🌈 #قسمت_صد_وپنجم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
دو روز گذشت و فکر من مشغول بود...
قبل از اینکه وحید بیاد گفتم امروز دیگه تکلیفم رو معلوم میکنم.😕ولی وقتی دیدمش فقط نگاهش کردم.وحید هم به من نگاه میکرد.نگاهش با همیشه فرق داشت،خیلی عاشقانه تر و مهربان تر از همیشه بود.😍😊تازه متوجه شدم چقدر دلم براش تنگ شده بود.☺️
تمام مدتی که وحید خونه بود به من محبت میکرد و تو کارهای خونه و بچه داری کمک میکرد.چند بار خواستم جریان رو براش بگم، هربار بخاطر محبت هاش منصرف شدم.😊
دو روز بودنش گذشت و وحید رفت....
اما من بازهم چیزی بهش نگفتم.خیلی با خودم #فکر کردم. #هیچ_دلیلی وجود نداشت که وحید بخواد با کس دیگه ای ازدواج کنه.🙁😟
پس یا #نقشه ای در کاره یا شاید این #شرایط_ماموریت جدیدشه.بخاطر همین صمیم گرفتم وقتی وحید اومد بهش بگم.😊☝️
داشتم نماز مغرب میخوندم....
صدای ضعیفی شنیدم.احساس کردم یکی از بچه ها بیدار شده.چون میخواستم نماز عشا بخونم چادرمو درنیاوردم و رفتم تو اتاق بچه ها.
از صحنه ای که دیدم خشکم زد.😨
بچه های من بغل دو تا خانم بودن...😈😈
اسلحه کنار سر کوچولوشون بود.👶🏻👶🏻 به خانم ها نگاه کردم.
👈یکیشون همونی بود که با وحید تو فیلم بود ولی اینبار خیلی بدحجاب بود.یکی از پشت سرم گفت:
👤_صدات دربیاد بچه هاتو میکشم.
برگشتم.یه مرد بود.با کنجکاوی نگاهم میکرد. نگاه خیلی بدی داشت. بااخم نگاهش کردم. همونجوری که به من نگاه میکرد به یکی از خانمها گفت:
👤_راست گفتی بهار،خیلی خاصه.
صدای گریه فاطمه سادات 😭👶🏻اومد.نگاهش کردم،بغل همون خانمه بود.رفتم بگیرمش مرده گفت:
👤_وایستا.
ایستادم ولی نگاهم به خانمه بود.با اخم و خیلی جدی نگاهش میکردم.خانمه گفت:
_بذار بیاد بچه شو بگیره.
منتظر حرف مرده نشدم.رفتم سمتش.نگاهی به زینب سادات انداختم،بهم لبخند زد.😊👶🏻لبخندی براش زدم و به خانمی که زینب سادات بغلش بود با اخم نگاه کردم،بعد به این خانمه که فاطمه سادات بغلش بود،نگاه کردم.فاطمه سادات رو گرفتم و خواستم برم اون اتاق.از کنار مرد رد شدم،گفت:
👤_کجا؟
با اخم نگاهش کردم.مرد به خانمی که فاطمه سادات بغلش بود گفت:
_بهار،تو هم باهاش برو.
رفتم تو اتاق.بهار پشت سرم اومد.درو بستم و پشت در نشستم که یه وقت مرده نیاد تو اتاق. فاطمه سادات که آروم شد به بهار نگاه کردم،با خونسردی....😏
اونم با کنجکاوی نگاهم میکرد.بلند شدم.تو آینه به خودم نگاه کردم.خداروشکر 👑 #چادر👑 سرم بود...
یاد وحید افتادم،بهم میگفت با چادرنماز مثل فرشته ها میشی.از یاد وحید لبخند رو لبم نشست.☺️یادم افتاد نماز عشاء نخوندم.به بهار نگاه کردم و قاطع گفتم:
_میخوام نماز بخونم.خیلی طول نمیکشه.😠
بهار با تمسخر گفت:
_الان؟! تو این وضعیت؟!😏😳
جدی نگاهش کردم.😠گفت:
_زودتر.🙄😐
بعد از نماز بلند شدم.گفتم:
_میخوام چادرمو عوض کنم.
چادرمو درآوردم و از کمد چادررنگی برداشتم ولی یاد نگاه مرده افتادم.چادررنگی رو سرجاش گذاشتم و چادرمشکی مدل دار برداشتم که حتی اگه خواست از سرم دربیاره هم #نتونه.👌
دلم آشوب بود.😥خیلی ترسیده بودم.😰نگران بودم ولی سعی میکردم به #ظاهر آروم و خونسرد باشم.😏
وقتی #چادرمشکی پوشیدم به بهار نگاه کردم.فاطمه سادات رو گرفته بود و به من نگاه میکرد.گفت:
_تو یه زن زیبا با اعتماد به نفس بالا و باحجاب هستی.تو یه زن عاشق ولی عاقل هستی.عقل و عشق، زیبایی و اعتماد به نفس و حجاب کنارهم نمیشه.نمیفهممت.😕
گفتم:
_از وحید میپرسیدی برات توضیح میداد.😏
لبخندی زد و گفت:
_پرسیدم.جواب هم داد ولی قانع نشدم.😐
تمام مدت جدی نگاهش میکردم.خواستم بچه رو ازش بگیرم،نذاشت.گفت:
_کارت تموم شده؟
با اشاره سر گفتم آره.
گفت:
_پس برو بیرون.
یه بار دیگه از تو آینه به حجابم نگاه کردم. روسری مو جلوتر کشیدم و رفتم تو هال.بهار با فاطمه سادات پشت سرم اومد.مرد و خانمی که زینب سادات بغلش بود،نگاهم کردن.مرده با پوزخند گفت:
_میخوای بری بیرون؟
با اخم و جدی نگاهش کردم😠 تا بفهمه با کی طرفه.لبخند تمسخر آمیزی میزد.👁سرمو یه کم به پشت متمایل کردم و به بهار گفتم:
_چی میخوای؟
بهار به مرده گفت:
_شهرام،بسه دیگه.😐
منظورش این بود که به من نگاه نکنه.بهار اومد جلوی من رو به من ایستاد.شهرام همونجوری که به من نگاه میکرد گفت:
👤_شخصیت عجیبی داره.
بهار بالبخند گفت:
_گفته بودم که.
شهرام گفت:
👤_تو واقعا کمربند مشکی کاراته داری؟!!
با اخم 😠و خیره نگاهش کردم.دیدم نمیفهمه،رو به بهار محکم گفتم:
_چی میخوای؟😠
شهرام گفت:
👤_حالا چه عجله ای داری.
اینبار با عصبانیت به بهار نگاه کردم.😠بهار به شهرام گفت:
_تمومش کن دیگه.
شهرام عصبانی شد...
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
💢 کپی با ذکر نویسنده حلال است 💢
🔻رئیسجمهور: واکسن داخلی کرونا در مقایسه با انواع وارداتی آن کمترین عوارض را دارد
🔹حجتالاسلام رئیسی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا با ابراز خرسندی از پایین بودن عوارض واکسنهای استفاده شده تولید داخل، گفت: اینکه واکسن داخلی در مقایسه با واکسنهای وارداتی کمترین عوارض را دارد، میتواند برای مردم در مقابله با تبلیغات بدخواهان که تولید و توانایی متخصصان داخلی را زیر سوال میبرند، اطمینان خاطر و آرامش به همراه داشته باشد.
🔹لازم به ذکر است تاکنون بیش از ۸میلیون دز واکسن "کوو ایران برکت" تولید و بر اساس اعلام ستاد اجرایی فرمان امام تاکنون حدود چهار میلیون و پانصد هزار دز آن تحویل وزارت بهداشت شده است.
#اخبار_دولت_سیزده
🇮🇷 پیام تشکر رهبر انقلاب اسلامی از کاروان کشورمان در مسابقات پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو 🇮🇷
با پایان کار کاروان وزرشی ایران در پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو، حضرت آیتالله خامنهای در پیامی از کاروان کشورمان تشکر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
از کاروان سرافراز پارالمپیک که بار دیگر با مدال آوری خود، ملت ایران را خوشحال کردند صمیمانه تشکر میکنم
🌳 سیّدعلی خامنهای 🌳
📆 ۱۴۰۰/۶/۱۳ 📆
کاروان ایران در پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو موفق به کسب ۲۴ مدال (۱۲ طلا، ۱۱ نقره و ۱برنز) شد.
♦️هم اکنون/ شروع اولین گفت و گوی تلویزیونی رئیس جمهور در شبکه یک
https://www.telewebion.com/live/tv1
برای مشاهده به لینک بالا مراجعه نمایید ☝🏻
#اطلاع_رسانی
#رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چند سکانس از قسمت سی و ششم
#گاندو |#تایم_سکانس
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ورود به منطقه ممنوعه
یک سکانس از قسمت سی و ششم
بازپخش:
۱:۱۰ دقیقه بامداد
۸:۳۵ دقیقه صبح
۱۴:۳۵ دقیقه عصر
#گاندو |#تایم_سکانس
「☀️💛•••」
.⭑
اثرِتلالؤنور🌙
.⭑
☀️💛¦➺ #سید_خراسانی
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
☀️💛¦➺ #رهبری
「🖤🌿•••」
.⭑
••
دلگفتاگرغنچهِپرپرگردم..
درجاریخونخودشناورگردم..
واللّٰهکهاسماعظمحقباشــــد..
نامردماگرجدازرهبرگردم..!(:
.⭑
🌿🖤¦➺ #سید_خراسانی
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
🌿🖤¦➺ #رهبری
📲
عوامل مجموعه تلویزیونی گاندو امروز از ساعت ۱۲ تا ۱۳ در واحد ارتباطات مردمی صدا و سیما (۱۶۲) پاسخگوی سئوالات بینندگان خواهند بود.
#گاندو
<تبسـم!𝐓𝐀𝐀𝐁𝐀𝐒𝐎𝐔𝐌𑁍>
♦️هم اکنون/ شروع اولین گفت و گوی تلویزیونی رئیس جمهور در شبکه یک https://www.telewebion.com/live/tv
🔻سید ابراهیم رئیسی: حرکت انقلابی توأم با عقلانیت در موضوع کرونا ضرورت داشت
🔹رئیس جمهور: از عزیزانمان در مراکز درمانی صمیمانه تشکر میکنم، به خانوادههای مصیبتدیده تسلیت میگویم و برای بیماران آرزوی سلامتی دارم. یک حرکت انقلابی توأم با عقلانیت در موضوع کرونا ضرورت داشت
🔹دولت داخلی واکسن کفاف نیاز جامعه را نمیداد و برآورد ما نیاز به ۱۰۰ میلیون دز واکسن بود. با روسای برخی کشورها که صحبت کردم دغدغهام تامین واکسن بود
🔹امروز ۴۰ میلیون دز واکسن تامین شده است. برای اینکه کسب و کار رونق بگیرد و مدارس بازگشایی شود امیدواریم هر چه زودتر همه مردم واکسینه شوندصفهای واکسن تقریبا منتفی شده است
🔹واکسیناسیون عمومی در گرو واردات واکسن است. از ناحیه مردم نیز باید رعایت پروتکلهای بهداشتی جدی گرفته شود و ما هم تمام تلاش خود را میکنیم دغدغه مردم را به حداقل برسانیم
#اخبار_دولت_سیزده