eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
372 عکس
191 ویدیو
2 فایل
•{﷽}• اینجا مطالبی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🌹 اگه کاری داشتید، درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد در کنج خانه، نان تنوری که داشتی شب‌زنده‌دار بودی و ذوب خدا شدی در بندگی گذشت حضوری که داشتی... خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه‌های شهر، عبوری که داشتی این آفتاب توست که خورشیدمان شده! یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟ مردی رسیده تا که پر از دلبرش کنند مانند خاک آمده تا که زَرَش کنند... او خواب دیده بود مسلمان شده همین او آمده مدینه مسلمان‌ترش کنند در خانۀ حسین اگر اکبری نبود امکان نداشت زائر پیغمبرش کنند پیغمبر و زیارت او را بهانه کرد تا که اسیر زلف علی اکبرش کنند آن عده‌ای خوش‌اند که حیران تو شدند مُسلم اگر شدند مسلمان تو شدند چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبری‌ست روی سپید و خال سیاهت پیمبری‌ست گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبری‌ست... باید دوید پشت سر ردّ پای تو یعنی تویی همیشه که راهت پیمبری‌ست نامت علی‌ست جلوه رویت محمدی‌ست نامت علی‌ست طرز نگاهت پیمبری‌ست تو صاحب جلال علی و پیمبری آیینه جمال علی و پیمبری ای آفتاب روشن شب‌های کربلا پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا ای از تمام عالمیان برگزیده‌تر نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا... ...هر چند دیدنی‌ست ولی دیدنی‌تر است پایین پای مرقد آقای کربلا نزدیک‌تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو... شاعر/ علی اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام علی زره که بپوشد، همین‌که راه بیفتد عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد همین که اسم علی آمده‌ست در دل میدان بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد... علی‌ست، مثل علی می‌دهد پناه گدا را اگر به خانۀ او راه بی‌پناه بیفتد... جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد دگر نمی‌شود اصلا پی گناه بیفتد تمام ‌شب سر راهش نشسته‌ام به امیدی که راه دوست بر این عبد روسیاه بیفتد شاعر/ داود رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی» نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود در آبشار صدای تو، وحی جاری بود کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت... الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید تو بازتاب سپهر چهار معصومی تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج امید در دل و جان تو موج می‌زد موج ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است همین که منطق تو منطق رسول خداست حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست بلاغت از سخنت می‌چکد، گلاب صفت و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست حسین محو تماشای راه رفتن توست مرو که خون تماشاییان به گردن توست... :: الا که گردش تو در مدار حق‌طلبی‌ست تو زمزمی و جهان در کمال تشنه‌لبی‌ست تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبی‌ست بگو جمال جمیل تو را نگاه کند کسی که عاشق روی پیمبر عربی‌ست شجاعت تو علی‌گونه بود روز نبرد شهامت تو نشانِ نماز نیمه‌شبی‌ست به عزت تو و گل‌های کربلا سوگند که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبی‌ست «هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن نشان بی‌ادبی‌ست» قسم به آینه‌ها نور مشرقینی تو سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری نوری از آفتاب روشن‌تر، رویی از ماه خوب‌تر داری تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود کربلا، کوفه، شام حیران‌اند، تا کجاها سر سفر داری باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری با لب تشنه بودی و می‌سوخت در تب کربلا پر جبریل وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری از میان تمام اهل جهان، عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد عشق می‌داند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری شوق پابوسی تو را داریم، حسرت آن ضریح شش‌گوشه گوشه‌چشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری در مدیح تو از مدایح تو، یا علی هرچه بیشتر گفتیم با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری شاعر/ سیدمحمدجواد شرافت با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت عجل الله فرجه الشریف، مبارک 🔺رباعی شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل پروانه‌تبار می‌شود با یک گل گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل شاعر/ هادی فردوسی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای دلشدگان! شاهد مقصود آمد در پردۀ غیب آن که نهان بود آمد گر بویِ گلِ محمّدی می‌شنوید محبوب خدا، مهدی موعود آمد شاعر/ محمدجواد غفور زاده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟ جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی می‌تابی؟ «یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی می‌آیی؟ شاعر/ محمدجواد غفور زاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست چه غيبتى‌ست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست مقام گلشنِ اشراق، نافه‌خيز از توست بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست... تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبرا‌ست تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارى‌ست زبان قاطع شمشير عدل تو كارى‌ست نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه سپيد شد ز فراق تو سنگ‌فرشِ پگاه خدا به دست تو داده‌ست عدل عالم را سپرده نيز به دستت حساب آدم را ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند تويى كه قائم آل محمدت خوانند ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد كه در ضمير تمامى مردگان جان داد اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب! به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب بتاب بتاب و ظلمت ظلم زمانه را بردار ز گرده‌‌هاى بشر تازيانه را بردار شاعر/ غلامرضا شکوهی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا - تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید شاعر/ سیدمحمدجواد شرافت با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف باز دل، چلّه‌نشین حرمِ راز شده‌ست مرغ شب، با نفس صبح هم‌آواز شده‌ست باز با دست سحر، پنجره‌ها باز شده‌ست باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شده‌ست با نسیمی که به دل‌جویی من می‌آید باز عطر گل نرگس ز چمن می‌آید این گل لاله، که زیبایی بی‌حدّ دارد در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد نکهت فاطمه و عطر محمّد دارد آفرینش به لبش، ذکر خوش‌آمد دارد این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد رحمت واسعۀ بی‌حد و بی‌حصر آمد فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد کارفرمای دوعالم، ولیِ‌ عصر آمد گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست چه بگویم که مرا عقدۀ عالم به گلوست داستان من وغم، خاطرۀ سنگ و سبوست کی شود پرده به یک سو رود از چهرۀ دوست «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست» عید روزی‌ست، که بارد به جهان ابرِ کَرم مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم عید روزی‌ست، که آفاق گلِ نور شود از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود روز نابودی تزویر و زر و زور شود یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود عید روزی‌ست، که آفاق منوّر گردد باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد عید روزی‌ست، که دل‌ها شود از غصه جدا روز آغاز ثمربخشی خون شهدا برسد پرتو روشنگر مصباح هدی تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش دولت عدل شود، دولت عالم‌گیرش عید روزی‌ست، که با عشق، هماهنگ شود عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود نرم، چون آب، دلِ سخت‌تر از سنگ شود باغ سرسبز و نشاط‌آور و گل‌رنگ شود عید روزی‌ست، که ایمان و امان تازه شود یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود ای که جبریل امین، پیک پیام‌آور توست ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود شاعر/ محمدجواد غفور زاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺دوبیتی برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است بیا تا موج