▪️فرق بشکستهی زینب،سرِ خونین حسین
که جدا شد ز قفا، منتظر توست بیا...
▪️بر سَرِ نی، سرِ جدّت به عقب برگشته
طفلِ افتاده ز پا، منتظر توست بیا...
▪️آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید
ناله زد "یا ابتا"، منتظر توست بیا...
#سلاممولاجانم
#امام_زمان♥
اَلسّلامُ عَلی الحُسَین وَ عَلی علی اِبن الحُسَین
وَ عَلی اَولاد الحُسَین وَ عَلی اَصحاب الحُسَین
♻️ امروز دوشنبه
۱۶ تیر ۱۴۰۴ هجری شمسی
۱۱ محرم ۱۴۴۷ هجری قمری
ذکر مخصوص روز دوشنبه :
«یا قاضِیَالحاجات» ۱۰۰ مرتبه
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷شهید سید مرتضی آوینی:
شهدا کلیدداران کعبه شیدایی هستند، و کعبه شیدایی کربلاست.
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_نهم
💠 دیگر نمیخواستم دنبال سعد #آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ میکردم بلکه بتوانم بنشینم و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم :«فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!»
طوری معصومانه تمنا میکردم که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود، خودش را بالای سرم رساند. کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدریاش را شکسته بود که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و #عاشقانه نجوا کرد :«هرچی تو بخوای!»
💠 انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبهای که نگرانم بود، تصاحب #عشقم را به رخش بکشد که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند :«هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!»
میفهمیدم دلواپسیهای اهل این خانه بهخصوص مصطفی عصبیاش کرده و من هم میخواستم ثابت کنم تنها #عشق من سعد است که رو به همه از #همسرم حمایت کردم :«ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد #سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!»
💠 صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد، مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم که نگاهش را به زمین کوبید و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم :«بخدا فردا برمیگردیم #ایران!»
اشکهایم جگر سعد را آتش زده و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش #اشکم را پاک کرد و رو به من به همه طعنه زد :«فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!»
💠 سمیه از درماندگیام به گریه افتاده و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند که دوباره به پشتی تکیه زد، ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بیهیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد، به سمت سعد چرخید و با خشمی که میخواست زیر پردهای از صبر پنهان کند، حکم کرد :«امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون #دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز #اردن دیگه امن نیست.»
حرارت لحنش به حدی بود که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد. با نگاهم التماسش میکردم دیگر حرفی نزند و انگار این اشکها دل سنگش را نرم کرده و دیگر قید این قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد :«دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم #تهران سر خونه زندگیمون!»
💠 باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید :«خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!»
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصهخرجی میکرد خجالت میکشیدم و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و #عاشقانه نگاهم میکرد. دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود که برایمان شام آوردند و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم.
💠 از حجم مسکّنهایی که در سِرُم ریخته بودند، چشمانم به سمت خواب خمیازه میکشید و هنوز خوابم نبرده بود که با کابوس #خنجر، پلکم پاره میشد و شانهام از شدت درد غش میرفت.
سعد هم ظاهراً از ترس اهل خانه خوابش نمیبرد، کنارم به دیوار تکیه زده و من دیگر میترسیدم چشمانم را ببندم که دوباره به گریه افتادم :«سعد من میترسم! تا چشمامو میبندم فکر میکنم یکی میخواد سرم رو ببره!»
💠 همانطور که سرش به دیوار بود، به سمتم صورت چرخاند و همچنان در خیال خودش بود که تنها نگاهم کرد و من دوباره ناله زدم :«چرا امشب تموم نمیشه؟» تازه شنید چه میگویم که به سمتم خم شد، دستم را بین انگشتانش گرفت و با نرمی لحنش برایم لالایی خواند :«آروم بخواب عزیزم، من اینجا مراقبتم!»
چشمانم در آغوش نگاه گرمش جا خوش کرد، دوباره پلکم خمار خواب شد و همچنان آهنگ صدایش را میشنیدم :«من تا صبح بالا سرت میشینم، تو بخواب نازنینم!» و از همین ترنم لطیفش خوابم برد تا هنگام #سحر که صدایم زد.
💠 هوا هنوز تاریک و روشن بود، مصطفی ماشین را در حیاط روشن کرده، سعد آماده رفتن شده و تنها منتظر من بود. از خیال اینکه این مسیر به خانهمان در تهران ختم میشود، درد و ترس فراموشم شده و برای فرار از جهنم #درعا حتی تحمل ثانیهها برایم سخت شده بود.
سمیه محکم در آغوشم کشید و زیر گوشم #آیتالکرسی خواند، شوهرش ما را از زیر #قرآن رد کرد و نگاه مصطفی هنوز روی صورت سعد سنگینی میکرد که ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_دهم
💠 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راههای منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!»
