eitaa logo
<تبسـم!𝐓𝐀𝐀𝐁𝐀𝐒𝐎𝐔𝐌𑁍>
220 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
575 ویدیو
87 فایل
‹بسم‌اللّٰه‌الرحمـٰن‌الرحیم!𑁍› ‌‹شروعمـون‌‌:𝟴''آذرمـٰآـہ''𝟭𝟰𝟬𝟭!› ‌ ‹-چ‌ـٰآل‌مۍافتد‌کنـٰارگونہ‌ات‌وقتۍتبسم‌میکنۍ› ‹نـٰامسلمآن،شهـررااین‌چ‌ـٰالہ‌کافـرکردـہ‌است!シ› ‌‹-پـل‌ارتبآطیمـون🍂› ‹𖡟⸾⸾@N_TAABASOUM313› ‹-اندکی‌ازاحوالآتمـون🍂› ‹𖡟⸾⸾@TAABASOUM_BIU
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه محمد شهید شھ به همین قبله قسم میرم اطلاعاتی میشم انتقامشو میگرم 😹✊🏾 | |
♦️«فرهاد رهبر» دستیار اقتصادی رئیس جمهور شد 🔹حجت‎الاسلام رئیسی با صدور حکمی دکتر «فرهاد رهبر» را به سمت دستیار اقتصادی رئیس جمهور منصوب کرد.
🔻سید صولت مرتضوی به سمت معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری منصوب شد 🔹 سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور، با صدور حکمی دکتر «سید صولت مرتضوی» را به سمت معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری منصوب کرد.
🔺«لطیفی» رئیس سازمان امور اداری و استخدامی شد 🔹رئیس‌جمهور با صدور حکمی «میثم لطیفی» را به سمت معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور منصوب کرد.
♦️عادل آذر به سمت رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی منصوب شد 🔹 دکتر سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور با صدور حکمی، دکتر "عادل آذر" را به سمت مشاور رئیس جمهور و رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی منصوب کرد.
🔻 رئیسی: سفرهای استانی با توجه به محدودیت‌ها انجام می‌شود/ دولت نسبت به وعده‌های خود حساس است 🔹 رئیس‌جمهور در جلسه هیات دولت: در گذشته سابقه داشته که همه اعضای دولت به یک استان سفر می‌کردند و پس از بررسی و بحث درباره مشکلات، جلسه دولت همانجا تشکیل می‌شد. 🔹اما درحال حاضر با توجه به شرایط کرونایی امکان حضور همه اعضای دولت وجود ندارد اگرچه به طور طبیعی در هر استان مسائل مختلفی وجود دارد که به همه وزرا مربوط می‌شود اما به خاطر محدودیت‌های کرونایی ترجیح دادیم وزرایی در هر سفر حضور داشته باشند که مسائل مربوط به آنها اولویت‌دار بوده و لازم است در جریان سفر درباره آنها تصمیماتی گرفته شود. 🔹پس از هر سفر استانی مسائل و مشکلات شناسایی شده، در جلسات هیات دولت مطرح و مجددا مورد بررسی قرار می‌گیرد تا درباره همه مسائل تصمیم‌گیری شود. دولت به شدت نسبت به وعده‌های خود حساس است و بنا دارد صادق‌الوعد باشد.
📸 تصویری از حضور زاکانی در جلسه روز گذشته هیات دولت
🔻 رئیس جمهور در پیامی درگذشت حاج محمد خجسته را تسلیت گفت 🔹سید ابراهیم رئیسی: این چهره خدوم، معتمد و ولایتمدار در طول عمر پر برکت خود، با مردمداری، منشأ خدمات ارزشمندی شد و همواره در یاد و خاطر مردم مؤمن و قدرشناس مشهد مقدس باقی خواهد ماند.
⬛ پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت رییس مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان ⬛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به دبیرکل حزب‌الله لبنان، درگذشت حجةالاسلام والمسلمین آقای شیخ عبدالامیر قبلان رییس مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان را تسلیت گفتند. ◾متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است◾: ▪️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️ حضرت مستطاب حجةالاسلام والمسلمین جناب آقای سیدحسن نصرالله دامت‌برکاته درگذشت عالم مجاهد مرحوم حجةالاسلام والمسلمین آقای شیخ عبدالامیر قبلان رحمةالله‌علیه را به خانواده‌ی مکرّم ایشان و به مجموعه‌ی ارزشمند مجلس اعلا و همه ارادتمندان و دوستان آن مرحوم و به عموم شیعیان لبنان تسلیت عرض میکنم. ایشان دوست با ارزش و با وفائی برای جریان مقاومت و شخص حضرت‌عالی بودند و عمر با برکتی را در خدمت هدفهای عالی در لبنان گذرانیدند. رحلت ایشان موجب تأسف است. از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای وی مسألت میکنم. 🍂 سیّدعلی خامنه‌ای 🍂 🗓 ۱۵شهریور ۱۴۰۰ 🗓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈 🌈 نذاشتم حرفشو ادامه بده... محکم و قاطع😠☝️ تو چشمهاش نگاه کردم و گفتم: _اگه وحید بازهم تو این موقعیت قرار بگیره و اینکارو انجام بده تا وقتی باشه و خلاف میلش من مشکلی ندارم.😠☝️ براش قابل هضم نبود..لبخند زدم و گفتم: _اول باید برات مهم بشه.تو الان حتی قبولش هم نداری،معلومه که متوجه حرف من نمیشی.👌 به میز خیره شده بود و فکر میکرد.گفت: _مگه خدا چه تو زندگی آدم داره؟ لبخند زدم... مثل وقتی که آدم یه چیز شیرین و خوشمزه میخوره و بعد ناخودآگاه لبخند میزنه.☺️😇تو دلم گفتم ✨خدایا هنوز هم شهره ی شهرم به عشق ورزیدن؟✨ بهار باتعجب نگاهم میکرد...😟بالبخند نگاهش کردم.گفتم: _خدا کسیه که به من و تو لطف کرده و ما رو به ..میشه گفت کارخانه ای که ماشین درست کرده مگه چه تأثیری تو زندگی ماشین داره؟!!..برای اینکه ماشین درست کار کنه،کی بهتر از سازنده ش...میتونه بگه چطور ازش استفاده کن؟...👌خدا کسیه که من و تو رو از میشناسه....خدا کسیه که از من و تو به خودمون مهربونتره...خدا کسیه که وقتی باهاته،وقتی باهاشی دیگه برات فرقی نمیکنه که کی کنارته و کی کنارت نیست.. بهار..خدا بهترین دوست آدمه...خدا تنها کسیه که هیچ وقت تنهات نمیذاره و همیشه باهاته.👌 با تمام عشقم به اون حرفها رو به بهار میگفتم....هنوز هم وقتی عشقمو جار میزنم حال خوبی بهم میده.😇✨گفتم: _اگه حرف دیگه ای نمونده من برم. چیزی نگفت.بلند شدم.گفت: _بخاطر دخترت متأسفم.من نمیخواستم به تو و بچه هات آسیبی برسه.😞 نگاهش کردم.لبخند زدم و رفتم.😊رفتم بیرون و درو بستم... یاد زینب ساداتم افتاده بودم.اشکهام جاری شد.😢متوجه دوربین🖲 شدم.احساس کردم وحید داره نگاهم میکنه.سریع اشکهامو پاک کردم و روی صندلی نشستم تا وحید بیاد.😔سرم پایین بود.کفش هاشو دیدم.👞👞بلند شدم،برای احترامی که همیشه بهش میذاشتم.نگاهم میکرد. فهمیدم همه حرفها مونو شنیده.گفتم: _قرار بود کسی نشنوه.😕 لبخند زد و گفت: _حاجی گفت لازمه.شاید چیزی بگه که مهم باشه.😍 گفتم: _همه شو با دقت شنیدی دیگه؟😊 منظورمو فهمید.لبخندی زد و گفت: _بله.☺️ کنارهم راه میرفتیم و ساکت بودیم.تو ماشین که نشستیم چند دقیقه فقط نگاهم میکرد.بعد گفت: _زهرا،من مجبور بودم...😔 -لازم نیست توضیح بدی.😊 -ولی من میخوام بگم..😞اول بهار اومد سراغم. بخاطر پرونده ای که دست من بود.من هیچ توجهی بهش نمیکردم.😔نه اینکه توجه نکردن بهش سخت بود برام..نه....حاجی گفت بهار رو تحویل بگیر تا ازش بگیریم.گفتم من نمیخوام.✋به یکی دیگه بگین من نمیتونم.گفت هیچکس بهتر از تو نمیتونه ازش اطلاعات بگیره.😔اوایل محرم نبودیم ولی بهار خیلی بهم نزدیک میشد و ابراز علاقه میکرد.😔کاملا هم مشخص بود نقشه ست.به حاجی گفتم دیگه نمیتونم.😒حاجی گفت خیلی خوب پیش رفتیم،اطلاعات خیلی مهمی ازش گرفتیم.واقعا هم اطلاعاتی که من از زیر زبونش میکشیدم بدون اینکه خودش متوجه بشه و از واو به واو حرفهاش میگرفتم خیلی مهمتر از اطلاعات سوخته ای بود که بهش میدادم..بهار متوجه شده بود که با اون رفتارش من بیشتر اذیت میشم. اونم هربار بهم نزدیکتر میشد تا اذیتم کنه.اون برای من موجود چندش آوری بود که حتی از دیدنش هم حالم بهم میخورد،😔😣 من گناه هم نداشتم.اما اون گاهی اونقدر بهم نزدیک میشد که تماس بدنی هم داشت ولی من ازش متنفر تر میشدم.😞اما بازهم گناه بود.ما فقط جاهای عمومی قرار میذاشتیم و صحبت میکردیم.تمام حرفهای ما ضبط میشد.حاجی هم....😔 -وحید😍 نگاهم کرد. -نیازی نیست ادامه بدی.من دوست دارم..باورم کن.😍☺️ -همیشه بهت افتخار میکردم.😊امروز حاجی هم فهمید من چه فرشته ای دارم.هر حرفی که میگفتی حاجی به من نگاه میکرد و لبخند میزد.آخری گفت اگه مرد بود بهترین نیروی من بود،مثل تو.😇 لبخند زدم و گفتم: _خداروشکر مرد نیستم.چون اونوقت همسر شما نبودم و این همه خوشبخت نبودم.😉😌 پنج ماه از مرگ زینب سادات گذشت... ادامه‌ دارد... 📚 نویسنده : بانو مهدی‌یار منتظرقائم ☑️ کپی با ذکر نویسنده حلال است ☑️