eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
281 عکس
147 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام عجب فضائل عرشی، عجب کمالی داشت چه قدر و منزلت و جلوۀ جلالی داشت به پیش پرتو خورشید، تیر‌گی محو است سپیده را چه غمی گر سیاه‌چالی داشت کجاست گر که عبایی از او فقط باقی‌ست میان شور مناجات خود چه حالی داشت نگشت مانع پرواز او غل و زنجیر برای سیر و سلوکش همیشه بالی داشت چراغ خلوت او بود ذکر یا قدوس که آن حقیقت روشن دل زلالی داشت نبود غافل از اندیشۀ خداجویی به قدر فرصت گل‌ها اگر مجالی داشت به گردنی که نشد خم، به پیش ظلم و ستم ز باغ سرخ شهادت عجب مدالی داشت تمام زندگی او قیام بود و جهاد چه روزهای عزیزی، چه ماه و سالی داشت از آن دعا که به لب داشت در شب هجران امید روشنی و مژدۀ وصالی داشت... شاعر/ سیدهاشم وفایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام زندان تیره از نفسش روشنا شده صد یاکریم گاه قنوتش رها شده تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته بال در سجده آمده همه جانش دعا شده از فتنه‌های سلسلۀ تیرگی تنش هر بند، شرح واقعۀ نینوا شده چون جامه‌ای فتاده به گودال قتلگاه تصویری از حماسۀ کرب و بلا شده هر گوشه صحن و تربت نوباوگان او آیینه‌دار حرمت دین خدا شده امروز کیمیای جهان سرزمین ماست این خاک اگر طلا شده هم از رضا شده معصومه، کوثری‌ست کز امواج حلم و علم دریای خفته در دل ایران ما شده دیدیم اینکه تا به ثریا توان رسید هر دم به یُمن پنجره‌هایی که وا شده موسای دیگری‌ست، کنون نیل دیگری‌ست فرعون‌هاست غرقۀ دام بلا شده من پابرهنه آمدم از خویشتن برون ای بُشر! آن بشارت محزون کجا شده؟ دریابمان که دربه‌در نفس سفله‌ایم ای کز کرامتت فقرا اغنیا شده یارا دری گشا که تو باب‌الحوائجی دل در سیاه‌چالۀ دنیا فنا شد شاعر/ علی‌محمد مؤدب با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم فیضش به گوشه گوشه‌ ی ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل بیت او ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم با مهر و رأفتش دل ما را خریده است ما بنده‌ی مُکاتَب موسی بن جعفریم چشم امید اهل دو عالم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی ست مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم دلسوخته ز ندبه‌ی چشمان خسته اش دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم «آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش با دست بسته غرق سجود است حضرتش» از طعنه های دشمن نادان چه می‌ کشید بین کویر، حضرت باران چه می‌ کشید در بند ظلم و کینه‌ ی قوم ستمگری تنها پناه عالم امکان چه می‌ کشید خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود در بین این قبیله‌ ی عصیان چه می‌ کشید با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها با حال خسته گوشه‌ ی زندان چه می‌ کشید شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید بابای بی شکیب و پریشان چه می‌ کشید اما دلم گرفته ز اندوه دیگری طفل سه ساله گوشه‌ ی ویران چه می‌ کشید با دیدن سر پدرش در میان طشت هنگام بوسه بر لب عطشان چه می‌ کشید وقتی که دید چشم کبودش در آن میان خونین شده تلاوت قرآن چه می‌ کشید «می گفت با لب پر از آهی که جان نداشت: ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مُشتِ پر از طائر قدسی اثری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخۀ بشکسته امید ثمری نیست گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم امّا به سیه چال، صبا را گذری نیست گیرم که صبا را گذر افتاد، چه گویم؟ دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است ناچار به جز مرگ، نجاتِ دگری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی؟ در سینه دگر جز نفس مختصری نیست «تا بال و پرم بود قفس را نگشودند امروز گشودند قفس را که پری نیست» شاعر/ علی انسانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام هفت آسمان در دست‌های مهربانت بود هرچند عمری سقف زندان آسمانت بود تسبیحی از ماه و ستاره بین دستانت خورشید در سجاده هر شب میهمانت بود تصویر تو در قاب زندان باز می‌تابید یا نور و یا قدوس وقتی بر زبانت بود با تازیانه روزه‌ات را باز می‌کردند اشک غریبی آه غربت، آب و نانت بود وقت قنوت آخرت، خون گریه می‌کردند زنجیرهایی که به دست ناتوانت بود طعنه شنیدن، داغ دیدن، خون دل خوردن هرچند موروثی میان دودمانت بود اما خدا را شکر این حرمت شکستن‌ها دور از نگاه مضطر معصومه‌جانت بود شاعر/ حسین عباس‌پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام رشته‌ دلهای عاشق پشت این در بسته شد رزق ما از سفره‌ موسی بن جعفر بسته شد تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم مشت مسکین درش با کیسه‌ی زر بسته شد آنکه از کار پیمبرها گره وا می‌کند دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد ای خدا آزاد بودن پیشکش این ظلم چیست؟ در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد شاعر/ میلاد حسنی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
زمینه؛ روضۀ خونگی.mp3
3.46M
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه گداى خونۀ آقا موسى‌بن‌جعفرم دردم دوا می‌شه، تا كه اسمش رو مى‌برم روضۀ خونگی، برکت خانوادمه بیرق روضه‌مون، چادرسیاهِ مادرم 🔸اى خاطرات شیرینِ زندگیم مشکل‌گشای اجدادم از قدیم بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم 🔹یاد اشک روی گونه‌های مادر توى مشكلاتم مى‌خونم با باور «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» ای سر پناه من، خوشبختی اقبال من مُقَلِبَ القلوب، مُحَوّلَ الاَحوال من زمستون دلم، کنار تو بهار می‌شه ای ذکر روز من، ای ذکر ماه و سال من 🔸اى خادم درگاه تو جبرئیل آب سقاخونه‌ت آب سلسبیل به ضریح نگاه تو بستم دخیل 🔹آبرو به من می‌دی تو روز محشر اى دعاى خیر تو پناه نوكر «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین ره‌توشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین 🔸«حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب زخم تنت روضه‌خونِ شیب‌الخضیب 🔹بهشت منه روضۀ شاه بى‌سر اعتقاد من بوده و هست تا آخر «نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر» شعر و سبک/ حسین حاجی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
213.5K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه چه تك و تنها، چه غریبونه یه نفر كُنج، این زندونه 🔸اسیر این شبای تاره روی خاك تیره سر میذاره كسی بجز خدا از حالش، خبر نداره (2) 🔹ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلك آقا یا، موسی بن جعفر توی این زندون، دیگه آزاده بدنش روی، خاك افتاده 🔸هنوز توی غل و زنجیره رضا براش عزا می گیره محاله دخترش معصومه، آروم بگیره (2) 🔹درای زندون، وا شد تو آسمون غوغا شد شفیع این عالم حاجتش روا شد 🔹ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلك آقا یا، موسی بن جعفر با عزای این، غم شیدایی دل عالم شد، عاشورایی 🔸شهیدی كه لبش خشكیده با نیزه ها كفن پوشیده یه روز میاد تو ی محشر با، سر بریده (2) 🔹جان اباعبدالله منتقم آل الله ادركنی یا مولا یا بقیة الله حسین اباعبدالله... با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