دریا را ببینیم تماشا را تماشا را ببینیم نگاهی کن به ما تا در نگاهت شگفتی‌های دنیا را ببینیم تو را حس کرده‌ایم ای نور مستور که می‌تابد به ما گرمایت از دور اگر در نیمۀ شعبان بیایی جهانم می‌شود نورٌ علی نور دل ما شد پریشان در هوایت هواخواه نسیم سامرایت به پا خیز ای شکوه آفرینش که برخیزد همه عالم به پایت یقین دارم که باران خواهد آمد به استقبال چشمت باید آمد خوش آن روزی که از دیوار کعبه ندا آید که مهدی آمد آمد شاعر/ سیدحمیدرضا برقعی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف سامرا امشب ز شب‌های دگر زیباتری در جلال و در شرف اُمّ القرای دیگری سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری مهدی از تو، تو دل از خلق دو عالم می‌بری «هست و بود کبریا را در بغل بگرفته‌ای جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته‌ای» کعبه را در بر گرفتی قبلۀ دل‌ها شدی با صفاتر از حرم خُرّم‌تر از سینا شدی روح‌بخش روح عیسی، طور صد موسی شدی نوربخش چشم خورشید جهان‌آرا شدی «مهدی آمد تا جهان را جنّت اعلی کند مهدی آمد تا گره از کار عالم وا کند» چشم وا کن نقش جاء الحق به بازویش ببین ذوالفقار حیدری در تیغ ابرویش ببین یک جهان توحید در چشم خداجویش ببین صوت قرآن بشنو و لعل سخن‌گویش ببین «اوست آقایی که بر عالم امامت می‌کند قائم است و با قیام خود قیامت می‌کند» عاشقان با بذل جان گلبانگ جانان بشنوید بانگ تبریک از خدای حیّ منّان بشنوید ذکر جاء الحق ز نخل و باغ و بستان بشنوید اهل قرآن از زبانش صوت قرآن بشنوید «سورۀ قدر از دهان او طنین انداخته شورها در آسمان و در زمین انداخته» او چراغ آرزوی دودمان آدم است او نه یک آیت که در معنی کتاب محکم است انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است او مسیحای عزیز یازده عیسی دم است «او همه بود و همه هست امام عسکری‌ست همچو قرآن بر سر دست امام عسکری‌ست...» ای کویر دل بهار از ابر رحمت‌بار تو ای چراغ آفرینش روشن از رخسار تو آفتاب آورده سر بر سایۀ دیوار تو عید ما یک لحظه، آن هم لحظۀ دیدار تو «یوسف گمگشته تو، کنعان همه عالم، بیا ای یگانه منجی ذرّیه آدم بیا» آفتاب کعبه! کعبه بی‌قرارت تا به کی؟ باغبانا! تشنه گل‌های بهارت تا به کی؟ چشم مظلومان عالم اشک‌بارت تا به کی؟ پرچم ثاراللّهی چشم انتظارت تا به کی؟ «کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود با ظهورت آیۀ اکمال دین کامل شود» ای خدا را دست و بازو! دست بر شمشیر کن آیۀ فتحاً مبین را بر همه تفسیر کن آفرینش را پر از گلواژۀ تکبیر کن کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن «ای خدا را دست قدرت! ای علی را نور عین! تا به کی فریاد ما اَین الحسن اَین الحسین؟...» شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف عرض ادب ای جان و ای جانان نرگس ای سیب سبز نوبر دامان نرگس با غمزه ای دل برده ای از مادر خود محو تماشایت شده چشمان نرگس باید وضو گیرد برای بوسه بر تو ای صاحب آیات! ای قرآن نرگس جان من بی مایه که ارزش ندارد جان همه قربان تو , قربان نرگس از این چه بهتر حجت الله علی الارض! دیگر پس از این میشوی از آن نرگس «آقای من یک شهر خاطرخواه داری تو در رگ خود خون ثارالله داری» دارد خبرها میرود خانه به خانه از فصل زیبای حضورت نازدانه! خلقت حسن خویت حسن قطعا پس از این دل می بری با حُسن خود از اهل خانه مجموعه ی پیغمبر و شیر خدایی با روی گندمگون و قدی چهارشانه از گونه های تو یکی سهم پدر شد آن دیگری هم سهم مهر مادرانه تا بوسه ای بابا ز روی تو بچیند خال سیاه کنج لب میشد بهانه «وجه خدایی، عین نور و نور عینی تو در نسب إبنُ الحسن، إبنُ الحسینی» بالاتر از نوح و شعیب , آقا تر از هود عابدتر از موسی تویی در نزد معبود تحریرهای در اذانت بی نظیر است دل میبرد لحن کلام تو ز داوود تیغ ات “أشدا ء علی الکفار” باشد گردن بزن ای بت شکن از قوم نمرود در اختیار توست ای مولای عالم آنچه سلیمان روزگاری صاحبش بود ای صاحب سربند زرد و تیغ حیدر ای “رَحمَهُ لِلعالمینی” در تو مشهود در هر کتاب آسمانی هر چه هستی هستی برای شیعیان “مهدی موعود” «طاووس اهل جنتی زیبا سرشتم از شوق دیدار تو مشتاق بهشتم» دستی بگیر امشب اسیر عاصی ات را یا که بخوان این عاشق وسواسی ات را دست خودم که نیست , اشک شوق دارم دریاب امشب نوکر احساسی ات را تو بوی زهرا مادرت را میدهی پس با جان خریدارم شمیم یاسی ات را روزی که سیلی میزنی بر جبت و طاغوت عالم ببیند غیرت عباسی ات را با “شاید این جمعه بیاید “خو گرفتم اقا خدا رحمت کند اقاسی ات را «باید ببوسم خاک پاک جمکران را تنها تجلی خانه ی پیغمبران را» ای مصلح کل , منجی در راه مهدی چشم امید هرچه خاطرخواه مهدی چون روز روشن میشود شبهای تارم تا میدرخشی مثل قرص ماه مهدی بگذار بوسه از کف پایت بچینم حتی به قدر لحظه ای کوتاه مهدی من دوستت دارم بخواهی یا نخواهی میخواهمت بینی و بین الله مهدی “سیدعلی” , “سیدحسن ها” دستبوس ات ای رهبر انصار حزب الله مهدی «سبک و سیاق انقلاب تو حسینی ست ساماندهی لشگرت کار خمینی ست» از جنس رعدی موعد طوفان می آیی با تیغ عدل و منطق و برهان می آیی گویا که “جاء الحق” به بازویت نوشتند در سایه سار رحمت قرآن می آیی سربند زرد مرتضی دور سر توست بر ذوالجناح , آماده ی جولان… می آیی یابن علی تو مهدی کرار هستی چون شیرهای شرزه ای , غرّان می آیی تا لشگری از قوم سلمان برگزینی روز ظهور خود سوی ایران می آیی با “صابری” با “عارفی” و با “جوانمرد” تو با سپاهی از مدافعان می آیی به انتقام خون پاک شیعیانت من مطمئنم سمت”خان طومان” می آیی تا که خودت گردن زنی وهابیت را با ذوالفقار تشنه و برّان می آیی آل سعود , آل خلیفه چشم شان کور آقای شیعه یاعلی گویان می آیی با عزم فتح مکه و فتح مدینه تنها نه بلکه با دو صد گردان می آیی گفتم مدینه داغ دلها تازه شد باز ای آشنای تربت پنهان می آیی!؟ «قربان چشمان ترت برگرد برگرد آقا به جان مادرت برگرد برگرد» شاعر/ علیرضا خاکساری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف دو هفته رفت ز شعبان و مه به نیمه رسید نسیمی از نفس دولت کریمه رسید شبی که ماه در اوج تکاملش، بدر است شبی بلند، که همسایه با شب قدر است شبی که نور شکافد دل سیاهی را به سامرا ببرد وعده‌ی الهی را چه وعده ای و چه میعادی و چه موعودی چه زاده ای و چه میلادی و چه مولودی صدای هلهله می آمد از عشیره عشق که میرسید ز ره آخرین ذخیره عشق عجب شبی است، شب نور و عشق و دلبری است و بهترین شب عمر امام عسکری است ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد چه افتخار بزرگی نصیب نرجس شد رسید آنکه خدا هم به انتظارش بود و جای بوسه‌ی صدیقه بر عذارش بود رسید و مژده‌ی او تا به بیکران ها رفت نیامده به زمین سوی آسمان ها رفت قدم به روی پر و بال جبرئیل زند مسیح بر پر گهواره اش دخیل زند از آسمان در این خانه سائل آمده است خبر رسیده که انسان کامل آمده است خبر رسیده که فردای عشق، بی مرز است زمین بدون حضورش «لساخت الارض» است بگو به مردم دنیا، سرآمد آمده است بگو که مهدی آل محمد (ص) آمده است از او میان روایات، مو به مو گفتند پیمبران همگی آمدند از او گفتند خدا ز مرتبه حجت خود آگاه است به نص آیه قرآن «بقیه الله» است بشارت همه‌ی انبیاست، تاییدش همان امام که انجیل، خوانده مهمیدش به یمن اوست که هر ذره گرم تسبیح است از او نشانی تورات، نام ماشیح است پناه مردم مظلوم نیست غیر از او سروش ایزد زرتشت کیست غیر از او چه فرق میکند اما چه باشد القابش جهان شده است سراسر ز شوق، بیتابش شب فراق خدا را، توان صبر کجاست کسی نگفت که خورشید پشت ابر کجاست غم هزار و دوصد سال را نفهمیدیم دریغ، افضل الاعمال را نفهمیدیم چه کار در پس این انتظار کردم من؟ برای آمدن او چه کار کردم من؟ خزان غربت او را تمام باید کرد برای دیدن قائم، قیام باید کرد ای آفتاب پس ابر، شب رسیده بیا بیا که جان جهانی به لب رسیده، بیا بيا بيا که بدون تو سخت تنهاييم حجاب ديدن تو غالبا خود ماييم برای عالمیان مژده‌ی سحر هستی فقط نه منجی ما، منجی بشر هستی جهان بدون ظهورت به ظلم محکوم است دعای آمدنت اشک های مظلوم است نجات بخش همه مردم جهان برگرد به هم زننده بازار ظالمان برگرد ببين كه جسم عدالت چقدر بي جان است گواه آمدنت خون بي گناهان است تو مرد معركه‌ي انتظار ميخواهي فقط نه عاشق بيتاب، "يار" ميخواهي خوشابحال كساني كه رو سپيد شدند زمينه ساز ظهورت شده، شهيد شدند بدون سر شده و سرفراز مي گردند مي آيي و شهدا با تو باز ميگردند تحمل ستم ظالمان بس است بیا به انتظار تو بیت المقدس است بیا که در رکاب تو قدس از یهود پس گیریم و مکه را هم از آل سعود پس گیریم تو می‌رسی و جهان پرشکوه خواهد شد نبرد آخر، فتح الفتوح خواهد شد شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |