eitaa logo
[ تائب ]
17.8هزار دنبال‌کننده
660 عکس
434 ویدیو
4 فایل
هوالمُعطی ؛ به قول ِآقای شهید هادی که ما امام رو برای اطاعت میخوایم نه برای تماشا . - اللهم اجعلنا من المطيعين حضرت مهدی عج ، - ریا کاهنده‌ی ثواب ِکار شماست دوست عزیز . - تبلیغات : https://eitaa.com/joinchat/3880911885Cd000da99d7 . و من الله اجر .
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ یکی از وظایف ِیاران ِ حضرت حجت عج دشمن شناسیه !
خلاصه که قال رسول الله ع .
خدمت مرحوم علّامه طهرانی عرض می‌کردیم: خلاصه این شیطان دست از سرِ ما برنمی‌دارد، رها نمی‌کند، کجا انسان امید داشته باشد که مورد عنایت پرودگار واقع می‌شود و در آخر بتواند از این عالم عبور ‌کند؟ می‌فرمودند: تنها و تنها راهش این است که انسان این حالت عجز و نیاز و فقر به ‌سوی خدا را همیشه همراه خود داشته باشد!
[ تائب ]
-
تو پیامبر ِخدایی! رسولی، رسالت داری ؛ رحمتی، در قبایت رحمانیت داری ، با شکوهی، در چشمهایت شوکت داری . من؟ من چه هستم؟! دوره گردی که در بساطم درد دارم، مفلسی که در پیاله‌ام آه دارم، عابری که سنگ خورده‌ام، پرنده‌ای که چون پا شکسته و پر بریده بودم مرا نخواستند. تو مرا بخواه و معجزه کن. مرا بخر و درمان کن، مرا بگیر و رها مکن. بگذار که برای تو باشم .. - میم سادات هاشمی
از کسالت و تنبلی بپرهیزید ؛ چرا که پروردگار شما مهربان است و از کارهای کوچک‌ هم تشکر می‌کند . - مولاصادق ع
[ تائب ]
‌ لوکیشن روح و جسمم باهم فرق دارن . جسمم اینجاست ولی ؛ روحم چند ساعت تو حرم امام رضا صحن گوهرشاد روب
‌ آدما به اندازۀ کسی که دوسش دارن ارزش میگیرن . پس ؛ [ یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین ]
در انتخابات شرکت کنید که تکلیف الهی است ؛ رأی شما دفاع از اسلام و قرآن است . - شهید محمدعلی قیصری
بسم‌الله .
میگی نماز شب نمیتونی ؟ ده دقیقه قبل اذان صبح بلندشو وتر بخون ‌‌.
[ تائب ]
‌ آدما به اندازۀ کسی که دوسش دارن ارزش میگیرن . پس ؛ [ یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفرۀ تو
‌ تمام زورت رو توی بازوهات جمع می‌کنی تا سنگ‌های بزرگی که سر راهت قرار گرفتن رو کنار بزنی ، زره فولادین می‌پوشی و به جنگ ناملایمات زندگی میری ، مشت‌هات رو گره می‌کنی و به درهای بسته میکوبی . نمیشه و کم میاری و یه‌ گوشه می‌شینی و اشک می‌ریزی . به هر زحمتی که هست دوباره سر پا میشی و خاک رو از تنت می‌تکونی و کفش‌های آهنی پا می‌کنی . یه‌ جا زبون به غر و شکایت می‌چرخونی و یه وقت هم فقط لب ور می‌چینی و از دیوار صدا در میاد و از تو نه . مثل یه فنرِ کشیده شده ، بر می‌گردی به نقطه‌ی تعادلت . به همون‌ جایی که دور شدن ازش ، شروع بی‌ قراری‌ ها و سردرگمی‌ هات بود . یک نفس عمیق می‌کشی و همه‌ چیز رو می‌سپری به خدایی که تمام مدت منتظر بازگشتت بوده؛ و حالا، تویی و اطمینانی که به قلبت رسیده و آرامشی که دورت حلقه زده‌ُ تو رو در آغوش گرفته . حقیقتاً که : [ فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ اِلاّ بِذِكْراكَ وَ لا تَسْكُنُ النُّفوسُ اِلاّ عِنْدَ رُؤْياكَ." ]
بسم‌الله .