203.7K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه رو خاکِ زندون دست و پا میزدی با گریه رضا رو صدا میزدی 🔸آقا برا غمت میسوزم غریب و تشنه ای هنوزم 🔹میسوزه از پا تا سرت، تو لحظه هایِ آخرت آقا چقدر لاغر شدی، شبیه زهرا مادرت وای، موسی ابن جعفر... زمین میخوری لحظۀ واپسین میگی بمیرم مادرم خورد زمین 🔸میگی که مادرم جوون بود جوون ولی قدش کمون بود ... 🔹چقدر تو روضه خوندی، که صدات گرفته این شبا چی میبینی که هی میگی، نزن مادر و بی حیا وای، موسی ابن جعفر... چه عاشقونه شیعه ها اومدن به تابوتت شاخه گل میزدن 🔸ولی امون ز نعل تازه با نیزه تشییع جنازه 🔹یه مادری تو قتلگاه، دلش از این غم سوخته بود میدید که غارت میکنن، پیراهنی که دوخته بود وای، غریب مادر... با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
268.5K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ سنگین در کنج زندانی و ظالم می زد تو را سیلی شبانه هر روز، روزه بودی اما افطاریت شد تازیانه 🔸واویلا (2) دست تو در زنجیر بسته واویلا (2) آقا چرا پایت شکسته 🔹قلب تو خون و جسم تو لاغر باب الحوائج موسی بن جعفر باب الحوائج، موسی بن جعفر... با اینکه روز خوش ندیدی با اینکه حالت گشته مضطر باقیست جای شکرش اما جسم تو گلباران شد آخر 🔸واویلا (2) جان داده ای قعر سیه چال واویلا (2) داری کفن، الحمدلله 🔹می کوبم امشب بر سینه و سر باب الحوائج، موسی بن جعفر باب الحوائج، موسی بن جعفر... با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
248K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ سنگین کنج زندان بلا به غم اسیری زیر لب دعا میکردی که بمیری 🔸دست و پای تو، بسته به زنجیره مادرت روضه، برا تو میگیره 🔹زخمی شده چرا، آقا بال و پرت بی تاب تو شده، معصومه دخترت روحی لک الفدا... بسته دستای تو رو دشمن کافر تن پاک تو شده نحیف و لاغر 🔸نه توون داری، بی کس و بی یاری تو قفس ذکر، خدا به لب داری 🔹بارون می باره از، گوشه ی چشم ترت بی تاب تو شده، معصومه دخترت روحی لک الفدا... اگه آقا به شما شده جسارت بخدا دختر تو نرفت اسارت 🔸واسه ی زینب، دل تو می سوزه ولی راس تو، نرفته بر نیزه 🔹با یاد کربلا، تو گریه میکنی شب تا سحر شده، کارت سینه زنی روحی لک الفدا... شعر و سبک/ هاشم محمدی آرا با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بمناسبت پیشگیری از ویروس منحوس کرونا برای حفظ جان ای جانِ جان، در خانه می‌مانیم بمانیم از بلا تا در امان، در خانه می‌مانیم نشستن دور هم با خانواده عالمی دارد صمیمی، با محبت، مهربان، در خانه می‌مانیم بلایی می‌کند تهدید، نه ایران، جهانی را خِرَد فرموده در خانه بمان، در خانه می‌مانیم رعایت می‌کنیم آداب پاکیّ و سلامت را همه دستی به سوی آسمان، در خانه می‌مانیم دعا بر جان بیماران و تقدیر از پرستاران کنیم از جان و دل، ما همدلان در خانه می‌مانیم بلی ما می‌توانیم از خطرها بگذریم ای دوست بلی ایمان به ما داده توان، در خانه می‌مانیم همه اعضای یک پیکر، همه سربازِ یک سنگر همه جمعیم در یک پادگان، در خانه می‌مانیم زمانی بهر حفظ آب و خاک از خانه می‌رفتیم ولی امروز بهر حفظ جان، در خانه می‌مانیم شب عید است و سالی نو خرامان می‌رسد از راه کنیم از دور سیر بوستان، در خانه می‌مانیم دلِ ایرانیان هرگز جدا از هم نمی‌گردد بدان این نکته را ای نکته دان، در خانه می‌مانیم سرور زندگی گاهی به محدودیّت است ای دل بلی کوته بوَد عمر خزان، در خانه می مانیم بهار آید، نگار آید، گل آید، بوی یار آید به شوق وصل منجیّ زمان، در خانه می‌مانیم تنت ناز طبیبان را نبیند هموطن هشدار سفر تعطیل کن، گو شادمان در خانه می‌مانیم دل ما لک زده بر روضه و تشکیل هیئت ها قرار خانگی داریم، هان در خانه می‌مانیم پیام رهبر فرزانه را با گوش جان بشنو توکل کن به حیِّ لا مکان، در خانه می‌مانیم اگر چه چشم یاران خراسانی به راهش بود ولی فرمود امامِ خوش بیان، در خانه می‌مانیم علاج این گرفتاری حمایت از ضعیفان است اگر غفلت کنیم آتش به جان؛ در خانه می‌مانیم؛ به عید این رسم دید و بازدید آداب زیبایی است ولی امسال ما ایرانیان در خانه می‌مانیم شاعر/ ولی الله کلامی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🍃🌹 🌹🍃 از خداوند متعال برای همه شما در این سال جدید، آرزوی موفقیت، سربلندی، سلامت و رفع بلا و مشکلات در مسیر زندگی و بندگی و نوکری اهل بیت علیهم السلام رو خواستاریم🤲🏼 تا زنده به دل طراوتِ اميد است تابنده به جان تجلى توحيد است ايرانِ على، دوباره رونق گيرد امسال كه سالِ جهش توليد است شاعر/ سیدمحمد میرهاشمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺شروع سال بیا که بی‌تو جهان، از گلایه لبریز است بهار، بی‌تو به رنگ غروب پاییز است بیا که فاجعه می‌بارد از زمین و زمان ز اشک و خون، دل یارانِ حق، گهر ریز است بیا! به گوش دل ما سرودِ مهر بخوان بیا که صحبت عشّاق، بس دل‌انگیز است بیا! جهان زِ وجود شهید، رنگین شد بیا که ناله انسان، گلایه‌آمیز است بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو، بی‌قرار تواند بیا که پیش تو از روزگار، شکوه کنیم ز درد و رنج برون از شمار، شکوه کنیم ازین خزان غم‌افزا، ازین شبان سیاه ز سست ‌عهدی فصل بهار، شکوه کنیم بیا که نور بگیریم از فروغ خد ز تیره ‌فامی این شام تار، شکوه کنیم تو ای صلابت ایمان! تو ای نشانه نور! بیا که در بر پروردگار، شکوه کنیم بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند بیا و چهره شب را ستاره‌باران کن بهار و غنچه و گل را به شهر، مهمان کن به زردرویی گل‌های پرشکسته نگر فضای خاطر افسرده را گلستان کن گرفته ظلمت شب، ره به کلبه‌های حزین بیا! ز پرتو خود کلبه را چراغان کن ز سنگ فتنه بی‌یاوران کافرکیش شکست شیشه دل‌ها؛ بیا و احسان کن بپا شده است خدا را قیامتی ز گناه بیا و گوشه چشمی به حق‌پرستان کن بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند شنیده‌ام که تو از راه دور می‌آیی پی رهایی خلقِ صبور می‌آیی عبور می‌کنی از راه‌های صعب زمین ز جاده‌های بدون عبور می‌آیی سوی ظلمت خاموش راهیان حیات، به کف گرفته طبق‌های نور، می‌آیی چراغ عدل به دست تو می‌شود روشن چو گل شکفته ز درک حضور می‌آیی اگرچه قامت تو تا به کهکشان خداست تو شاد و خنده به لب، بی‌غرور می‌آیی بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند شاعر/ هوروش نوابی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺شروع سال عيد جديدی آمد و آغاز سالی ست آقای من! اين بار هم جای تو خالی ست وقتی که لب می خندد و دل غرق آه است يعنی که بی تو عيدهای ما خيالی ست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلالی ست ـ در حلقه‌ ی زلفت گرفتارم ـ دروغ است هر چه که می بينم گرفتاری مالی ست چشمان تو از غصه های ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خالی ست ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بی گمان صبح وصالی ست دل های بيدار و... جهانی چشم در راه در انتظارت جمعه های ما سؤالی ست بحرين و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند دنيا اسير دست قومی لا ابالی ست پايان کار ظالمان با ذوالفقار است برگرد با تو شوکت مولی الموالی ست شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ بر همه مسلمان و شیعیان عالم، مبارک 🔺رباعی اِقْرَاء كه ميان آسمان ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رسول مهربانى صلوات شاعر/ محمدمهدی عبداللهی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا مهر و ولا به سینه ‌ها دمساز است تا باب عنایت الهی باز است از فرش به عرش وز ازل تا به ابد گلبانگ محمّدی طنین انداز است شاعر/ سیدهاشم وفایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله 🔺عید مبعث جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات دست پر آمده امروز محمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حرا، منتخب ایزد شد شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد جبرییل آمده و جام نبوت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَد بولهب مکه کم آزار ندید دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست شاعر/ امیر عظیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله 🔺عید مبعث پیچیده در مدینه فقط عطر و بوی تو چرخیده التماس دعاها به سوی تو حتی بهشت هم به زمین غبطه می خورد روی زمین که می چکد آب وضوی تو زیباتر از تمام پدر های عالمی وقتی که دخترت زده شانه به موی تو انگار در مقابل قرآن نشسته ای وقتی نشسته است علی روبه روی تو بی شک که غصه های تو از یاد می روند بوسه زنند تا حسنینت به روی تو «هستیم تا ابد همگی زیر دینتان عالم فدای خاک قدوم حسینتان» امشب خدا دعای تو را مستجاب کرد یعنی تو را پیمبر عالم خطاب کرد اسلام را سپرد به دستان تو ولی بر روی ذوالفقار علی هم حساب کرد در شأن اهل بیت فرستاد آیه ها اینگونه دشمنان شما را عذاب کرد گفتی همینکه أشهد أنَّ... ز شانه ات دستی رسید و بتکده ها را خراب کرد میخواستند تا که نماند اثر ز دین این نقشه را حسین تو نقشِ بر آب کرد «تو خار چشمهای همه دشمنان شدی زیباترین شهادت بین اذان شدی» خم می شوند عالم و آدم برابرت خوشحال باش، شیر خدا شد برادرت روی زمین که نقطه ی خالی نمانده است از بس نشسته است ملک پای منبرت اصلا خود ملائکه خاموش می شوند وقت نماز و گفتن الله اکبرت انگار در میان بهشت ایستاده ای وقتی نگاه می کنی آیا به دخترت ترسی نداری از همه ی دشمنان خود تا حضرت علیست علمدار لشکرت «غیر از رکوع پشت علی خم نمی شود هرکس غلام او نشد، آدم نمی شود» هستی همیشه فاتح پیکار با علی پیوند خوده جان تو انگار با علی جانت علی، نمازت علی، هستیت علی زیباست روزه ات شود افطار با علی سِرّ خداست مادر سادات فاطمه پس می شوید صاحب اسرار با علی باید به جان فاطمه او را قسم دهد هرکس که داشت حاجت بسیار با علی «من عاشق زیارت ایوان طلائیم با یک نگاه بوتراب، کربلائیم» شاعر/ امیر قربانی فر با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله 🔺عید مبعث بی مهر علی این ، دل در دام نمی آید جز وِردِ علی ما را ، در کام نمی آید شد حُبّ علی ما را از روز ازل روزی ساقی بسوی مستان بی جام نمی آید آدم که شده مسجود حق را به علی بشناخت وَر نَه ز هبوطش این اکرام نمی آید نوح از کرَم مولا شد ناجیِ قوم خویش وَرنَه نظرِ لطفی مادام نمی آید آتش که گلستان شد بر حضرت ابراهیم دانست که بی مولا فرجام نمی آید عیسی دمِ گرم خود از ذکر علی دارد وَر نَه به دعای او الزام نمی آید موسی دل دریا را بشکافت بنام او ورنه مددی در آن هنگام نمی آید همراهِ پیمبرها مخفی است علی، اما همراه نبی جز با اندام نمی آید در فلسفه ی بعثت سِرّیست نهان حق را بی حبِّ علی دینِ اسلام نمی آید اسلامِ پیمبر جز ابلاغِ ولایت نیست جز امر علی امری اعلام نمی آید رمزیست در این نکته رازیست در این جمله جز سِرّ علی در گوش پیغام نمی آید در قلب محمد حق تمثالِ علی بنهاد زین رو به لبش غیر از این نام نمی آید فرمود: سخن با تو با صوت علی گویم چون جانِ تو جز با او آرام نمی آید آیاتِ خداوندی با لحنِ علی زیباست بی صوت علی این کار انجام نمی آید هر سوره امینِ وحی با ذکر علی آورد جبریل که بی اِذنش اعزام نمی آید چون ختم رسل هر بار تا غار حرا میرفت میدید که جز مولا همگام نمی آید هر جا که رود احمد آنجاست علی قبله از هیچ مصلّایی ناکام نمی آید بی یادِ علی هرگز قرآن نشده نازل در ذهنِ نبی هرگز اوهام نمی آید در منطقِ پیغمبر شک نیست علی مولاست در گفتنِ این مطلب ابهام نمی آید این هست نبی الله او هست ولی الله بی همرهیِ مولا یک گام نمی آید از یک شجرند این دو یک ریشه و یک ساقه دین بی شجرِ طوبی تا بام نمی آید این دین نبوی، اما ذاتی علوی دارد بی ذات کسی در هیچ اِفهام نمی آید او کاشفِ کرب است و از یار زُداید غم تا هست علی او را آلام نمی آید این قصرِ مَشید است و آن بِئرِ مُعَطَّل شد بی عدل که اجرای احکام نمی آید او تیغ دو دم دارد در پنجه علَم دارد دین جز به علی تا این ایام نمی آید شد جانِ نبی حیدر جانانِ نبی حیدر جز او شبِ جانبازی در دام نمی آید بس دور و برِ احمد او شد سپرِ احمد فرمود ترا غیر از زهرام نمی آید زهرا سپرِ او شد دفعِ خطرِ او شد فرمود که یاری بر مولام نمی آید بانو چه تلافی کرد در کوچه طوافی کرد میگفت دگر وقتِ اقدام نمی آید بهتر که بمیرم در مظلومیَت ای حیدر جز این به تلافی از بابام نمی آيد از سینه و از پهلو خون ریخت و می فرمود: هرگز به برِ ظالم آرام نمی آید با خویش مگو از چه آقام نمی آید تا کس نکند سعیی اَنعام نمی آید هر قافله در هر راه گردید اگر آگاه در گوشِ دل از دشمن پیغام نمی آید ما امتِ زهراییم ما شیعه ی مولاییم دشمن نکند تهدید کس رام نمی آید ایران ز دوصد تحریم هیهات شود تسلیم آنروز نخواهد دید آن شام نمی آید دستِ طمعِ دشمن کن قطع از این کشور خیر و برکت از این برجام نمی آید دستِ طمعِ مفسد کن قطع ز بیت المال ای شیخ تو را خیر از اقوام نمی آید مسئول قضا باید بر دار کِشد فاسد فریادِ عدالت بی اعدام نمی آید یاریِ علی باید تا منتقمَش آید تا شیعه مهیا نیست صَمصام نمی آید ما یار علی هستیم غمخوار علی هستیم کس در دو جهان چون ما خوشنام نمی آید شاعر/ محمود ژولیده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 خروج کاروان امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه می خواست با مدینه خداحافظی کند بغضش گرفت و گفت: کجایی برادرم؟ از کوچه ها گذشت و غریبانه گریه کرد آهی کشید و گفت: جوان بود مادرم... شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود «به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟» صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است «شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها!» شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله «شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده» مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین «دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است» مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شاعر/ علی اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه حضرت عشق در پناه خدا بسلامت برو سفر آقا آمدیم از برای بدرقه ات همه ایل ما فدای شما راهی شهر مکه ای خیر است حجتان بی خطر بدون بلا دختران تو یک به یک مریم پسران تو یک به یک عیسی قاسم آورده با خودش نجمه اکبر آورده با خودش لیلا همه سیراب مشک آب عمو همه مدیون غیرت سقا چه حیایی چه عصمتی دارد جان فدای سه ساله ات آقا میفرستی رباب را مروه شیرخواره میاوری به منا خواهرت را خودت سوارش کن محملش را درست کن اینجا ذره ای خاکی است چادر او گریه اصلا برای چه حالا؟! نکند رفته ای به روز دهم نکند رفته ای به کرببلا در شلوغی مفرط گودال تشنه ای ذبح میشود تنها بدنش زیر نیزه ها مانده سرش اما به دامن زهرا پیش چشم حسین یک لشگر میرود سمت خیمه ی زن ها گوشواره زگوش می افتد چند خلخال میرود یغما وای از قتل عام آل رسول وای از داغ روز عاشورا شاعر/ سیدپوریا هاشمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺دوبیتی خروج کاروان امام از مدینه به مکه اجل چون سایه‌ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود شاعر/ میثم مؤمنی‌نژاد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺خروج کاروان امام از مدینه به مکه پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را شاعر/ مهدی مقیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |