اینطور به نظر میرسد،
که ما در تمام افعالمان
متضرر خواهیم شد؛
مگر آنان که فعلشان
ریشه در عبودیت دارد.
هرچی هم که میشه ، با گذشتن از همهی اتفاقات ، بازم دنبال یه کورسویِ امید میگردم ؛ دنبالِ یه اتفاقِ خوب . دنبالِ جزئیترین و قشنگترین رفتارها از اطرافیانم هستم . دنبال یه حالِ خوب و کوچیک . دنبال یه لبخند که از اعماق وجودم باشه . دنبال خریدنِ گلِ نرگس و دلخوش کردن به بویِ خوبُ زیباییِ خیره کنندش . دنبال کتاب هایی که منُ لا به لایِ صفحاتِ خودشون غرق کنن . دنبال یه چایی زیرِ بارون . دنبال آش خوردن تو هوای سرد . دنبال کشف کردن یه چیز خاص. دنبال یه حال متفاوت .
آدمیزاد با همین دلخوشی هایِ کوچیکش زندست .
به قولِ شهید آوینی ، اینجا سیارهی رنجه ، اینجا اسمش زندگیه ، باید دلخوش کرد به همین جزئیات کوچیک و قشنگ . دلخوشیِ بزرگ که اینا نیست،
[ خوشیِ بزرگ یعنی ظهور ، یعنی دیدنِ امام زمان ، یعنی شهادت . ]
جوری نشه اون دنیا موقع ِحسابرسی نصف ِزندگیمون بدون ِذکر و داشتن ِ
وقتای ارزشمندی که هدر دادیم،
نشون داده بشه .
پیامبرِ خدا بود ؛
اما در بازار که راه میرفت
سخت میشد تشخیص داد
که با کسی فرق کند !
نمیگذاشت کسی دستش را ببوسد ،
میگفت این رسم پادشاهان است ..
میفرمود :
من هم یکی از خودتان هستم .
مثل همه بود و مثل هیچکس نبود
اغلب یک روز در میان روزه میگرفت
و زندگی سادهای داشت
آری ؛ ما پیرو چنین پیامبری هستیم .
سرشت ِمارا با یاعباس نوشتند ؛
فخر به غلامی ِاین خانه،
از قبل ِتولد همراه ِما بود ..
ما به این نوکری تا به بعد ِممات، دلبستیم .
[ تائب ]
-
قرآن و اذکار خدا
مطلقا ً آرامش است و
هر آنکس که از قرآن دور است ،
در دوران ِجاهلی به سر میبرد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛
[ جمهوری اسلامی سقوط نمیکند ]
مراقب باشید خودتان در این برههی حساس سقوط نکنید !
[ تائب ]
ماه شعبان ، ماه ِ مفتاح الجنة ، آقا رسول الله مبارک✨ .
خروج از ماه رجب
مثل خروج از شهر نجف میمونه
که فقط یک چیز تو رو آروم میکنه
رسیدن به حسین . .
سلام بر ماه پیامبر ،
سلام بر ماه رحمه للعالمین ،
سلام بر ماه خير خلق الله ،
حبیبم ، محمد [ص] . .
شعبان مثل آب روون میمونه
سبک و دل انگیز.. :)
رسیدن به ماه شعبان گوارای وجودمون :)
الحمدلله رب العالمين .
[ تائب ]
هرچی هم که میشه ، با گذشتن از همهی اتفاقات ، بازم دنبال یه کورسویِ امید میگردم ؛ دنبالِ یه اتف
ای کاش توانش رو داشتم که دائما در حالِ نوشتن باشم .
به وقت دلتنگی انقدر کلمۀ «دلتنگی» رو روی صفحۀ خالی و سفید دیکته کنم و بنویسم که تموم بشن و به تندی از دل فرار کنن .
ایامِ بیجون و غمگینِ ناشی از خواستنها و نداشتنها ، «غم» رو توصیف کنم و از آزار و اذیتهای شبونهش مکتوب کنم که خودش چمدون رو جمع کنه و از چهاردیواریِ بیسر و صدام کوچ کنه ؛ اما صد حیف که داستانِ .
[ ای کاشها تموم شدنی نیست . ]