eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
319 عکس
169 ویدیو
2 فایل
•{﷽}• اینجا مطالبی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🌹 اگه کاری داشتید، درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام هر روز پای هر محنت گریه می‌‌کنم بر هر هزار زخم تنت گریه می‌‌کنم با نوحه‌‌های هر شب تو گریه می‌‌کنم با روضه‌‌های دل شکنت گریه می‌‌کنم یعقوب ‌‌های چشم من از دست رفته‌اند از بس برای پیرهنت گریه می‌‌کنم در بین قبر هم کفن کربلا به تن از داغ جسم بی کفنت گریه می‌‌کنم گاهی شبیه روز دهم، سرخ می‌‌شوم بر لحظۀ به نی شدنت گریه می‌‌کنم ای سوخته ‌ترین بدن زیر آفتاب بر زخم تاول بدنت گریه می‌‌کنم شاعر/ محسن عرب خالقی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانی حدیث تیر مکرر خدا به خیر کند دوباره حرمله و یک سه شعبه و آقا که در میاورد از پر خدا به خیر کند دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند به روی سینه نشسته دوباره با خنجر شروع می کند از سر خدا به خیر کند یکی به روی بلندی، یکی بر آن گودال نشسته مادر و دختر خدا به خیر کند دوباره تاختن اسب تازه نعل شده به روی جسم مطهر خدا به خیر کند دوباره سرقت و خلخال و آتش و خیمه دوباره غارت معجر خدا به خیر کند سرش به دامن مادر خدا نصیب کند شکسته پهلوی مادر خدا به خیر کند شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام افتاده ای روی زمین و سر نداری در این بیابان یک نفر یاور نداری از بس جراحت بر تنت جا خوش نموده یک جای سالم در همه پیکر نداری بگذار تا که جان دهم پیش تن تو اصلا تصور کن دگر خواهر نداری درخیمه ها هرکودکی چشم انتظار است خیز و بگو عباس آور نداری با من بگو پیراهن و عمامه ات کو؟ بگذر از این انگشت و انگشتر نداری! شاعر/ محمدحسن بیات لو با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام سواره رفتی و من همرهت پیاده دویدم چگونه دل ببرم از تو ای تمام امیدم پس از وداع چنان تاختی به جانب میدان که هر چه تند دویدم به مرکبت نرسیدم نفس به سینه فرو ماند و سوخت حنجر خشکم ز پشت سر به تو کردم نگاه و آه کشیدم همین که پیرهن کهنه را ز من طلبیدی هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز اشک وداعم به دیده بود که ناگه صدای نالة "هل من معین" به گوش شنیدم به حیرتم که نهم رو به خیمه یا که به میدان فقط ستادم و با گریه پشت دست گزیدم به جان مادرم ای یادگار مادر زینب تو جان به دست گرفتی من از تو دل نبریدم ستاده ام سر راه و دلم قرار ندارد بیا دوباره نگاهت کنم حسین شهیدم اگر چه بی تو گریبان صبر پاره نکردم هزار مرتبه دل را به جای جامه دریدم شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام یابن الشبیب! گریه فقط بر غم حسین یابن الشبیب! گریه فقط بهر كربلا یابن الشبیب درد حسین درد جان فزاست یابن الشبیب! روضه ی ما داغ پر بلا است یابن الشبیب! درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است یابن الشبیب! عمه ی ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن الشبیب! کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است یابن الشبیب! خنده مرا ترك می كند خد التریب را چه كسی درك می كند یابن الشبیب! غصه دلم را كباب كرد شیب الخضیب دیده ی ما را پر آب كرد یابن الشبیب! جرم یتیم سه ساله چیست؟ دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست یابن الشبیب! قصه ی معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است یابن الشبیب! غارت خیمه عجیب بود در شعله ها سلاله ی حیدر غریب بود یابن الشبیب! دختر ترسیده دیده ای؟ در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای یابن الشبیب! جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند شاعر/ علی اکبرلطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام فصل سوز و اشک و آه از پرده ی دل میشود باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود با لباس مشکی ام احرام گریه بسته ام یک زیارت با هزاران حج معادل میشود سعی ما پای پیاده از نجف تا کربلاست شاهراه وصل ما این حد فاصل میشود نیت گریه نمودم در نماز نیمه شب چون که روضه بهتر از درک نوافل میشود رکعت اول به یاد تشنه لبها سوختم رکعت بعدی من گودال کامل میشود مادری پهلو شکسته میرسد از سمت عرش روضه از اینجا به بعدش سخت و مشکل میشود لحظه ای که سینه ی ارباب سنگین میشود روضه سنگین ارباب مقاتل میشود شاعر/ محسن حنیفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد همین که از طرف جمعیت دو تا چکمه رسید اول گودال، مادرت افتاد تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت کردند چنان که شرح تن تو به آخرت افتاد ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست در آن شلوغی اگر بارها سرت افتاد خبر رسید که انگشتر تو را بردند میان راه، النگوی دخترت افتاد کنار خیمه رسیده است لشگر کوفه و خواهر تو به یاد برادرت افتاد شاعر/ علی اکبرلطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام عشق است کربلای تو لبیک یا حسین جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا قربان آن ندای تو لبیک یا حسین با شور و اشک و زمزمه یک عمر گفته ام در خیمه عزای تو لبیک یا حسین کی میشود که آیم و از جان صلا دهم در صحن با صفای تو لبیک یا حسین احرام بسته، تلبیه گویان،کفن به تن آیم سوی منای تو لبیک یا حسین گویم میان صحن تو و صحن ساقی ات از مروه تا صفای تو لبیک یا حسین جان میدهم به عشق تو یا ایها الشهید سر مینهم به پای تو لبیک یا حسین جان دادنم به پای تو احلی من العسل شیرین بود لقای تو لبیک یا حسین این انقلاب جلوه لبیک ما به توست در جان ما ولای تو لبیک یا حسین در بیعت وفای ولی زمانه ایم در دست او لوای تو لبیک یا حسین شاعر/ محمد مهدی سیار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺پیشکش به راوی مویه های غریبانه زیارت ناحیه مقدسه غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدش ... سلامی از سر صدق سلام آن که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه های خاک آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه گاه نورانی سلام آنکه کند جان خویش قربانش سلام آن که دلش زخمی مصیبت هاست سلام آن که اگر بود کربلا – جانش میان طف ، سپر نیزه و سنان می کرد و می سپرد به شمشیرها گریبانش سلام کرد بر آن جام نیزه نوشیده بر آن کسی که شکستند عهد و پیمانش سلام آنکه اگر نی نوا حضور نداشت علی الدوام شده ناله ی فراوانش سلام آن که سرازیر می شود هر روز به جای اشک روان ، سیل خون زچشمانش... شاعر/ مریم سقلاطونی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف ‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله ‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه مداح یا روضه خون هستید... 🍯 نسخه ای برای رفع خستگی صدا و تربیت حنجره 🎤 استاد خیر اندیش با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ بمناسبت روز و بزرگداشت آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين شاعر/ سیدمحمدحسین شهریار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |