بچه هایی که مدام مورد انتقاد قرار می گیرند همان برخورد را با خودشان خواهند داشت و نهایتا اشخاصی خواهند شد با عزت نفس پایین.
والدین فکر می کنند؛
اگر به طور دائم از کودکان خود انتقاد کنند و اشتباه آنها را یادآوری کنند، به آنها کمک می کنند...!!
تصور والدین بر این است که کودکان با این تذکرات پرورش خواهند یافت. اما از خودتان سوال کنید: آیا دوست دارید کسی در محل کار یا خانه مرتباً اشتباهات شما را گوشزد کند!؟
در پس تمام انتقادات این جمله قراردارد:
"اگر فقط بیشتر شبیه من بودی و مثل من زندگی می کردی بهتر از این بودی."...!!؟
اما هیچ کس حتی فرزند شما دقیقا خود شما نیست.
پس بچه ها را به دلیل تلاشی که می کنند تحسین کنید حتی اگر ناموفق باشند چرا آنها ریسک کرده اند
تلنگر
وقتی پدرکودک را از بازی کردن بادوستانش محروم میکندومادر در غیبت پدر به اومجوزبازی میدهد،
کودک متوجه میشودکه قانون پدر زیادهم جدی نیست دراین خانواده نه پدرومادر اعتباری دارندونه قانونشان.
هرگز فكر نكنيد هرچه سختگيرتر باشيد بهتر مي توانيد فرزندتان را تربيت كنيد. قوانین ذهنی خودتان را به کودک قالب نکنید.
والدين سختگير دو نوع بچه پرورش مي دهند؛
🔹 يا فرد مضطرب، نگران، وسواسی كه به خود بسيار سخت ميگيرد و با وجود موفقيتهايش هيچ لذتی از زندگی نمي برد.
🔹و يا فردی لجباز و فراری از كار!
با سختگيری نمي توانيد فرزندی موفق، سالم و خوشبخت تربيت كنيد. چون همیشه مایوس و نا امید در انتظار رسیدن به حس خوب آرامش خواهد ماند و با درماندگی آموخته شده اشتیاقی برای انجام کار ندارد و خشم حاصل از این ناکامی به شکل لجبازی و بی انگیزگی گریبان والدین را خواهد گرفت
چگونه والدین باید به صورت غیرمستقیم به بچه ها عذرخواهی را یاد بدهند؟
اگر کودک، کاری کرده که در جامعه عرف نیست و کار بدی تلقی می شود، والدین باید بدون اینکه شخصیت بچه را زیر سوال ببرند یا احساس منفی به کودک منتقل کنند، به عنوان نمونه به جای بیان الفاظی مانند «تو بچه بدی هستی»، «دیگر دوستت ندارم» به کودک خود بگویند «تو خوبی، ولی این کارت اشتباه بوده» یا «اگر من جای تو بودم، می گفتم ببخشید»
روش های غیرمستقیم دیگر که والدین باید از آن طریق به کودکشان عذرخواهی کردن را بیاموزند، «نقاشی کشیدن» و «داستان اسباب بازی ها» است.