eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
316 عکس
163 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهما السلام سر تا سر مدينه پر از شوق و شور بود لبريز از طراوت و غرقِ سرور بود از آسمان شهر پيمبر در آن پگاه صد آسمان ملائكه گرم عبور بود وقت نزولِ سوره‌ی ياسين و هل أتی هنگامه‌ی تجلی آيات نور بود بال فرشته فرش قدمهای آفتاب روبند ماهتاب ز گيسوی حور بود عطر بهشت از نفس باغ می چكيد تا اوج عرش زمزمه های حضور بود «عالم از عطر ياس مدينه معطر است پيوند آسمانی زهرا و حيدر است» می خواستند تا كه بمانند يار هم همدل ترين و هم نفس روزگار هم بی زرق و برق، ساده‌ی ساده شروع شد پيوند آسمانی شان در كنار هم "سرمايه های اصلی شان مهر و عاطفه بی اعتنا به ثروت و دار و ندار هم" بر اعتماد شانه‌ی هم تكيه داشتند سنگ صبور يكدگر و راز دار هم بودند هر پگاه دل انگيزتر ز عشق گرم طلوع روشنِ خورشيد وار هم «چشم بد از جمال دو خورشيد دور باد چشم حسودِ بد دل و بد خواه كور باد» هم، ماورای حد تصور كمالشان هم، ماسوای ذهن و تخيل جلالشان آنجا كه سوخت بال و پر آسمانيان بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان بايد كه درس زندگی آموخت تا ابد از بوريای كهنه و ظرف سفالشان در جام كوزه روشنی خمّ سلسبيل كوثر شراب خانگی لايزالشان كی می توان به واسطه‌ی اين مثالها پرواز كرد تا افق بی مثالشان «آئينه‌ی ظهور صفات خدا شدند ياسين و نور شدند هل أتی شدند» بر شانه های عرش خدا خانه داشتند نه نه، كه عرش را به روی شانه داشتند اين ساکنان عرش خدا از همان ازل چشمی به چند روزه‌ی دنيا نداشتند هر چند داشت سفره شان نان خشكِ جو اما هميشه خویِ كريمانه داشتند سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت همواره لحظه های صميمانه داشتند گل داده بود باغِ بهشت اميدشان يعنی چهار غنچه‌ی ريحانه داشتند «ما جرعه نوش چشمه‌ی جاری كوثريم دلداده ايم، شيعه‌ی زهرا و حيدريم» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت علیه السلام، تسلیت امام باقر علیه السلام می فرمایند: «اِسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَ الْمُنَاجَاةِ فِي الظُّلَم» برای بازگشتی نیکو از گناهانت، از دعای خالص و مناجات در تاریکی‌ها (خلوت‌های شبانه) کمک بگیر. 📚 تحف العقول | ص۲۸۵ بر عمرِ گذشته کن نگاهی گاهی از سینۀ خود برآر آهی گاهی چون آینه با خدای خود خلوت کن تا عذر گناه از او بخواهی گاهی شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام در میان قنوت چشمانم عکس یک قبر خاکی افتاده سنگ غربت شکسته بغضم را دیده ام، صبر خود ز کف داده کاروان دل شکسته ی من ره سپار بقیع ویران است زائرم، زائر امامی که از غمش سینه بیت الاحزان است... با سلامی به محضرت آقا! پر کشیدم شبیه بال نسیم السلام علیک یابن شهید السلام علیک یابن کریم آسمان کبود چشمانم باز امشب بهانه می گیرد در جوار مزار خاکیتان مرغ دل آشیانه می گیرد روز و شب دارم این نوا آقا از چه بی بارگاه گردیدی؟! با هزاران مُرید درگاهت از چه رو بی پناه گردیدی؟! ای امامی که غربت ارث شماست! شعله می بارد از گلستانت!!! زهر کینه چه بر سرت آورد؟! پدر و مادرم به قربانت گر چه از زهر کینه می سوزی شعله های غم تو دیرینه است قدر کرب و بلا، بلا داری این همان راز آه آیینه است خاطرات درون ذهنت را نیمه شب ها مرور می کردی یاد غم های روز عاشورا پلک خود را نمور می کردی دیده ای در سنین کودکی ات بین گودال، جسم بی سر را چه کشیدی در آن غروب غریب تا شنیدی صدای مادر را ضرب سیلی و صورت نیلی ظلم های امیه را خواندی زیر لب با نوای جان سوزت روضه های رقیّه را خواندی لا به لای صدای تیر و کمان ناله های رباب می آمد چه بلایی سر علی آمد؟ که حسین با شتاب می آمد مشک سقّا و اشک اهل حرم گویی از حلقه اش نگین افتاد لحظه ها لحظه های غارت شد تا که عباس بر زمین افتاد شاعر/ محمد فردوسی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام سیلاب می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌کنیم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبال‌اند، اَبترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی‌دست شاهدند بی‌تو به جلوه‌زار تماشا نمی‌رسیم تا بی‌کرانه‌های حضور الهی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو مولا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانۀ تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! نامتناهی‌ست وصف تو آیینۀ صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانۀ عرض ارادت است هفت آسمان به درک حضورت نمی‌رسد خورشید تا کرانۀ نورت نمی‌رسد محراب را که عرصۀ معراج می‌کنی جبریل هم به گرد عبورت نمی‌رسد چشم مدینه محو سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در‌ به‌ در کوچه‌ها شدیم تا با شمیم احمدی‌ات آشنا شدیم ای مظهر فضایل پیغمبر خدا آیینۀ شمایل پیغمبر خدا شایستۀ سلام و تحیّات احمدی احیا کنندۀ کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است هرکس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن‌ترین ادلّۀ علمی‌ست سیره‌ات وقتی که حجّت‌اند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود، علمش به‌ جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد سرچشمۀ علوم الهی نمی‌شود بی‌بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که نامتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود فردوس دل اسیر خیال تو می‌شود آیینه محو حسن جمال تو می‌شود دریاب با نگاه رحیمت دل مرا وقتی که بی‌قرار وصال تو می‌شود یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی‌کرانۀ ملکوتت ببر مرا سائل کنار ساحل لطفت چگونه است دستان با سخاوت دریا نمونه است من را که مبتلای خودت می‌کنی بس است اصلاً مرا گدای خودت می‌کنی بس است قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد دلبستۀ خدای خودت می‌کنی بس است در خلوت نماز شبت مثل فاطمه شایستۀ دعای خودت می‌کنی بس است شب‌های جمعه سمت مدینه که می‌بری دلتنگ کربلای خودت می‌کنی بس است مولا! برای ما دو سه خط از سفر بگو از کاروان خسته و چشمان تر بگو روزی که بادهای مخالف امان نداد هفت‌آسمان به قافله‌ای سایه‌بان نداد خورشید بود و سایۀ شوم غبارها خورشید بود، همسفر نیزه‌دارها دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود تیر سه‌ شعبه با دل مولا چه کرده بود گل‌زخم‌های سلسله یادت نمی‌رود هرگز غروب قافله یادت نمی‌رود هم‌ناله با صحیفۀ ماتم گریستی یک عمر پا به پای محرم گریستی شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام نگاه کودکی ات دیده بود قافله را تمام دلهره ها را، تمام فاصله را هزار بار بمیرم برات، می خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟ چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی است این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را میان سلسله مردانه در مسیر خطر گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر به روی خویش نیاورده اید آبله را دلیل قافله می برد پا به پای خودش نگاه تشنه ی آن کاروان یک دِله را هنوز یک به یک، آری به یاد می آری تمام زخم زبان های شهر هلهله را مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟ شاعر/ سید حمیدرضا برقعی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی شاعر/ قاسم نعمتی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
350.4K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺سنتی/ نوحه آتشم زد زهر كينه قتلگاهم شد مدينه 🔸اشهدم با لب خشک و عطشان مى شود ياحسين ياحسين جان 🔹بين قلب بى قرارم - داغ شام و كوفه دارم (2) وای از این غم و مصیبت (4) قلب خسته غرق آه است نوحه خوان قتلگاه است 🔸دیده ام زار و محنت کشیده بین مقتل شه سر بریده 🔹ديده ام به چشم دريا - تک سوار نيزه ها را (2) وای از این غم و مصیبت (4) سنگ از بام سب و دشنام ديده ام در غربت شام 🔸بر تنم بوده رخت اسارت دشمنم كرده بر ما اهانت 🔹زار و غرق التهابم - مضطر از بزم شرابم (2) وای از این غم و مصیبت (4) با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
461.3K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺سنتی/ نوحه ای سلام خدا به قبر ويران تو چشم صاحب زمان هميشه گريان تو 🔸آرزومند حريم توئيم سائل دست كريم توئيم (2) يا امام باقر (3) واويلا (2) زهر کينه همه جسم تو سوزانده است روضه قتلگاه به خاطرت مانده است 🔸زائر کوچک رأس الحسين مرد همراه دل زينبين (2) يا امام باقر (3) واويلا (2) شاهد عینی غربت کربلايی بانی روضه خوانی های در منايی 🔸شده اين درس تو به عالمين هستی ما به فدای حسين (2) يا امام باقر (3) واويلا (2) با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
1.01M
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمزمه، زمینه، شور یه عمره که گریونی، با آه سینه سوزت گریه برا عاشورا، شده کار هر روزت جاریه سیل اشکات، به روی صحن گونت مجلس روضه خونی، میگیری توی خونت 🔸بار غم رو دلت سنگینه غصه هات از غم دیرینه قلبمون تو عزات غمگینه 🔹هر چی ما میگیم - تو با دو چشمت دیدی پا به پای نی - سینه زدی باریدی 🌀نمیره از یادت کوفه ی بی مرام و سفر به شهر شام و سنگای روی بام و با درد و آه و ناله، روز و شبت سر میشه تا شیرخواره میبینی، دو چشم تو تر میشه با یه دلِ پر حسرت، روضه میگیری هر سال زینب و موجی از خون، یادت نرفته گودال 🔸مثل بغضِ پر از فریادی وقتی که از نفس افتادی با غم کربلا جون دادی 🔹داری میسوزی - برای مشکِ سقا گریه میکنی - به یادِ اشک سقا 🌀نمیره از یادت آتیش خیمه ها رو ناله ی بی صدا رو روضه ی کربلا رو هنوز جلو چشماته، شلوغی توو بازار خاطره های اون روز، روحتو میده آزار هنوز سر رو نیزه، داره میشه کابوست نامحرما رو دیدی، دور و برِ ناموست 🔸بی کسیِ تو رو تا دیدن به حال و روز تو خندیدن دور تو کف زدن، رقصیدن 🔹دیدی غارت - گوشواره و خلخال و دیدی سوختن - دامنای اطفال و 🌀نمیره از یادت غروب تلخ غارت خرابه و اسارت بی حرمتی، جسارت با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
669.3K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه، شور توی قاب چشمای ترم گریه ست برا مادرم ناله ست با اهل حرم من راوی کربلام با اشک چشم و قلم 🔸شده پر از شراره، نفسای آخرينم هنوز به یاد جسم، بی کفن رو زمينم 🔹دیدم با چشام، خیمه های بی دفاع رو دیدم با چشام، آتیش زدن معجرا رو دیدم با چشام، که میزدن بچه هارو وای - ای دل ای دل (2) یادمه روزای اضطراب سوزوند دلم رو رباب وقتی با قلب کباب خیمه به خیمه می گشت دنبال یک قطره آب 🔸لبای خشک ماهی، با خون گلوش که تر شد همه دیدن برای، بابای غریب سپر شد 🔹دیدم با چشام، روزای قحطی آب و دیدم با چشام، حالت بغض رباب و دیدم با چشام، تلظی و خون و خواب و !!! وای - ای دل ای دل (2) خاطرات تلخ من مدام بغض ميون صدام روضه م شده یک کلام بیچاره کرده منو داغ اسارت به شام 🔸جلو چشای مردم، پیش چشای علمدار ما رو کشيدن از قصد، روی خاک کوچه بازار 🔹دیدم با چشام، خطبه ی زینب تُو شامو دیدم با چشام، چشای خون بابامو دیدم با چشام، مردن هم بازيامو وای - ای دل ای دل (2) با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
806.6K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمزمه، سنگین مولا مولا، ای آبروی دین، خورشید پنجمین ای آسمونی پا نکش، اینقدر روی زمین 🔸ای جان من، چی شد که پاره جگری یاس بودی تو، حالا شدی نیلوفری لب تشنه ای، تُو این دمای آخری 🔹حکایت غربت توست - روضه ی ده سال منا گریز روضه های تو - میره به سمت کربلا آه و واویلا (4) مولا مولا، همراه کاروان، همراه با زنان سر بریده حسین، دیدی تو بر سنان 🔸سوختی هر دم، با اشک و آه قافله مردی توی، بازار و بین هلهله رو دستاته، هنوزم جای سلسله 🔹دیدی میون خیمه ها - تشنگی و قحطی آب گرفته خواب و از چشات - صدای لای لای رباب آه و واویلا (4) کم کم آروم، ذکر و دمش میاد، فصل غمش میاد آی نوکرا آماده شیم، محرمش میاد 🔸دلهای ما، این روزا پر تاب و تابه جون عشاق، از انتظار روی لبه ذکر لبها، امون از قلب زینبه 🔹خدا نیاره روزی که - داغ برادر ببینه نبینه روی نیزه ای - سر برادر می شینه سالار زینب (4) با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🕌 روز دعا کردن و درخواست از خدای بخشنده و مهربان و روز اميد خوشبختی برای همه 🔺امام سجاد عليه السلام در روز عرفه صدای نیازمندی را شنید که گدایی می‌کرد. به او فرمود: «وای بر تو! آیا در چنین روزی از غیر خدا درخواست می‌کنى، درحالی ‌که در این روز برای بچه‌هایی که در شکم مادران هستند، امید سعادت و خوشبختی می‌رود». 📚 جعفریات | ج114 | ص415 با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |