🍃💚🍃
🖤روی دستش پسرش رفت ولی " قولش نَه "
🖤نیزه ها تا جگرش رفت ولی " قولش نَه "
🖤این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
🖤 پای نعش قمرش رفت ولی " قولش نَه... "
🖤شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار
.
🖤دست غم بر کمرش رفت ولی " قولش نَه..."
🖤هر کجا مینگری نام حسین است و حسین
🖤ای دمش گرم سرش رفت ولی " قولش نَه.."
.
🖤 اَلسَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام)
💚💚💚
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
🔴همین #کلیپ برای کل محرم کافیه
دختر دارها دستتون درد نکنه...🖤
#دولت ایران خسته نباشی❇️
دبیرستانها،آخوندها،حوزه های علمیه خسته نباشید...
باید #فاتحه این وضع جامعه رو خوند🏴
💚💚💚
17.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💚🎼📹 آوای بسیار زیبای حسینی ؛ بزبان عربی و زیر نویس فارسی.
🍃💚کاری از اکبر قلیچ .
🍃💚و هنرمندی استاد بانو فاطمه عبادی؛
🍃💚نقاشی و تصویر گری صحنه های کربلا با شن.
@TOOTIYAYCHASHM
1_448431457.mp3
زمان:
حجم:
2.95M
🏴نقش حضرت زینب سلام الله وامام سجاد علیه السلام پس از واقعه عاشورا🏴
#استاد_رائفی_پور
🌷💐🌷
🍃💔شبِشهادتامامسجادعلیهالسلام
🍃💚یَا اَبَاالحَسَنِ یَا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ
🍃💚 یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
🍃💚یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ
🍃💚یا سَیِدَنا وَ مَولانا
🍃💚اِنا تَوَجَّهنا وَ استَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ
🍃💚وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
🍃💚یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه.
🍃💙الّلهُمَّ ارْزُقْنا زِيارَتَهُ وَ شَفاعَتَهُ وَ اجعَلنَا مِن خَیرِ شِیعَتِهِ وَ مُحِبِّیهِ.
🍃❤️آمین یا رب العالمین❤️🍃
@TOOTIYAYCHASHM
2.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹
🍃💚💔📹🖤🖤🖤 زیارتِ و دیداراز ضریحِ مطهر حضرت امام حسین علیه السلام
🍃💜شبتون پرفروغ با زندگی حسینی.
🌹🌹🌹
📚علمدار
🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار
🌸قسمت صد و سی و یکم: یاران امام زمان
فكر كنم از بچه های بسيج بود. كارش كه تمام شد خداحافظی كرد و رفت آن زمان من در سپاه فعاليت داشتم. ساعتی بعد از اتاق خارج شدم. با تعجب ديدم، همان آقايی كه كارش تمام شده بود مقابل یکی از اتاق ها ايستاده! از دور کمی نگاهش كردم. خيلی مشكوك بود. هر از چندگاه نگاهی به داخل اتاق می انداخت. جلو رفتم و گفتم: سلام ، مشکلی پيش اومده!؟ يك دفعه برگشت و در حالی كه جاخورده بود گفت: نه. بعد مکثی كرد و گفت: »شما اين آقا رو میشناسی؟ بعد هم با دست به شخصی كه توی اتاق نشسته بود اشاره كرد. گفتم: بله، چطور مگه؟! گفت: اسمشون چیه؟! گفتم: شما چی کار دارید، اصلًا شما کی هستید؟!
شخص غريبه شروع به صحبت كرد. گفت: من ديشب در عالم خواب جمعيت زيادی را ديدم كه مثل رزمندگان زمان جنگ در حال حركت بودند! همه لباس هایی زیبا بر تن داشتند. چهره هایشان نورانی بود. همه در کنار هم انگار رژه می رفتند.در پشت سر آن گروه، افراد دیگری بودند كه منزلت و مقامشان بسيار بالاتر بود. آنها به صورتشان نقاب داشتند. ظاهرًا آنها فرمانده یا مسئول بقیه بودند.
از شخصی كه در کنارم بود پرسيدم: ”اينها چه كسانی هستند؟“ او هم گفت: اینها ياران امام زمان(عج) هستند“.
من از سر تعجب به سمت یکی از سربازان خاص آقا، که نقاب داشتند، رفتم. به او نزدیک شدم و نقاب روی صورتش را كنار زدم. توانستم چهره آن شخص را ببينم!
منتظر ادامه صحبت های آن شخص بودم. با تعجب گفتم: خب چی شد!؟
آن آقا بعد از مكث كوتاهی ادامه داد: وقتی چهره این آقا را داخل این اتاق دیدم یاد خواب شب گذشته افتادم. آن يار امام زمان(عج)همين آقایی است كه توی اين اتاق نشسته! سرم را برگرداندم و به داخل اتاق نگاه کردم. سید مجتبی علمدار به تنهایی داخل اتاق نشسته و مشغول کارهایش بود. شبیه این ماجراها بعد از شهادت سید بسیار زیاد نقل شد که از بیان آن ها صرف نظر ميکنیم.
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال علمداران عشق
🖤🖤🖤