتبروا.mp3
4M
🎵 مداحی بصیرتی #حاج_حنیف_طاهری
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺زمینه
فاعتبروا فاعتبروا یا اولی الابصار
فاعتبروا فاعتبروا از در و دیوار
🔸اون لحظه که علی تنها شه
زهرا تو شعله ها میسوزه
این درس روشن تاریخه
این قصه قصه ی هر روزه
🔹کی گفته اینا همش اتفاقه
آتیش این فتنه همیشه داغه
روضه ی فاطمیه از نفاقه
فاعتبروا فاعتبروا یا اولی الابصار
فاعتبروا فاعتبروا از در و دیوار...
واعتصموا واعتصموا بحبل الله
واعتصموا واعتصموا به ولی الله
🔸یا بنده هستی یا در بندی
آزاده هستی یا آزادی
دیوار و در داره میسوزه
تو معرکه کجا وایسادی
🔹اون طرف در همه جا سیاهه
این طرفش حَیَ عَلَی الفَلاحه
بی طرفی بزرگترین گناهه
فاعتبروا فاعتبروا یا اولی الابصار
فاعتبروا فاعتبروا از در و دیوار...
فانتظروا فانتظروا ذکر هر روزه
فانتظروا فانتظروا شیعه پیروزه
🔸ایمان به وعده ی حق داریم
تا روزی که ورق برگرده
مرز فدک مشخص میشه
وقتی که امام حق برگرده
🔹جلوه ی حق همیشه پر فروغه
قاتل اگه دور و برش شلوغه
به خاطر فریبه و دروغه
فاعتبروا فاعتبروا یا اولی الابصار
فاعتبروا فاعتبروا از در و دیوار...
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
20.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اصلا بخاطر همین اسمش قاسم بود
🔺صدبار هم ببینی بازم کمه!
🎙#حاج_حسین_یکتا
#جان_فدا
#حاج_قاسم
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی
عطر بهشت در نفست موج میزند
حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی
زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود
تو آمدی و این همه شورآفرین شدی
بیشک برای مادری زینب و حسین
شایستهای که فاطمهٔ دومین شدی...
با خود دوباره خاطرهها را مرور کن
از روزهای خوب مدینه عبور کن
این روزها که خاطرهها همدمت شدند
تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند
چندیست پارههای دلت رفتهاند آه
تو ماندهای و نمنم این اشک گاهگاه
با قلب تو حکایت هجران چهها نکرد
یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد
تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت
مانند چشم ابری تو آسمان گرفت
پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر
پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر
مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید:
مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید
یک شهر چشم منتظر و اشک بیامان
برگشته است از سفر عشق کاروان
برگشته با تلاطم اشک و خروش آه
دارد هزار خاطره از دشت و خیمهگاه
تو میرسی و روضه هم آغاز میشود
بغض از گلوی خاطرهها باز میشود
هرکس نشسته گوشهای و روضهخوان شده
اما سکینه با دل تو همزبان شده
همناله با دو چشم ترت، حرف میزند
از جای خالی پسرت حرف میزند:
یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو
یادش بخیر زمزمههای عمو عمو
یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا
شبها صدای پای علمدار کربلا
یادش بخیر مشک و علم در دو دست او
آرامش تمام حرم در دو دست او
در چشمهاش عشق و نجابت خلاصه بود
او ترجمان شور و شکوه و حماسه بود
سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو
نامآور تمام عرب بود ماه تو
داغ تو تازهتر شده با حرفهای او
وقتش شده تو روضه بخوانی برای او
رو میکنی به او که فدایت سکینه جان
جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان
شاید نگاه توست به قدّ خمیدهام
یا اینکه شرم میکنی از اشک دیدهام
دیگر شکسته قامت امالبنین، بخوان
از روضههای ماه من ای نازنین، بخوان
نامآوران به شوکت او بُردهاند رشک
در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟
از چشم خون گرفته برایم سخن بگو
از ماجرای تیر سهشعبه به من بگو
آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه
دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه
شرمندهام ز روی تو و مادرت رباب
شرمندهام اگر نرسیده به خیمه آب
قلب مرا ولی تو رها از ملال کن
آرام جان من! پسرم را حلال کن
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |