حس طرد شده ها رو دارم .

_

تعریف عشق همون چیزیه که افلاطون بهش می‌گه فارماکون . یه واژه با دو معنی : زهر ، درمان !

بر عشق تو سوگند که ویران تو هستیم .. از خویش جدا .. زار وپریشان تو هستیم پیش که بگوییم از این ،  قصه ی هجران ؟ گریان به نهان ، چاک گریباِن تو هستیم . از دام غمت نیست دگر ، چشم رهایی ... چون ابر بهاران همه باران تو هستیم . ای باد ، بر آن یار سفر کرده بفرما .. باز آی ... که درمانده ی درمان تو هستیم ، کاشانه ی دل سوخت از این وادی هجران .. لطفی بنما ، بی سر و سامان تو هستیم ، صدنغمه ز دل از غم هجران تو گفتیم ... در کنج قفس ، مرغ غزلخوان تو هستیم با ناخن خود،  بر دل صد پاره نوشتیم .. سوگند به تو ، زار پریشان تو  هستیم -راحم تبریزی

بحی .

این مقولۀ استوری گذاشتن خودش یه چیز سخته اول کلی انتخاب کنی چی استوری کنی بعدش چجوری بذاری پشت هم درآد بعد آخرشم بذاری چپه بره تنکس گاد🤌🏻

اگه جلوی اشتباهاتت رو نگيری اشتباهاتت جلوت رو ميگيرن و يه درس حسابی بهت ميدن

میدونی؟ درآخر به هیچ جام .

<3

حس و حال هیچی نیست .