دنبال ِاثبات کردن ِخودتون به بقیه نباشید ، دنبال ِاثبات کردن ِخودتون به خدا باشید ؛ بقیه کاره‌ای‌ نيستند .

خدایا ما رو ببخش که توی انجام کار خوب ؛ یا جار زدیم ، یا جا زدیم .

*

‌ حقیقتاً، صراحتاً، عمیقاً، اکیداً، قویاً، شدیداً، جداً و واقعاً، غمگینم و دلم به ظهور حضرت حجت عج گرمه .

پیامبراکرم ص : هرگاه سفره پهن می‌شود ، 4هزار فرشته در اطراف آن گرد می‌آیند . چون‌ بنده بگوید : بسم اللّه ، فرشتگان میگویند : خداوند ، به غذایتان برکت دهد ! سپس به شیطان میگویند : ای فاسـق بیرون شو . تو بر آنان ، راه تسلّط نداری .

بسم‌الله .

؛ و شعار مبارک ِامسال . .

بسم‌الله .

‌ همۀ ما آدما تو زندگیمون یک [ هیچ ] داریم یک هیچ که از همه پنهونش می‌کنیم ؛ به‌ خصوص اون موقع هایی که تویِ جمع نشستیم و تنهایِ تنها به نظر می‌رسیم ، یهو یادش میوفتیم و بغض می‌کنیم . وقتی می‌پرسن چیزی شده ؟ یه لبخند مصنوعی تحویلشون میدیم و میگیم : هیچی . مجبوریم هر جوری شده بغضمونو قورت بدیم و نمایش آدم های خوشحالو بازی کنیم . همه‌ی ما آدم ها یک هیچ داریم . یک هیچ [ به وسعت قلب های دلتنگمون . ] همون "هیچی" که باعث می‌شه موقع دلتنگی بغض کنیم ، شایدم به یاد خاطره های خوب ، [ باعث لبخندهای گاه و بی‌ گاهِمون می‌شه . ]

‌ با مرگ تو را اگر توان دید ، کی میرسد این تولد ما ..

- معاویه : قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری ؟ + عمروعاص : جهل مردم .

‌توبه کردم که دگر شعر نگویم زِ فراق روضه خوان گفت [ حسین ع ] توبه‌ی ما ریخت بهم . .

بسم‌الله .

میگما، مولا الان بغلت کرده نه آقای بختیاری ؟ اینطور عاقبت به خیر شدن زیر بیرق اهل بیتم آرزوست . فاتحه‌ای لطف کنید برای این ذاکر عزیز اهل بیت :) .

گفتم بی‌غیرتیه از ذاکر اهل بیت نذارم . هرچی باشه یه عمر نوکری این خاندان رو نسب کردن، ماهم که غلام غلامان اولیاء الله .

‌ میگذره روز و شبام تحت لوای ابوالفضل .

خدایا ، لذت ترک گناه رو نصیب ما کن .

بسم‌الله .

میگن حسین آقا با گرسنگی و تشنگی رفت ؛ رفتنش هم روضه بود، روضه‌ی‌ قتلگاه رو خوب یادمونه ..

نجم‌الدین شریعتی یه حرف قشنگی زد ، گفت : «طول عمر مهم نیست ، عرض عمر مهمه .» می‌بینی ؟ یعنی این مهم نیست چقدر عمر می‌کنی ، مهم اینه توی همون مدت کوتاهی که زنده‌ای چقدر مفیدی و چقدر خوب عمل کردی .

فقط در بازگشت از جنگ حیدر آخرینی تو .

هو یاعلی ؛

بسم‌الله .

‌ نکنه با کلامتون کسی رو ناامید کنید *

‌‌ در خود حرف‌هایی را میبینم که هیچ‌گاه توان ِ بیان ِآنان، میسر نیست ؛ ولیکن دارم خدایی را که مستمع از برای حرف‌هایم است .. این حجت ِامید نباشد پس چیست ؟