از طنین ترسناک کلماتش دوباره جام #وحشت در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمیشنید مصطفی چه میگوید که در حال و هوای خودش زیر گوشم زمزمه کرد :«نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!»
💠 مات چشمانش شده و میدیدم دوباره از نگاهش #شرارت میبارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد :«دیشب از بیمارستان یه بسته آنتیبیوتیک گرفتم که تا #تهران همراهتون باشه.» و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد و به سمت عقب گرفت.
سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان نگران ما بود که برادرانه توضیح داد :«اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه میرسیم #دمشق. تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.» و شاید هنوز نقش اشکهایم به دلش مانده بود و میخواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربانتر شد :«من تو فرودگاه میمونم تا شما سوار هواپیما بشید، به امید #خدا همه چی به خیر میگذره!»
💠 زیر نگاه سرد و ساکت سعد، پوزخندی پیدا بود و او میخواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد که با لحنی دلنشین ادامه داد :«خواهرم، ما هم مثل شوهرت #سُنی هستیم. ظلمی که تو این شهر به شما شد، ربطی به #اهل_سنت نداشت! این #وهابیها حتی ما سُنیها رو هم قبول ندارن...» و سعد دوست نداشت مصطفی با من همکلام شود که با دستش سرم را روی شانهاش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید :«زنم سرش درد میکنه، میخواد بخوابه!»
از آیینه دیدم #قلب نگاهش شکست که مرا نجات داده بود، چشم بر جرم سعد بسته بود، میخواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر میبارید. او ساکت شد و سعد روی پلکهایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید.
💠 چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم :«الان کجاییم سعد؟» دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد :«تو جادهایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت میکنم!»
خسته بودم، دلم میخواست بخوابم و چشمانم روی نرمی شانهاش گرم میشد که حس کردم کنارم به خودش میپیچد. تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و میدیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ میزند که دلواپس حالش صدایش زدم.
💠 مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله میزد، دستش را به صندلی ماشین میکوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد :«نازنین به دادم برس!»
تمام بدنم از #ترس میلرزید و نمیدانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را از سمت سعد باز کرد، تلاش میکرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد و مضطرب از من پرسید :«بیماری قلبی داره؟»
💠 زبانم از دلشوره به لکنت افتاده و حس میکردم سعد در حال جان دادن است که با گریه به مصطفی التماس میکردم :«تورو خدا یه کاری کنید!» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، سعد دستش را با قدرت در سینه مصطفی فرو برد، ناله مصطفی در سینهاش شکست و ردّ #خون را دیدم که روی صندلی خاکستری ماشین پاشید.
هنوز یک دستش به دست سعد مانده بود، دست دیگرش روی قفسه سینه از خون پُر شده و سعد آنچنان با لگد به سینه #مجروحش کوبید که روی زمین افتاد و سعد از ماشین پایین پرید.
💠 چاقوی خونی را کنار مصطفی روی زمین انداخت، درِ ماشین را به هم کوبید و نمیدید من از #وحشت نفسم بند آمده است که به سمت فرمان دوید. زبان خشکم به دهانم چسبیده و آنچه میدیدم باورم نمیشد که مقابل چشمانم مصطفی #مظلومانه در خون دست و پا میزد و من برای نجاتش فقط جیغ میزدم.
سعد ماشین را روشن کرد و انگار نه انگار آدم کشته بود که به سرعت گاز داد و من ضجه زدم :«چیکار کردی حیوون؟ نگه دار من میخوام پیاده شم!» و #رحم از دلش فرار کرده بود که از پشت فرمان به سمتم چرخید و طوری بر دهانم سیلی زد که سرم از پشت به صندلی کوبیده شد، جراحت شانهام از درد آتش گرفت و او دیوانهوار نعره کشید :«تو نمیفهمی این بیپدر میخواست ما رو تحویل نیروهای امنیتی بده؟!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
رندترین تاریخ جهان
شب عاشورا است.
به تاریخ ۱۴۰۴/۴/۱۴
وقتی رهبرم بهحسینیهی امام خمینی(رحمةاللهعلیه) آمدند و چشم جهانیان روشن شد.
گویا نشانه ای برای مومنین
خبر آمد خبری در راه است
https://eitaa.com/neday_mehr
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ آمریکا تضمین داده بود که در طول مذاکرات حملهای به ایران نمیشود / مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در مصاحبه با تاکر کارلسون:
🔹"آقای کارلسون، اجازه دهید توجه شما را جلب کنم به این نکته که ما درست در میانه برگزاری مذاکرات با آمریکا بودیم و ترامپ ما را برای برگزاری چنین گفتوگوهایی دعوت کرده بود تا به صلح برسیم.
🔹در طول این مذاکرات به ما گفته شد تا زمانی که اجازهای به اسرائیل ندهیم، آنها به شما حمله نخواهند کرد. ما قرار بود بهزودی دور بعدی مذاکرات را برگزار کنیم، اما ناگهان اسرائیل در میانه مذاکرات، میز مذاکره را نابود کرد.
وقتی این اتفاق افتاد ما هنوز پای میز مذاکره نشسته بودیم و با این کار، کاملاً دیپلماسی را خراب و نابود کردند.
✍اعتراف صریح پزشکیان به اعتماد به آمریکا یعنی:
۱_ خوشخیالی به وعده های آمریکا
۲_ به تفکیک بیجا قائل بودن بین واشنگتن و تلآویو.
۳_ دلسپردن به دیپلماسی بدون قدرت.
دولتهای غربگرای ایران همواره با این توهّم زندگی کردهاند که آمریکا میتواند ضامن صلح باشد اما تاریخ بارها نشان داده ایالات متحده هیچگاه تضمینپذیر نبوده و در بزنگاهها، نهتنها وفای به عهد ندارد و اجازه حمله را صادر مبکند، بلکه خود زمینهساز آن هم بوده است.
اینبار نیز، در اوج خوشخیالی، میز مذاکره با موشک نابود شد تا اثبات شود که دیپلماسی بیپشتوانه، بیدفاعتر از میدان جنگ خواهد بود.
اما غم انگیزتر، اصرار بر تکرار این رویه غلط است
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️اختلافات و تعارضات بین آمریکا و ایران به سادگی حل میشود! مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در مصاحبه با تاکر کارلسون:
🔹من معتقدم که ما میتوانیم بهسادگی اختلافات و تعارضات خود با ایالات متحده را حل کنیم. از طریق گفتوگو و مذاکرات، و همانطور که میدانید، حقوق بینالملل میتواند بهعنوان چارچوب یا مبنایی برای توافقی عمل کند که در آن حقوق همه ملتها، از جمله ملت ایران، رعایت شود.
🔹اما متأسفانه، این نتانیاهو بود که این دیپلماسی و این تلاشهای دیپلماتیک را نابود کرد. ما هرگز چیزی فراتر از احترام به حقوقمان، حقوق قانونی مندرج در حقوق بینالملل، نمیخواستیم.
✍پزشکیان در حالی از سادگی حل تعارضات با آمریکا حرف میزند که تمام تجربه جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته نشان داده تعارض ما با آمریکا ارادی و اعتقادی و مبنایی و ایدوئولوژیک است، نه صرفاً حقوقی یا سوءتفاهم.
آمریکا نه تنها به حقوق بینالملل پایبند نیست، بلکه خود بزرگترین نقض کننده آن است و بارها نشان داده که حقوق دیگر ملتها را فقط تا جایی به رسمیت میشناسد که در خدمت منافع خودش باشد.
رویای حل ساده تعارض با آمریکا، تکرار همان خطای راهبردی دولتهای خوشباور گذشته است که تصور میکردند میتوان با مذاکرهای بدون پشتوانه اقتدار، گرگ را به قانون و انصاف پایبند کرد. تجربه برجام کافی نبود؟
همین امروز آمریکا از یکسو ایران را به مذاکره دعوت میکند، و از سوی دیگر در بالاترین سطح، با اسرائیل برای فشار حداکثری علیه ایران هماهنگ است و حتی گاهی تهدید به بمباران مجدد میکند.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
♨️ فتوایی برای ترور ترامپ نداریم؛ نتانیاهو در تلاش است آمریکا را وارد جنگهای بیپایان کند /مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در مصاحبه با تاکر کارلسون:
🔹تا جایی که میدانم هیچ حکم یا فتوایی علیه هیچ فردی، از جمله دونالد ترامپ، صادر نشده است. این مسئله ارتباطی با دولت ایران یا آیتالله خامنهای ندارد.
🔹 منظور از فتوا، محکوم کردن توهین به دین یا شخصیتهای مذهبی بوده، نه تهدید علیه شخص خاصی. ممکن است افراد نظرات متفاوتی داشته باشند، اما این فتوا تهدیدی علیه کسی نیست.
🔹سوال تاکر کارلسون:
آیا ایران تاکنون از تلاش برای ترور ترامپ حمایت کرده ست؟
🔹پاسخ پزشکیان:
این ادعا کاملاً بیاساس است. نتانیاهو چنین تصوری را القا میکند تا آمریکا را درگیر جنگهای بیپایان و بیثباتی بیشتر در منطقه کند.
✍پزشکیان در تلاش است با تبرئه کامل ایران از هرگونه تهدید علیه ترامپ، چهرهای کاملاً صلحطلب از جمهوری اسلامی به غرب نمایش دهد!
اما این یک تفسیر به رای است فتوای رهبر انقلاب درباره انتقام خون حاج قاسم، یک پیام راهبردی و واضح بود نه یک دستور عملیاتی برای ترور کور. انکار به این پیام رهبری، جایگاه راهبردی مقاومت را پایین می آورد.
این ادبیات ترسیم چهرهی شیر بیدندان از ایران است!
ولله ادبیات در برابر دشمن غدّار این نیست.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ هیچ محدودیتی برای ورود سرمایهگذاران آمریکایی به ایران نداریم
🔹 تاکر کارلسون:
آیا ممکن ست روزی شرکتهای آمریکایی دوباره در ایران سرمایهگذاری کنند و تحریمها برداشته شود؟ این هدف شماست؟
🔹 پزشکیان:
با مقام معظم رهبری صحبت کردم و ایشان تأکید کردند هیچ محدودیتی برای ورود سرمایهگذاران آمریکایی به ایران وجود ندارد و هرگز هم نبوده است. اما اسرائیل مانع چنین اتفاقاتیست و صلح را نمیپذیرد. همچنین معتقدم رئیسجمهور آمریکا، آقای ترامپ، میتواند منطقه را به سمت صلح و آیندهای روشن هدایت کند یا درگیر جنگی شود که نتانیاهو میخواهد آمریکا را وارد آن کند.
✍حرفهای پزشکیان مبنی بر نبود هیچ محدودیتی برای ورود سرمایهگذاران آمریکایی به ایران، نادیده گرفتن واضحات سیاست مقاومتیست.
چطور میتوان دم از جذب سرمایه آمریکایی زد در حالی که همان شرکتها، ابزار تحریم و نفوذ امنیتی هستند؟
رهبر انقلاب بارها تأکید کردن شرط تعامل، رفع واقعی دشمنی و تغییر رفتار آمریکاست!
طبیعیه همه فکر کنیم این نگاه سادهلوحانه راه را بر نفوذ دشمن باز میکند و حضرات دورنمای جمله رهبری را درک نکرده باشند.
ضمن اینکه برای رهبری روشن است که مطرح کردن سرمایه گذاری یک تریلیون دلاری بعضی کارشناسان آمریکایی در شرایطی که دولت امریکا خودش بدهی خارجی ۳۷ تریلیون دلاری دارد و امسال هم دچار کسری بودجه است و صرفا توطئه ای با هدف ایجاد دوقطبی در جامعهی ایران بین موافقین و مخالفین مطرح شده.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ عطوان: اسرائیل در برابر ایران شکست خورد؛ دو میلیون صهیونیست فقط در روزهای اخیر اسرائیل را ترک کردند
«عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه رأیالیوم:
🔹اسرائیل در برابر ایران شکست خورد؛ دو میلیون صهیونیست فقط در روزهای اخیر اسرائیل را ترک کردند؛ چه کسی حتی در رویایش چنین حملاتی به قلب اسرائیل را میدید و تصور میکرد؟!
🔹این جنگی که ایرانیها کردند پروژه اسرائیلی خاورمیانه جدید را نه تنها دهها بلکه قرنها به عقب راند؛ موشک های ایرانی همه را شگفتزده کرد و شوکی برای آمریکا و اسرائیل بود. این موشکها توانستند مقرهای امنیتی، اطلاعاتی و پایگاههای نظامی اسرائیل را هدف قرار دهند.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
♨️ مهدی المشاط: تهدیدات اسرائیل حتی موی سر کودکان یمنی را نمیلرزاند
رئیسمجلس سیاسی عالی یمن:
🔹 بهخاطر آمادگی و هوشیاری کامل نیروهای مسلح در دفاع از کشور و بازدارندگی دشمن، به آنان درود میفرستم.
🔹 مجاهدان ما دشمن را وادار به فرار کردند و پاسخ محکمی به اسرائیل دادند.
🔹 یمن همچنان در کنار غزه خواهد بود و هیچ تهدیدی ملت ما را از حمایت غزه باز نمیدارد.
🔹 وی خطاب به مجاهدان غزه گفت: سرتان را بالا بگیرید، ما با شما هستیم تا محاصره برداشته و تجاوز متوقف شود.
🔹تهدیدات دشمن حتی موی سر کوچکترین کودک یمنی را نمیلرزاند و در آینده غافلگیریهای بیشتری خواهیم داشت.
🔹 صهیونیستها نزدیک پناهگاه بمانند، زیرا یمن میدان ضربههای نهایی است، نه نمایش.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari