#وصیت_نامه آسمانی
شهیدحاجقاسم سلیمانی
#قسمت_اول
"بسم الله الرحمن الرحیم"
شهادت میدهم به اصول دین؛
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که «قیامت» حق است، قرآن حق است...
«بهشت و جهنّم» حق است...
«سوال و جواب» حق است
«معاد، عدل، امامت، نبوّت» حق است...!!
خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن،
از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت، خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.
اگر توفیق صحابه رسول اعظمت، محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا!
تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.....
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
هدایت شده از کانال توبه
🌤 تشــ📗ـــــــرفــــــــاتــــــ...
🔹یکی از هموطنان ایرانی که برای تبلیغ در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود زوج جوانی را مشاهده می کند که هر دو عاشقانه مشغول خدمت به مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام بودند، متوجه می شود هر دو قبلا مسیحی بودند و در حال حاضر مسلمان شیعه و از پزشکان حاذق انگلستان هستند.
آن زن تازه مسلمان می گوید: من وقتی مسلمان شدم، همه چیز دین را پذیرفتم به خصوص اینکه به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و دیگر هیچ شکی در اعمال اسلام نداشتم.
فقط تنها مسئله ای که ذهنم را مشغول کرده بود و دلم آرام نمی گرفت مسئله آخرین امام و منجی بود که برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت جوانی ظهور کند!
در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و با همسرم رهسپار خانه خدا شدیم. مشاهده کعبه و آن شور و حال تحولی در ما ایجاد و انقلابی در وجودمان به پا کرده بود.
روز عرفه که به عرفات رفتیم تراکم جمعیت چنان بود که گویا قیامت برپا شده. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروان را گم کرده ام. هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، نمی دانستم چه کنم!
سرگردان به هر طرفی می رفتم، اما کاروان را پیدا نمی کردم...
گوشه ای نشستم و شروع به گریه کردم و به خدا گفتم : خودت به فریادم برس!
در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید، جمعیت را کنار زد و به من رسید.
با دیدن ایشان تمام غم و ناراحتی ام را فراموش کردم. با جملاتی شمرده و با لهجه ی فصیح انگلیسی به من گفتند:
راه را گم کرده ای⁉️ بیا تا قافله ات را به تو نشان دهم!
ایشان مرا راهنمایی کردند و چند قدمی برنداشته بودیم که با چشم خود کاروان لندن را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده اند. از ایشان حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من فرمودند :
به شوهرت سلام مرا برسان!
من بی اختیار پرسیدم: بگویم چه کسی سلام رساند⁉️
ایشان گفتند : بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!
تا به خود آمدم، آن آقا را ندیدم و هرچه جستجو کردم، پیدای شان نکردم!
از آن سال به بعد ایام محرم روز عرفه نیمه شعبان من و همسرم به عشق آن حضرت خدمت شان را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره ایشان است.
✍منابع :
📗۱- سالنامه نورعلی نور
📗۲- صحیفه انتظار
📗۳- سیدمهدی شمس الدین؛ قبله در خورشید ص ۶۷
@Tobeh_Channel
👇تقویم نجومی دوشنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
✴️ دوشنبه 👈4 دی / جدی 1402
👈11 جمادی الثانی 1445👈25 دسامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌹ولادت حضرت عیسی مسیح علیه السلام.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅شروع به کار و کسب.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅خرید و فروش.
✅و امور زراعی و کشاورزی خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد هرگز در زندگی فقیر نخواهد شد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️آغاز نگارش کتاب و پایان نامه و مقاله.
✳️خرید کالا.
✳️معامله املاک.
✳️مبادله اسناد و قولنامه.
✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری.
✳️تاسیس شرکت.
✳️و آغاز تحصیل و تدریس نیک است.
✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب:فرزند دهانی خوشبو خواهد داشت و خیلی سخاوتمند است.
💠 به کانال ما در موضوع خواص و فروش حرز امام جواد علیه السلام سری بزنید. مناسب ترین قیمت و مطمئن...👇
@Herz_adiye_hamrah
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث خبط دماغ می شود.
@taghvimehamsaran
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
@taghvimehamsaran
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 12 سوره مبارکه "یوسف" علیه السلام است.
ارسله معنا غدا یرتع و یلعب...
و از معنای آن استفاده می شود که عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت آن دور افتاده خیر و نیک باشد ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
@taghvimehamsaran
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما.
تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهماالسلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
02537747297
09123532816
09032516300
📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک کانال ممنوع و حرام است.
📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
ادمین...👇
@tl_09123532816
مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب، در اینجا دریافت کنید و عضو شوید👇
لینک کانال اصلی ما در تلگرام ,ایتا و سروش..👇
@taghvimehamsaran
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃
🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃
🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃
🕋فصل دوم
🕋رمان جذاب #از_کرونا_تا_بهشت
🕋قسمت ۱۰۳ و ۱۰۴
حسین وحسن وزهرا که درب جلو وکنارمن بافشار نشسته بودند وخیره به حرکات مادرشان که ماهها ازش دور بودند,شده بودند ,
یک دفعه حسین سکوت ماشین را شکست وگفت:
_مامان...کی میریم پیش اقا بقیه الله؟؟
من همینطور که رانندگی میکردم یه نیشگون کوچک از,لپش گرفتم وگفتم:_اونجا هم میریم ,خیال راحت به وقتش...
اما حسین پاش رابه کف ماشین کوبید و گفت:
_ولی من الان میخوام برم,میخوام برم وبه اقا بگم که داداش عباس وابجی زینبم را نجات بدهد,میخوام برم به اقا بگم ,اجازه بده من در لشکرش ,سربازی باشم وبرم اونایی که بابام را کشتن ,بکشم...
با این حرف حسین,بغض جمع داخل ماشین شکست,انگار همه شان منتظر تلنگری بودندکه عقدههای تلنبار شدهی دلشان را باز کنند که حسین این تلنگر را زد...
برگشتم به جلو یه نگاه انداختم وبا لبخندی به عقب هم نگاهی کردم وگفتم:
_قراره از این به بعد با وجود اقا امام زمان عج ,دیگه هیچ غمی تو این دنیا نباشه,دیگه نبایدگریه کنید...الان هم میریم خونهی خودمان نجف اشرف,قراره یه مهمان ویژه بیاد خونه مان,میهمان ویژه که امد با هم میریم خدمت حضرت...
با گفتن این حرف,اشکهای بچه ها به کنجکاوی پیرامون میهمان ویژه بدل شد...
اما من میخواستم بعد از رسیدن به خانه, شرایطی بوجود بیارم وکم کم ,زنده بودن علی را بهشون بگم که درهمین حین علی زنگ زد...
گوشی روی داشبرد بود,زهرا برداشت و گفت:
_مامان نوشته,عشقم علی...
طارق از عقب ماشین با هول وهراس گفت:
_دایی بده این ور مامانت درحین رانندگی که نباید تلفن جواب بدهد بده من جواب میدم...
فوری گوشی را از دست زهرا قاپیدم وداخل داشتبرد انداختم وگفتم:
_اصلااا ولش کن...داریم میرسیم...
عرق سردی روبدنم نشسته بود وماشین دوباره درسکوتی سنگین فرو رفته بود,به نظرم همه فکر میکردند تواین مدت تنهایی , من با کس دیگه ای که از,قضا اسمش علی هست اشنا شدم وازدواج کردم وبی شک همه شان حدس,زده بودند که احتمالا مهمان ویژه ی خانه شان ,شوهر جدید سلما خانم باشه...
با این فکر لبخندی رو لبم نشست ,به خونه رسیدیم ,جلوی خانه ترمز کردم.
همه یکی یکی پیاده شدند,ماشین را توکوچه کنار درب خانه پارک کردم ,
میخواستم درب خانه رابازکنم که طارق با اخمهایی درهم اومد طرفم وگفت:_سلما,کلید رابده عماد
ورو به فاطمه گفت:
_فاطمه جان توهم بابا ومامان وبچه ها راببرداخل...
ودوباره برگشت طرف من واشاره به ماشین کردوگفت:
_سلما ,بیا داخل ماشین کارت دارم...
کلید را دادم عماد وبچه ها با هیاهو وارد خانه شدند.
طارق با همان صورت اخمو کنار درماشین ایستاده بود,هنوز در ماشین را باز نکرده بودم که با فریادگفت:....
💫ادامه دارد ....
🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃
🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃
🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃
🕋فصل دوم
🕋رمان جذاب #از_کرونا_تا_بهشت
🕋قسمت ۱۰۵ و ۱۰۶
طارق با تحکمی درصدایش گفت:
_سلما از تو بیش از این توقع داشتم,نه اینکه بگم کار خلاف شرعی کردی,نه نه ابدا... اما بد نبود منم درجریان میذاشتی, بالاخره من برادر بزرگتر توبودم ,حتی به اندازه ی یه مشورت خشک وخالی هم من را قابل نمیدونستی؟؟ ....تو خجالت نمیکشی هنوز ابوعلی وخاله نرسیده,داغ رفتن علی را با معرفی مهمان ویژه ات,تازه کنی؟؟لااقل میزاشتی خاله اینا برن سر خونه زندگی خودشون ودریک فرصت مناسب , موضوع را بفهمند...اصلا اصلا فکرشم نمیکردم دختری به فهم وشعور تو ,یک همچی کار احمقانه ای بکند واقعا که ..
طارق هی گفت وهی گفت ,اینقدر این عمل من براش سنگین بود که زبان به دهن نمیگرفت , انگار میخواست که لااقل من را عصبانی کنه ,اما با هر حرفش لبخند من پررنگ تر میشد
که طارق بادیدن لبخند من دوباره فریاد زد:
_اره بخند بخند فکر این رانکن که من مرید علی بودم من علی را از جانم بیشتر دوست داشتم تا چندوقت بعداز شنیدن خبرشهادت علی من نه خواب داشتم ونه خوراک , فکر این را نکن که اون فاطمه بیچاره چه جوری میتونه کسی دیگه را به محض ورود به وطن , جای داداش جوانمرگش ببینه,فکر اون بچه های بیچاره را نکن که یه مرد دیگه را که معلوم نیست از کجا پیدا شده وقاپ مادرشان را دزدیده,جای بابای فرشته شان ببینند...
هر حرکتی میکردم طارق توپش پرتر میشد به ناچار درماشین را که باز کرده بودم محکم به هم زدم وگفتم:
_صبر کن طاررررق,نریسیده ,نباف داداش,گز نکرده پاره نکن برادرمن
که درهمین حین,صدای گریه وزاری از داخل خونه بلند شد...
طارق که از فریاد کشیدن من ومحقدانستن خودم ,کلا متعجب شده بود ,بدون اینکه بقیه ی حرفام را بشنوه به سمت خانه هجوم برد,
خود من هم با نگرانی به طرف در باز خانه دویدم,یعنی چی شده؟هنوز به سر نرسیده چه اتفاق شومی افتاده که صدای گریه ی همه بلند شده؟؟نکنه همه اش به خاطر همون تلفن علی هست والان همه فکر میکنن یه مرد دیگه ,مرد زندگی من هست؟؟ کاش همون داخل ماشین بهشون گفته بودم...
بدوو وارد حیاط خانه شدم پایین چادرم اومد زیر پام وتلوتلو خوران به طارق خوردم که جلو در هال انگار خشکش زده بود...
از بالای شانه ی طارق داخل هال رانگاه کردم تا ببینم چی شده؟!وای خدای من ,این اینجا چکار میکرد؟؟مگه قرار نبود...
علی مثل نگین انگشتری گرانبها بود که ابوعلی وخاله وفاطمه وحسن وحسین وزهرا وعماد دوره اش بودند...همه اشک میریختند, هیچ کدامشان قدرت تکلم نداشتند
حسین وحسن سرشون را گذاشته بودند روی شانه ی علی که الان زانو زده بود ومثل میوه نارسی به درخت چسپیده بودند وخیال کنار کشیدن نداشتند,
فاطمه وخاله مدام قربان صدقه علی میرفتند
ابوعلی به سجده شکر رفته بود
وعماد وزهرا هم با اشکهای بیصدایی که میریختند شاهد زیباترین صحنه ی زندگیشان بودند
وطارق از همه مبهوت تر...
با انگشتم به شانه های مردانه اش زدم وگفتم:
_راه را باز نمیکنی داداش؟می خوام میهمان ویژهام را بهتان معرفی کنم...
طارق با شرمندگی برگشت طرفم,من را محکم تواغوش گرفت وروی سرم یه بوسه زد وگفت:
_ببخش سلما من زود قضاوت کردم,اما خیلی بی معرفتی...چرا توکه میدونستی من وعلی چقد هم را دوست داریم زودتراز اینا بهم نگفتی؟
درحالیکه دستم دور کمر طارق بود وارد هال شدم وگفتم:
_معرفی میکنم...علی نجفی...میهمان ویژهی امشب...البته صاحبخونه است هاا چون از گور برخواسته میهمان هست...
بااین حرف من همه زدند زیر خنده وجمع شاد ما که برای دیدن امام زمان عج له له میزد, با وجود علی,شادتر ومسرورتر شد...
اما نمیدانستم که بازهم ازمایشهای خداست که صبر مرا بیازماید ومرا پاک کند برای قرب الهی اش..
💫ادامه دارد ...
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
حاج قاسم سلیمانی می گفت:
هرگاه که می خواستم حالم عوض شود و روحیه بگیرم وارد سنگر اطلاعات عملیات می شدم و پشت سر محمدرضا کاظمی زاده نماز می خواندم.🌷
شهید#محمدرضا_کاظمی_زاده🕊🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد رضا کاظمی زاده 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
*قرار شبانه با مولای غریبمان💚*
*بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...*
*دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد...*
*💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠*
*🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸*
*⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜*
*ترجمه:*
*خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت کنندگان منيد، و ياریم دهيد كه تنها شما ياری كنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.*
*💠دعــای ســـلامتی*
*امــام زمــــان(عج)💠*
*⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜*
*⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️*
@Tobeh_Channel
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
هدایت شده از کانال توبه
💜آداب قبـــل از خواب💜
🌇 قبل از خواب وضــــو بگیریم ثواب شب زنده داری
🌅 تلاوت آیه الکرسی قبل از خواب سفارش شده .
🌅تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده :
34 بار الله اکبر،🌼33 بار الحمدلله،🌼33 بار سبحان الله🌼
🌅 ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید.
🌕ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ🌕
ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ 🌼ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺍﻟﺼَّﻤَﺪُ 🌼ﻟَﻢْ ﻳَﻠِﺪْ ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻮﻟَﺪْ 🌼ﻭَﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ﻟَّﻪُ ﻛُﻔُـﻮﺍً ﺃَﺣَﺪٌ.🌼
🌅 ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم:
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ 🌹
🌅 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم :
ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ. 🌹
🌅ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم:
ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. 🌼
🌅 تلاوت 👈معوذتین هم بسیار موکد هست:
🌕بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌕
🔸قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ🌼🔸مَلِکِ النّاسِ🌼🔸إِلهِ النّاسِ🌼🔸مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ🌼🔸الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ🌼🔸مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ🌼
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🔹قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ🌼🔹مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ🌼🔹وَ مِنْ شَرِّ غاسِق إِذا وَقَبَ🌼🔹وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ🌼🔹وَ مِنْ شَرِّ حاسِد إِذا حَسَدَ🌼
🌅 آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح
🌕🌹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف
🌅سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر
🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔶حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔶 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔶ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔶كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔶 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔶 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔶 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
🌅ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز
یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ🌼
🌅 پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» ر در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421)
🔹{آل عمران آیه «۱۸»} :
🔹🌹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ
الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ🌹
خواندن سورهقدر ۱۱ بار
💚هزاران فرشته طلب مغفرت میکنند برای قاری این سوره
📕جامع احادیث شیعه ج۱۵، ۱۴۹
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
⚡️هرگاه که در نمازمان عجله کردیم و خواستیم آن را زودتر به پایان برسانیم
❕ بیاد بیاوریم .........
🔘 همه ی آنچه که می خواهیم بعد از نماز به آنها برسیم و همه ی آنچه که می ترسیم از دست بدهیم
✅ بدست همان ذات مقدسی است که در مقابلش ایستاده ایم!!!
#نماز_اول_وقت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مولای مهربانم 🤍
دومین روز زمستان ❄️
و در دل سرد زمستان ❄️
عشق تو 🤍
می دهد گرمی
به قلب شیعیان 🤍
کی می آیی
صاحب عصر و زمان🤍🤲
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏
یا مهدی اردکنی 💚
#امام_زمان
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷🕊🍃
#صبح🌤 يعني تو بخندي دلِ من باز شود
پِلك بگشايي و از نو #غزل آغاز شود
صبح 🌤يعني كه دلم غرق #نگاهت باشد
آسمان، #عشق، زمين باتو هم آواز شود
#شهدایکربلای۴💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
. 👇تقویم نجومی سه شنبه👇
👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇
🌏 تقویم همسران 🌍
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی ، اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ سه شنبه 👈 5 دی / جدی 1402
👈12 جمادی الثانی 1445👈26 دسامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🐪حرکت رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی خیبر.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوب مبارکی است و برای امور زیر خوب است :
✅خواستگاری عقد و امور ازدواجی.
✅خرید و فروش.
✅دکان باز کردن.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅و مسافرت خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه"تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو کنید.
💠حتما به کانال حرز ما سری بزنید.👇
@Herz_adiye_hamrah
👶مناسب زایمان و نوزاد آسان تربیت شود و صالح و عفیف باشد.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🚘 مسافرت : مسافرت خوب است.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️آغاز نگارش و کتاب و پایان نامه و مقاله.
✳️خرید کالا و اجناس.
✳️معامله املاک و زمین.
✳️مبادله اسناد و قولنامه.
✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری.
✳️تاسیس شرکت و امور مشارکتی.
✳️و آغاز تحصیل خوب است.
🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه
مباشرت و عروسی مکروه است.
🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث هیبت و شکوه می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث سلامتی می شود.
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 13 سوره مبارکه "رعد" است.
یسبح الرعد بحمده و الملائکه من خیفته
و از معنای آن استفاده می شود که چیزی باعث ملال خاطر خواب بیننده گردد صدقه بدهد تا برطرف شود و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🚀 با جستجوی " تقویم همسران" در تلگرام و ایتا و سروش به ما بپیوندید
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
تالیف:حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن : 02537747297
0912 353 2816
0903 252 6300
📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است
📛📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام👇
@taghvimehamsaran
ارتباط با ادمین مجموع کانال های نجومی👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پست ویژه کانال توبه
گنج پنهانی که توسط #امام_زمان (عج) نمایان خواهد شد‼️
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
👤 حجت الاسلام #عابدینی
🌹🌹🌹
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد فاطمی نیا (حفظه الله)
👈🏻 من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه میگویم خانوم ها، آقایون بشنوید، به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم؛ اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی آید، خودت را معطل نکنید، هی روزی چند تا اوقات تلخی در خانه راه می اندازد، عصبانی می شود، از اینطرف هم می خواهد بشود زُبدة العارفین، عُمدة المکاشفین، یک بار این قسم را با تمام وجودم خوردم، تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید.
👈🏻آقای علامه طباطبائی سرتاسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش به کسی دعوا نکرده بود، زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه بیست وهشت سوار می شدند،از بقل رکاب میزدند، یک بچه ای آمد زد علامه طباطبائی را لت و پار کرد، افتاد رو زمین . حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی دیگر آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر، این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ.
👈🏻 لطافت لازم است، تا لطافت حاصل نشده منتظر چیزی نباش ها!، ببینم تونستی در خانه معرکه نگیری، اگر تونستی آن موقع با هم صحبت می کنیم .
#کلیپ_تصویری
#لطافت
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
📜محبت دنیا
عارف کامل آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی
✍🏻 انّ باب القلب لابدّ ان يكون محفوظاً من ورود محبة الدنيا فانّه إذا وردت فيها فلا محالة ينهزم جند العقل و يغلب جند الجهل.
👈🏻 حتما درب قلب انسان باید از ورود محبت دنیا بسته باشد. آنگاه که محبت دنیا وارد قلب شود ناگزیر لشکر عقل را شکست می دهد و لشکر جهل پیروز میگردد.
📔 الکشف و الرسالة
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
35.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مداحی کامل حاج صادق آهنگران در دیدار روز گذشته مردم خوزستان و کرمان با رهبر انقلاب
#وصف_عشق
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
هر وقت دلت گرفت
توی خیالت یه خونه بساز
بالای یه درخت🌳
پنجرههاش رو به مـ🌙ـاه
دلتو بسپار به خـ♡ـدا
فقط یاد خداست که
دلتو آروم میکنه
#آرامشفقطخداست💚
امیدواریم
امشب چراغ زندگیتون
مدام حول محور
عشق و شادی و آرامش
در حرکت باشد
شبتـ🌙ـون منـور بـه نـور خـدا🌟
🔴 جزئیات شهادت سردار «سیدرضی موسوی» از زبان سفیر ایران در سوریه/ شنیدهها حاکی از حمله صهیونیستها به «منزل شهید موسوی» بهوسیله «سه موشک» است
🔹حسین اکبری سفیر ایران در سوریه:امروز ساعت 2 ایشان در سفارت بودند و در محل دفتر کارشان حضور داشتند و سپس در بعد از ظهر به محل اقامت و منزلشان در محله زینبیه رفتند. با توجه به اینکه همسر این شهید معلم هستند در آن ساعت در منزل حضور نداشتند و در ساعت 4:20 بعد از ظهر، منزل ایشان ظاهراً با سه موشک رژیم صهیونیستی هدف قرار میگیرد و ساختمان تخریب میشود پیکر این شهید به حیاط پرتاب میشود.
🔹ایشان دیپلمات و رایزن دوم در سفارت بودند که گذرنامه دیپلماتیک و اقامت دیپلماتیک در اینجا داشتند و در واقع بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی 1961 و کنوانسیون 1973 این حمله به عنوان جنایت از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده است.
🔹صهیونیستها ضمن اینکه این جنایت را مرتکب شدند به حوزه امنیت کشور سوریه نیز تعدی کردند زیرا که تأمین امنیت دیپلماتها به عهده کشور میزبان است.
🔹 ایشان در مدت زمان حضورشان در سوریه فعالیت مستشاری داشتند.
✅این متن فوق العاده است ... با دقت بخونید، تفکر کنید و برای عزیزانتون هم بفرستید 🙏🙏🙏
شهید کافی نقل می کرد که:
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم...
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم👌👌
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند...
وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی،
وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد
و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی، خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی
ولو به جواب دادن سوال رهگذری...
هرگز کارهای خیر و کم خود را دست کم نگیرید و بدونید که مامور شدیم برای انجام اون کار. پس با نیت خوب و از صمیم قلب انجام بدیم 👌🌸🙏
#فاطمیه #امام_زمان #طوفان_الاقصی
🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇮🇶🇵🇸
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃
🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃
🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃
🕋فصل دوم
🕋رمان جذاب #از_کرونا_تا_بهشت
🕋قسمت ۱۰۷ و ۱۰۸
جمع خانواده مان جمع بود ,بچه ها از خوشحالی درپوست خود نمیگنجیدند,
طارق وعماد وعلی رفتند بیرون تا داخل شهر گشتی بزنند وحسن وحسین هم سرازپانشناخته به دنبالشان روان شدند,
قرار نبود به کوفه بروند اما با شور وشوقی که حسن وحسین برای دیدار امام داشتند, گمان میکنم ,کارهای علی را که درنجف میبایست انجام دهند,نیمه کاره رها کنند و سر از کوفه در اورند...
من وفاطمه وزهرا هم دراشپزخانه مشغول تدارک شام هستیم,
طبق گفته ی علی که البته اختصاصی و پنهانی به من گفت ودیگران متوجه نشدند, امام ,صبح فردا عازم بیت المقدس است, گویا لشکر شعیب بن صالح ,موفق به شکست واز بین بردن سفیانی شده اما یهودیان ومسیحیان صهیون ساکن بیتالمقدس ,مثل همیشه خود را محق و قوم برگزیده میدانند وباهم متحد شدند و تمام یهودیان ومسیحیان دنیا را البته انانی که هنوز به حضرت ایمان نیاوردند را به کمک طلبیدند تا با حضرت مقابله نمایند.
باید این را هم بگم که خیلی از کشورهای بزرگ دنیا که مذهب رسمی کشورشان مسیحیت و..بوده,ندای حق طلبی درونشان بیدارشده وتغییر دین ومذهب داده اند و گوش به فرمان حضرت هستند.
دنیای اسلام خود باید یکدست شود ,خیلی از علمای کشورهای اسلامی که تا پیش از ظهور مولا ,داد غیبت امام رامیزدند وگریه بر نبودن حضرت سرمیدادند ,مثل اینکه احکام مطرح شده از سوی امام بر مذاقشان خوش نیامده که علم طغیان برافراشته اند.
و به قول علی,اسیاب به نوبت,اول بیتالمقدس فتح شود,بعد امام خود بهتر میداند بااین افراد چه کند..
اما من دل در دلم نیست از خبری که علی قبل از رفتن به من داد....علی قبل از اینکه ازخانه بیرون برود گفت که قرار است حضرت , فردا به طرف بیت المقدس حرکت کند,
علی هم که یکی از,سرداران سپاه حضرت است همراه ایشان راهی است ومن هم قراراست باانها همراه شوم,ان شاالله که این رفتن منتهی,به پیداشدن زینب وعباس شود,آه عباسم,زینبم...
با به یاداوردن عباس وزینب اشکم جاری شد, درحالیکه پلو را دم میدادم ,ناخوداگاه گفتم,عباس.. زینب.. عزیزانم..
وزهرا که انگار از زمان امدنش منتظر, تلنگری بود تا عقده ی دلتنگی اش را,برای تنها خواهرش زینب وبرادرعزیزش عباس دراورد,زد زیر گریه...
خاله وابوعلی هم داخل اشپزخانه شدند و از,حال وهوای جمع متوجه قضیه شدند,انها دیگر بدتر ازما گریه را سر دادند ,
که دراین هنگام با,صدای دادوهوار حسن و حسین که مشخص بود از هیجان زیاد به سمت هال میدوند,ما کمی از درد فراق فرزندانمان بیرون کشیده شدیم...حسن وحسین وارد هال شدند وبه دنبال انها طارق وعماد وعلی...زهرا وفاطمه نفسی عمیق کشیدند
وناگاه با هم گفتند:
_عجب بوی خوشی
وفاطمه روکرد به طارق وگفت:
_عه پس رفته بودید پی خرید عطر...چقدر هم خشبوست...
طارق درحالیکه به سمت مهدی که روی کاناپه داشت بازی میکرد,میرفت ومهدی را دراغوش گرفت گفت:
_بله...عطربهشتی باید خوشبو باشد...این عطر حضور درخدمت مهدی زهرا س ست , فاطمه خانم...این عطر مولاعلی ع و اولادش است,این عطر یوسف تازه از سفر امده است,این عطر جنت است که درزمین پیچیده...
وهمه بازهم ,باهم اشک از چشمانمان جاری شد ولی اینبار اشک شوق واشک حضور درمحضر مهدی زهرا س بود...
من درست حدس زده بودم,مردان زندگی من همه باهم به محضر مولا شرفیاب شده بودند,
حسن وحسین از دیدار حضرت خاطرات میگفتند واز,شیرین زبانیهایشان درمحضر امام داستانها میگفتند...حسن وحسین اسمان را در زمین سیر میکردند ....ومن عرش اسمان را برزمین میدیدم...
باید راهی میشدم...باید اماده میشدم... فردا روز بزرگی بود,من وعلی میرفتیم وبچه ها دوباره تنها میشدند..
💫ادامه دارد ....
🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃
🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃
🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃
🕋فصل دوم
🕋رمان جذاب #از_کرونا_تا_بهشت
🕋قسمت ۱۰۹ و ۱۱۰
بالاخره به هرطریقی بود ,علی پرده از رفتن دوباره ی ما برداشت,بچه ها با اینکه یک دل سیر ما را ندیده بودند اما از شوق پیدا کردن عباس وزینب,لب فرو بستند وچیزی نگفتند وگلایه ای نکردند.
صبح زود همه بیدارشدند ومن اولین صبحانه بعداز جمع شدنمان وشاید اخرین صبحانه درکنار هم بودنمان را به بچه ها دادم,
طارق هم با ما همراه شد دیگر با وجود پا گرفتن حکومت جهانی امام,بااینکه هنوز کل دنیا یک دست نشده بود وهمه جا زیر لوای اسلام درنیامده بود اما مناطق تحت سیطرهی خلافت امام همه وهمه به لطف خدا و مدد امام و یاری لشکرش امن وامان بود ,
کوفه ونجف وعراق که جای خود داشت , سوریه ومصر وترکیه و...همه ی اینها هم با تدبیر امام وفرستادن امرایی مثل مالک اشتر نخعی وسلمان فارسی ودیگر یاران رجعت یافته, امن امن بود
به طوریکه یک زن کهنسال میتوانست با کلی,طلا وبار وبنه بدون کوچکترین تعرضی از این مناطق بگذرد.
یادم است در اولین روزهای ظهور , امام , عزم رفتن به کشور بزرگ مصر را کرد, و مصر, این کشور متمدن ,بدون امدن قطرهای خون از دماغ کسی بیاید,به تصرف امام درامد و زمان ورود امام از انچه که میدیدیم اشک شوقمان راجاری میکرد,مردم مصر به طور خودجوش تدارک استقبال از حضرت ولشکرش را دیده بودند وزمانی که امام تشریف فرما شدند,مردم داد تمام ظلمهایی که برانها شده بود سردادند و گریهی خوشحالی از وجود و حضور امام کردند.
سرزمینهای اطراف بیت المقدس همه وهمه تحت سیطره ی امام درامده بود
و در خاورمیانه,فقط همین قسمت کوچک بیت المقدس وفلسطین اشغالی, علم مخالفت وطغیان برافراشته بود وقصدجنگی بزرگ را با امام داشتند...
میدانستم که جنگیدن با یهودیان و مسیحیان صهیونیست ,جنگی سخت و خونریز خواهد بود وکار امام بسیار دشوار است,
از طرفی مهر ورافت پدرانه اش مانع کشت وکشتار مردم سادهای که گول ظاهر سازی این شیاطین راخورده اند, میشود واز طرفی باید جنگ شود تا حکومت عدل الهی همه جا پا گیرد..
وامام میداند که چگونه عمل کند تا خون بیگناهان برزمین نریزد وضرب شستی,هم به مخالفان سرسختش نشان دهد.
از زیر قرانی که فاطمه اماده کرده بود گذشتیم,من وعلی وطارق...طارق هم همراه ما راهی جهاد فی سبیل الله شده بود...
بچهها مثل گنجشکانی کوچک که باران بهاری خیسشان کرده درخودشان کز کرده بودند وبا زبان بیزبانی بدرقهمان میکردند, درست است ازاین رفتن زود هنگام دلگیر بودند اما به خاطر زینب وعباس,چیزی بر زبان نمیاوردند...
حسن وحسین را به اغوش کشیدم,بوسیدم و بوییدم ,زهرا را محکم دربرگرفتم وسفارش برادرانش را به اوکردم
و زیر نگاه مهربان عماد وخاله وابوعلی پا را از خانه بیرون گذاشتیم وبا توکل به خدا به سمت کوفه,مرکز حکومت الهی ,حرکت نمودیم.
با سلام وصلوات مردمی که جمع شده بودند برای بدرقه ی لشکر اسلام ,سوار هواپیما شدیم..
نفرات سوار بر هواپیماهای نفربر وتجهیزات نظامی هم بر هواپیماهای غول پیکر سوار شدند وبه راه افتادیم,میدانستم که با این وسایلی که امام باعلم الهی اش دستور ساختشان را داده بود ,کمتر از ساعتی به تل اویو میرسیم ,اما خیلی زودتر از انچه که من تصور میکردم ,هواپیما به زمین نشست.
طارق که از این برخاستن ونشستن متعجب شده بود روبه علی گفت:
_عه چرا بلند نشده نشستیم؟؟اه حتما شانس بد من ,همین هواپیمایی که ما سوارش شدیم نقص فنی کرده..
علی با لبخندی برلب به پشت طارق زد وگفت:
_نه نقص فنی نیست ,حتما به مقصد رسیده ایم
وبا خنده ی نمکینی دیگر ادامه داد:
_توهم کم کم به این اعجازهای امام عادت میکنی غمت نباشه...
ودرهمین حین ,صدای خلبان در کابین پیچید:
_رزمندگان اسلام به دستور امام ,توقف کوتاهی در نقطه ای بین مرز,ترکیه وسوریه داریم,به محض فرمان دوباره امام حرکت مینماییم.از همه ی شما عزیزان خواهشمندیم با نظم پیاده شوید وشاهد ماجرایی باشید که کل دنیا را دگرگون خواهد کرد....
با تعجب به علی وطارق نگاه کردم وگفتم:_ترکیه وسوریه و...اینهاهمه که جزو قلمروی بی چون وچرای حضرت درامده اند وقسمتی از خاک بهم پیوسته اسلام هستند,این توقف برای چیست؟نکند باز هم تکفیریها به همدستی اسراییلیهای غاصب ,اتشی سوزانده اند؟؟
علی,با همان طمانینه برگشت طرفم و گفت:
_بریم پایین,بریم پایین مشخص میشه چی شده ,اما سلما خانم اگه انطور که شما هم میگید شده باشه,شک نکن دود اتش اول خودشان را کور میکند ,مگه نشنیدی ,چراغی را که ایزد برفروزد ,هرانکس پف زند ریشه اش بسوزد..
همینطور که حیران ازاین توقف ناگهانی, بودیم پیاده شدیم ....
💫ادامه دارد ....
🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
چی بودیم و چی شدیم!؟/رفتار جالب شهید غلامعلی پیچک در کودکی
🔹تو مملکتی که یه روزی پسربچهای توش بود به نام غلامعلی پیچک. مامانش از بقالی سر کوچه واسش بستنی خرید.
🔹 پسربچه بستنیشو تو آستینش قایم کرد آورد خونه؛ مامانش میگفت: وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم و گفت: مامان بستنیم آب شد ولی دل بچههای تو کوچه آب نشد.
🔹حالا آدمای همین مملکت بعضیامون به جایی رسیدیم که عکس غذاها و نوشیدنیها و لحظه به لحظه سفر و مهمانی و سفره یلدا و میوه نوبرمون رو میفرستیم توی اینستا و ...
🔹برامون هم فرقی نمیکنه مخاطبمون داراست یا نداره، گرسنهست یا سیره ...
🔺اندکی تأمل
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
◇ مصطفی تو شهادت را چگونه میبینی؟
🔸نفس عمیقی کشید و گفت:
#شھادت رهایی انسان از حیات مادی و یک #تولد نو است شهادت مانند رهایی پرنده از #قفس است
#شهیدمصطفےکاظم_زاده
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مصطفی کاظم زاده 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