eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال توبه
35.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مداحی کامل حاج صادق آهنگران در دیدار روز گذشته مردم خوزستان و کرمان با رهبر انقلاب @Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
هر وقت دلت گرفت توی خیالت یه خونه بساز بالای یه درخت🌳 پنجره‌هاش رو به مـ🌙ـاه دلتو بسپار به خـ♡ـدا فقط یاد خداست که دلتو آروم می‌کنه 💚 امیدواریم امشب چراغ زندگیتون مدام حول محور عشق و شادی و آرامش در حرکت باشد شبتـ🌙ـون منـور بـه نـور خـدا🌟
🔴 جزئیات شهادت سردار «سیدرضی موسوی» از زبان سفیر ایران در سوریه/ شنیده‌ها حاکی از حمله صهیونیست‌ها به «منزل شهید موسوی» به‌وسیله «سه موشک» است 🔹حسین اکبری سفیر ایران در سوریه:امروز ساعت 2 ایشان در سفارت بودند و در محل دفتر کارشان حضور داشتند و سپس در بعد از ظهر به محل اقامت و منزلشان در محله زینبیه رفتند‌. با توجه به اینکه همسر این شهید معلم هستند در آن ساعت در منزل حضور نداشتند و در ساعت 4:20 بعد از ظهر، منزل ایشان ظاهراً با سه موشک رژیم صهیونیستی هدف قرار می‌گیرد و ساختمان تخریب می‌شود پیکر این شهید به حیاط پرتاب می‌شود. 🔹ایشان دیپلمات و رایزن دوم در سفارت بودند که گذرنامه دیپلماتیک و اقامت دیپلماتیک در اینجا داشتند و در واقع بر اساس کنوانسیون‌های بین‌المللی 1961 و کنوانسیون 1973 این‌ حمله به عنوان جنایت از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده است. 🔹صهیونیست‌ها ضمن اینکه این جنایت را مرتکب شدند به حوزه امنیت کشور سوریه نیز تعدی کردند زیرا که تأمین امنیت دیپلمات‌ها به عهده کشور میزبان است. 🔹 ایشان در مدت زمان حضورشان در سوریه فعالیت مستشاری داشتند.
✅این متن فوق العاده است ... با دقت بخونید، تفکر کنید و برای عزیزانتون هم بفرستید 🙏🙏🙏 شهید کافی نقل می کرد که: شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم... لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم👌👌 فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند... وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی، خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی ولو به جواب دادن سوال رهگذری... هرگز کارهای خیر و کم خود را دست کم نگیرید و بدونید که مامور شدیم برای انجام اون کار. پس با نیت خوب و از صمیم قلب انجام بدیم 👌🌸🙏 🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇮🇶🇵🇸
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۱۰۷ و ۱۰۸ جمع خانواده مان جمع بود ,بچه ها از خوشحالی درپوست خود نمیگنجیدند, طارق وعماد وعلی رفتند بیرون تا داخل شهر گشتی بزنند وحسن وحسین هم سرازپانشناخته به دنبالشان روان شدند, قرار نبود به کوفه بروند اما با شور وشوقی که حسن وحسین برای دیدار امام داشتند, گمان میکنم ,کارهای علی را که درنجف میبایست انجام دهند,نیمه کاره رها کنند و سر از کوفه در اورند... من وفاطمه وزهرا هم دراشپزخانه مشغول تدارک شام هستیم, طبق گفته ی علی که البته اختصاصی و پنهانی به من گفت ودیگران متوجه نشدند, امام ,صبح فردا عازم بیت المقدس است, گویا لشکر شعیب بن صالح ,موفق به شکست واز بین بردن سفیانی شده اما یهودیان ومسیحیان صهیون ساکن بیت‌المقدس ,مثل همیشه خود را محق و قوم برگزیده میدانند وباهم متحد شدند و تمام یهودیان ومسیحیان دنیا را البته انانی که هنوز به حضرت ایمان نیاوردند را به کمک طلبیدند تا با حضرت مقابله نمایند. باید این را هم بگم که خیلی از کشورهای بزرگ دنیا که مذهب رسمی کشورشان مسیحیت و..بوده,ندای حق طلبی درونشان بیدارشده وتغییر دین ومذهب داده اند و گوش به فرمان حضرت هستند. دنیای اسلام خود باید یکدست شود ,خیلی از علمای کشورهای اسلامی که تا پیش از ظهور مولا ,داد غیبت امام رامیزدند وگریه بر نبودن حضرت سرمیدادند ,مثل اینکه احکام مطرح شده از سوی امام بر مذاقشان خوش نیامده که علم طغیان برافراشته اند. و به قول علی,اسیاب به نوبت,اول بیت‌المقدس فتح شود,بعد امام خود بهتر میداند بااین افراد چه کند.. اما من دل در دلم نیست از خبری که علی قبل از رفتن به من داد....علی قبل از اینکه ازخانه بیرون برود گفت که قرار است حضرت , فردا به طرف بیت المقدس حرکت کند, علی هم که یکی از,سرداران سپاه حضرت است همراه ایشان راهی است ومن هم قراراست باانها همراه شوم,ان شاالله که این رفتن منتهی,به پیداشدن زینب وعباس شود,آه عباسم,زینبم... با به یاداوردن عباس وزینب اشکم جاری شد, درحالیکه پلو را دم میدادم ,ناخوداگاه گفتم,عباس.. زینب.. عزیزانم.. وزهرا که انگار از زمان امدنش منتظر, تلنگری بود تا عقده ی دلتنگی اش را,برای تنها خواهرش زینب وبرادرعزیزش عباس دراورد,زد زیر گریه... خاله وابوعلی هم داخل اشپزخانه شدند و از,حال وهوای جمع متوجه قضیه شدند,انها دیگر بدتر ازما گریه را سر دادند , که دراین هنگام با,صدای دادوهوار حسن و حسین که مشخص بود از هیجان زیاد به سمت هال میدوند,ما کمی از درد فراق فرزندانمان بیرون کشیده شدیم...حسن وحسین وارد هال شدند وبه دنبال انها طارق وعماد وعلی...زهرا وفاطمه نفسی عمیق کشیدند وناگاه با هم گفتند: _عجب بوی خوشی وفاطمه روکرد به طارق وگفت: _عه پس رفته بودید پی خرید عطر...چقدر هم خشبوست... طارق درحالیکه به سمت مهدی که روی کاناپه داشت بازی میکرد,میرفت ومهدی را دراغوش گرفت گفت: _بله...عطربهشتی باید خوشبو باشد...این عطر حضور درخدمت مهدی زهرا س ست , فاطمه خانم...این عطر مولاعلی ع و اولادش است,این عطر یوسف تازه از سفر امده است,این عطر جنت است که درزمین پیچیده... وهمه بازهم ,باهم اشک از چشمانمان جاری شد ولی اینبار اشک شوق واشک حضور درمحضر مهدی زهرا س بود... من درست حدس زده بودم,مردان زندگی من همه باهم به محضر مولا شرفیاب شده بودند, حسن وحسین از دیدار حضرت خاطرات میگفتند واز,شیرین زبانیهایشان درمحضر امام داستانها میگفتند...حسن وحسین اسمان را در زمین سیر میکردند ....ومن عرش اسمان را برزمین میدیدم... باید راهی میشدم...باید اماده میشدم... فردا روز بزرگی بود,من وعلی میرفتیم وبچه ها دوباره تنها میشدند.. 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۱۰۹ و ۱۱۰ بالاخره به هرطریقی بود ,علی پرده از رفتن دوباره ی ما برداشت,بچه ها با اینکه یک دل سیر ما را ندیده بودند اما از شوق پیدا کردن عباس وزینب,لب فرو بستند وچیزی نگفتند وگلایه ای نکردند. صبح زود همه بیدارشدند ومن اولین صبحانه بعداز جمع شدنمان وشاید اخرین صبحانه درکنار هم بودنمان را به بچه ها دادم, طارق هم با ما همراه شد دیگر با وجود پا گرفتن حکومت جهانی امام,بااینکه هنوز کل دنیا یک دست نشده بود وهمه جا زیر لوای اسلام درنیامده بود اما مناطق تحت سیطره‌ی خلافت امام همه وهمه به لطف خدا و مدد امام و یاری لشکرش امن وامان بود , کوفه ونجف وعراق که جای خود داشت , سوریه ومصر وترکیه و...همه ی اینها هم با تدبیر امام وفرستادن امرایی مثل مالک اشتر نخعی وسلمان فارسی ودیگر یاران رجعت یافته, امن امن بود به طوریکه یک زن کهنسال میتوانست با کلی,طلا وبار وبنه بدون کوچکترین تعرضی از این مناطق بگذرد. یادم است در اولین روزهای ظهور , امام , عزم رفتن به کشور بزرگ مصر را کرد, و مصر, این کشور متمدن ,بدون امدن قطره‌ای خون از دماغ کسی بیاید,به تصرف امام درامد و زمان ورود امام از انچه که میدیدیم اشک شوقمان راجاری میکرد,مردم مصر به طور خودجوش تدارک استقبال از حضرت ولشکرش را دیده بودند وزمانی که امام تشریف فرما شدند,مردم داد تمام ظلم‌هایی که برانها شده بود سردادند و گریه‌ی خوشحالی از وجود و حضور امام کردند. سرزمینهای اطراف بیت المقدس همه وهمه تحت سیطره ی امام درامده بود و در خاورمیانه,فقط همین قسمت کوچک بیت المقدس وفلسطین اشغالی, علم مخالفت وطغیان برافراشته بود وقصدجنگی بزرگ را با امام داشتند... میدانستم که جنگیدن با یهودیان و مسیحیان صهیونیست ,جنگی سخت و خونریز خواهد بود وکار امام بسیار دشوار است, از طرفی مهر ورافت پدرانه اش مانع کشت وکشتار مردم ساده‌ای که گول ظاهر سازی این شیاطین راخورده اند, میشود واز طرفی باید جنگ شود تا حکومت عدل الهی همه جا پا گیرد.. وامام میداند که چگونه عمل کند تا خون بیگناهان برزمین نریزد وضرب شستی,هم به مخالفان سرسختش نشان دهد. از زیر قرانی که فاطمه اماده کرده بود گذشتیم,من وعلی وطارق...طارق هم همراه ما راهی جهاد فی سبیل الله شده بود... بچه‌ها مثل گنجشکانی کوچک که باران بهاری خیسشان کرده درخودشان کز کرده بودند وبا زبان بی‌زبانی بدرقه‌مان میکردند, درست است ازاین رفتن زود هنگام دلگیر بودند اما به خاطر زینب وعباس,چیزی بر زبان نمیاوردند... حسن وحسین را به اغوش کشیدم,بوسیدم و بوییدم ,زهرا را محکم دربرگرفتم وسفارش برادرانش را به اوکردم و زیر نگاه مهربان عماد وخاله وابوعلی پا را از خانه بیرون گذاشتیم وبا توکل به خدا به سمت کوفه,مرکز حکومت الهی ,حرکت نمودیم. با سلام وصلوات مردمی که جمع شده بودند برای بدرقه ی لشکر اسلام ,سوار هواپیما شدیم.. نفرات سوار بر هواپیماهای نفربر وتجهیزات نظامی هم بر هواپیماهای غول پیکر سوار شدند وبه راه افتادیم,میدانستم که با این وسایلی که امام باعلم الهی اش دستور ساختشان را داده بود ,کمتر از ساعتی به تل اویو میرسیم ,اما خیلی زودتر از انچه که من تصور میکردم ,هواپیما به زمین نشست. طارق که از این برخاستن ونشستن متعجب شده بود روبه علی گفت: _عه چرا بلند نشده نشستیم؟؟اه حتما شانس بد من ,همین هواپیمایی که ما سوارش شدیم نقص فنی کرده.. علی با لبخندی برلب به پشت طارق زد وگفت: _نه نقص فنی نیست ,حتما به مقصد رسیده ایم وبا خنده ی نمکینی دیگر ادامه داد: _توهم کم کم به این اعجازهای امام عادت میکنی غمت نباشه... ودرهمین حین ,صدای خلبان در کابین پیچید: _رزمندگان اسلام به دستور امام ,توقف کوتاهی در نقطه ای بین مرز,ترکیه وسوریه داریم,به محض فرمان دوباره امام حرکت مینماییم.از همه ی شما عزیزان خواهشمندیم با نظم پیاده شوید وشاهد ماجرایی باشید که کل دنیا را دگرگون خواهد کرد.... با تعجب به علی وطارق نگاه کردم وگفتم:_ترکیه وسوریه و...اینهاهمه که جزو قلمروی بی چون وچرای حضرت درامده اند وقسمتی از خاک بهم پیوسته اسلام هستند,این توقف برای چیست؟نکند باز هم تکفیریها به همدستی اسراییلیهای غاصب ,اتشی سوزانده اند؟؟ علی,با همان طمانینه برگشت طرفم و گفت: _بریم پایین,بریم پایین مشخص میشه چی شده ,اما سلما خانم اگه انطور که شما هم میگید شده باشه,شک نکن دود اتش اول خودشان را کور میکند ,مگه نشنیدی ,چراغی را که ایزد برفروزد ,هرانکس پف زند ریشه اش بسوزد.. همینطور که حیران ازاین توقف ناگهانی, بودیم پیاده شدیم .... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
چی بودیم و چی شدیم!؟/رفتار جالب شهید غلامعلی پیچک در کودکی 🔹تو مملکتی که یه روزی پسربچه‌ای توش بود به نام غلامعلی پیچک. مامانش از بقالی سر کوچه واسش بستنی خرید. 🔹 پسربچه بستنیشو تو آستینش قایم کرد آورد خونه؛ مامانش می‌گفت: وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم و گفت: مامان بستنیم آب شد ولی دل بچه‌های تو کوچه آب نشد. 🔹حالا آدمای همین مملکت بعضیامون به جایی رسیدیم که عکس غذاها و نوشیدنی‌ها و لحظه به لحظه‌ سفر و مهمانی و سفره یلدا و میوه نوبرمون رو می‌فرستیم توی اینستا و ... 🔹برامون هم فرقی نمی‌کنه مخاطبمون داراست یا نداره، گرسنه‌ست یا سیره ... 🔺اندکی تأمل 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
◇ مصطفی تو شهادت را چگونه میبینی؟ 🔸نفس عمیقی کشید و گفت: رهایی انسان از حیات مادی و یک نو است شهادت مانند رهایی پرنده از است 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مصطفی کاظم زاده 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا @Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
⚡️هرگاه که در نمازمان عجله کردیم و خواستیم آن را زودتر به پایان برسانیم ❕ بیاد بیاوریم ......... 🔘 همه ی آنچه که می خواهیم بعد از نماز به آنها برسیم و همه ی آنچه که می ترسیم از دست بدهیم ✅ بدست همان ذات مقدسی است که در مقابلش ایستاده ایم!!!
❣سلام امام زمانم ❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ‏... 🌱سلام بر آن مولایی که عصاره همه انبیا و اولیاست و معدن تمام شرافت ها و بزرگواری ها. سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق با وفا بودند و رفتند ... روز وعاقبتتون شهدایی 🕊 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
هدایت شده از کانال توبه
👈ابلیس به ۵ علت بدبخت شد ➊اقــــرار به گـــــناه نڪرد ➋از ڪرده پشـــــیمان نشد ➌خــــود را مـلامـت نڪرد ➍تصـمیم به تـــوبه نگرفت ➎از رحـمت خدا نامید شد. 👤👈آدم به ۵ علت سعادتمـند شد ➊اقـــــرار به گـــــــناه ڪرد ➋از ڪرده پشـــــــیمان شد ➌خــــود را ســـرزنش ڪرد ➍تعـــجیل در تـــــوبه ڪرد ➎به رحمت حق امید داشت. @Tobeh_Channel
.        👇تقویم نجومی چهارشنبه👇       👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                    (تقویم همسران) (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ چهارشنبه 👈6 دی/ جدی 1402 👈13جمادی الثانی 1445 👈27 دسامبر 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴سالروز وفات حضرت ام البنین علیها سلام " 64 هجری قمری". 🌺 روز تکریم مادران و همسران شهدا. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛تقارن نحسین، صدقه صبحگاهی رفع نحوست می کند. 👶مناسب زایمان نیست. 🚘مسافرت: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️غرس اشجار. ✳️استحمام. ✳️و ایجاد کانال و حفریات خوب است. 📛ولی امور ازدواجی. 📛و بنایی و خشت بنا نهادن خوب نیست. 🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست. ✳️ برای مطالب بیشتر و دریافت تقویم نجومی هر روز باجستجوی کلمه" تقویم همسران" به کانال ما در تلگرام و ایتا بپیوندید. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت امشب. ( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله. 💉حجامت. خون دادن و فصد سلامت آفرین است. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت خوب نیست. 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 14سوره مبارکه " ابراهیم" علیه السلام است. و لنسکننکم الارض من بعد هم... و مفهوم آن این است که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد @taghvimehamsaran 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . @taghvimehamsaran شما میتوانید با جستجوی کلمه" تقویم همسران" در تلگرام ایتا و سروش به کانال ما بپیوندید. 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان قم:انتشارات حسنین علیهما السلام ادرس: پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 09032516300 0912 353 2816 025 377 47 297 📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک  ارسال  کنید.نقل مطلب بدون لینک ممنوع و شرعا حرام و مدیون هستید. 📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم اسلامی نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال اصلی ما در تلگرام👇👇 @taghvimehmsaran ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی:👇 @tl_09123532816 لینِک کانال در ایتا و سروش 👇 @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸 https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
هدایت شده از کانال توبه
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 گفت دانایی که گرگی خیره سر.. هست پنهان در نهاد‌‌ هر بشر.. لاجرم جاریست پیکار سترک.. روز و شب ما بین انسان و گرگ.. زورو بازو چاره این کار نیست.. صاحب اندیشه داند چاره چیست.. @Tobeh_Channel 💚💚💚
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سیلی آبدار استاد «داود نماینده» صداپیشه گرانقدر کشور به صورت رضا کیانیان و اهانت کنندگان به استاد مرحوم 🔸شما چرا در مورد زن و کودک و خبرنگاران غزه موضعی نمی گیرید!؟ 🔹شما یک مشت ولگرد هستید که کارتون اینه، یه مشت جیره خوار هستید که کاری جز این نمی تونید داشته باشید ✅✅✅
هدایت شده از کانال توبه
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️ *قرار شبانه با مولای غریبمان💚* *بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...* *دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد...* *💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠* *🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸* *⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜* *ترجمه:* *خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ‏ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك‏ همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت‏ کنندگان منيد، و ياریم دهيد كه تنها شما ياری كنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربان‏ترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.* *💠دعــای ســـلامتی* *امــام زمــــان(عج)💠* *⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜* *⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️* @Tobeh_Channel ❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۱۱۱ و ۱۱۲ از هواپیما پیاده شدیم,انگار داخل یک‌ دشت بزرگ ویه بیابان فرود امده بودیم , جلوی چشممان کوهی عظیم بود. سخنگوی حضرت بلند گو را گرفتند و فرمودند: _به خواست خداوند وبرای اثبات حق و حقانیت دعوتمان ,اختیاراتی زیاد به ما عطا شده ,واینبار شما شاهد معجزه ای دیگر خواهید بود,معجزه ای که با دیدنش تمام یهودیان دنیا که دلشان برای خدا میتپد و روحشان پاک است را به سوی حق که همانا دین مبین اسلام محمدی ست رهنمون میکند وبی شک ایمان میاورند به پیامبر خاتم ویاری میکنند حجت زنده ی خدا را تا دولت سراسر نور اسلام ,دنیا را فراگیرد, بی‌شک اگر این حکومت بردنیا سایه افکند اینجا بهشتی دیگر خواهد شد,بهشتی در زمین. ... دوربینها همه اماده ی,فیلم برداری ومخابره ی صحنه هایی شدند که مطمینا از,عجایب روزگار خواهد بود حضرت رو به کوه انطاکیه فرمودند : _بازشو... دریک لحظه کوه تکانی خورد , وبه خواست حضرت وبه مددخداوند از,هم گشوده شد... حضرت وتنی چند از یارانش وارد شکاف کوه شدند وبعد از دقایقی حضرت با کتابی در سینه جلوتر از همه ازشکاف بیرون امدند. پشت سر امام,افرادی که داخل شکاف شدند یک شیء که به نظر,میرسید نوعی تابوت است را حمل میکردند و امدند و زمانی در دید همگان قرار گرفتند , حضرت کتابی راکه درسینه داشت بر روی دست بلند کرد وفرمودند: _به خدا قسم که این کتاب,نیست جز تورات اصلی حضرت موسی کلیم الله واشاره به تابوت پشت سرش کرد و فرمودند: _واینهم تابوت سکینه ی حضرت موسی ست که مدتها,بود از نظرها غیب شده بود,همانا اینها دلایل روشنی برحقانیت ماست, در این هنگام کتاب تورات اصلی راگشود و ایات صفحه ای را که به طور اتفاقی باز شده بود شروع به خواندن نمود... من که یک زن معمولی بودم,عقل وشعورم میگفت که ظاهر وباطن ایات چیزی نیست جز درمناقب محمد ص وفرستاده ی اخرین خدا وفضایل مولا علی ع واولاد ایشان... بار دیگر اشک شوق بر گونه هایم جاری شد ...براستی که از ادم تا خاتم همه وهمه اذعان میکردند که کاملترین دین اسلام است و حق‌ترین مذهب ,شیعه‌ی اثنی‌عشری ... دوربینها تمام این وقایع را ثبت ودرکمتر از ثانیه ای به اقصا نقاط دنیا مخابره نمودند.. بعداز رخداد این واقعه ,دوباره سوار بر هواپیما, شدیم و رهسپار بیت‌المقدس....در بیابانی نزدیک قدس,فرود امدیم ,همانطور که از هواپیما پیاده میشدیم,نا گاه سیاهی هایی از دور در اسمان پیدا شد... اوه خدای من باورم نمیشد ,رژیم غاصب وتا دندان مسلح اسراییل ,جنگ را از همین بدو ورود شروع کرده بود...وحشت از دیدن اینهمه هواپیمای جنگی که به قصد نابودی ما میامدند باعث شد به طرف علی بروم , با دو دستم محکم دستان علی را چسپیدم وشروع به تکان دادن کردم وگفتم: _علی علی نگاه کن...ما هنوز تجهیزات نظامی را از هواپیماهای باری را خالی نکرده‌ایم , بااین حمله ی غافلگیرانه ,حتما درچشم بهم زدنی نابود میشیم. علی با همان ارامش همیشگی درحالی که لبخند میزد گفت: _نترس سلما,نترس...ما که تنها نیستیم... حجت خدا دربین ماست وبدون تردید دست یاری خدا وامدادغیبی اش نخواهد گذاشت حجت ویارانش اسیب ببینند وصحنه ای که ثانیه های بعد جلوی چشمم رخ داد,درستی حرف علی را تایید کرد...پرنده های اهنین اسراییلی ,نرسیده به بالای سرما, بدون کوچکترین شلیکی از سمت ما,یکی‌ یکی دراسمان میترکیدند وصدتکه میشدند. حضرت که لبخند ملیحی برچهره ی زیبایشان نشسته بود فرمودند: _براستی که وعده ی خدا حق است و حزب الله فهم غالبون.... وسخنگوی حضرت ادامه داد: _محکم باشید واستوار در راه برقراری‌ حکومت حق قدم بردارید,شاد باشید که‌گروه کثیری از فرشتگان دراین نبرد ما راحمایت میکنند واین نابودی پرنده های اهنین دشمن , گوشه ای از نبرد فرشتگان بود که رخ داد... وقتی به چشم خود نابودی دشمن را دیدم , به راستی روایاتی که از معصومین به ما رسیده بود پی بردم,روایاتی که همه حکایت از خدمت تمام جن و انس مسلمان و فرشتگان اسمان درلشکر مهدی زهرا س , داشت.. سرشار از حس‌های خوب بودم اما نمیدانستم این واقعه پیش درامدی برای اتفاق عظیم دیگریست... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۱۱۳ و ۱۱۴ تجهیزات نظامی را از هواپیما پیاده کردیم , تجهیزاتی که فوق برتر بود که تا به حال هیچ بشری به چشم ندیده بود,از راه دور هم کنترل میشدند وصدالبته خون بیگناهی را زمین نمیریختند... با یاد خدا پیشرویمان را شروع کردیم,به راحتی اب خوردن شهر تلاویو را که روزگاری پیش به همراه علی در ان زندگی میکردیم به تصرف خود دراوردیم, سران صهیونیستها که اکثرا شیطان در عمق جانشان نفوذ کرده بود وجز حزب شیطان و شیطان پرست بودند,هرچه امام با سخن گفتن واوردن ایاتی از تورات ونشان دادن تابوت سکینه ی موسی ع ,تلاش نمود,به راه نیامدند وبه امام علنا اعلام کردند تا پای جان از فرمانده شان که الان به صورت واضح همه آن را میدیدند,اطاعت میکنند... وفرمانده شان کسی نبود جز عزازیل بزرگ یا همان ابلیس که به عینه با چشم خودمان میدیدیمش, حضرت که اطمینان پیدا کردند انها هدایت نخواهند شد دستور جنگ را صادر کردند.... جنگ سختی بود ومیتوان با اطمینان بگویم که این حزب شیطان واقعا برای زنده ماندن سرورشان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند , اما اینبار با دیگر بارها فرق داشت واین جنگ با دیگر جنگها فرق داشت,دیگر مظلوم کشی به پایان رسیده بود,دیگر کودک ربایی وکودک کشی جایی دربین مردم نداشت,به راستی که پایان حکومت شیطان بر دنیا و بر قلب مریض شیطان پرستان بود... با مدد خداوند وامدادهای غیبی ومهارت لشکر عظیم مولا ,بسیاری از سران لشکر شیطان را کشتیم وسپاهیانشان که ترس از حضرت درعمق جانشان نفوذ کرده بود,بدون کوچکترین مقاومتی تسلیم شدند واقرار به پشیمانی کردند, پا درون تل اویو گذاشتیم,دربین انبوه کشتگان به دنبال چهره ای اشنا بودم... چهره‌ای که انقدر شیطان براوتسلط داشت‌ که محال بود جز زندگان و توبه کنندگان باشد... علی هم مثل من چشم میگرداند.....دل در دلم نبود...قلبم درفشار وتلاطم بود..یعنی... یعنی..امروز ,اینجا,عباس وزینبم را خواهم یافت...جلو.میرفتم ونگاه میکردم ,سعی میکردم هیچ کشته ای را از,قلم نیاندازم... هرچه که گشتم هیچ اثری از انور خبیث پیدا نکردم, لشکر، کل شهر را از لوث وجود این جانیان پاک کرده بودند,ساعتی استراحت میکردیم وبعد به سمت بیت المقدس حرکت مینمودیم.. دراین هنگام اشک از چشمانم سرازیر شد , علی نزدیکم امد وبا همان طمانینه ی خاص خودش گفت: _گریه نکن سلما...امام با ماست...نگران نباش عباس وزینب را پیدا میکنیم وبعد اشاره کرد که بلند شوم و با او درشهر قدمی بزنیم وخانه های انور را که علی مثل کف دست میشناخت جستجوکنیم,شاید ردی, از انها پیدا کردیم. اول به طرف خانه ی انور که درکنار دانشگاه بود وزمانی من مرگ خود رابه چشمانم درانجا دیدم روان شدیم... هرچه که به خانه نزدیکتر میشدیم دل در سینه ام بیشتر میتپید ,انگار قرار بود با صحنه ای یا خبری بد ,روبرو شوم. درب خانه قفل بود علی رسم جوانمردی را فراموش نکرده بود واحتمال کوچکی میداد که شاید انور توبه کرده باشد,ابتدا چندین بار درزدیم وبعد علی صدازد اما هیچ خبری, نشد دراخر وبا شلیک یک گلوله درب خانه بازشد... وارد خانه شدم...خدای من این خانه اصلا هیچ تغییری نسبت به چندین سال پیش نکرده بود.هیچ کس درخانه نبود و از آشفتگی خانه مشخص بود که انور دستپاچه به جایی گریخته,است.همه ی خانه را گشتیم, تنها جایی که مانده بود,همان اتاقی بود که روزگاری بنیامین,این موجود کج و معوج که ساخته دست انور بود و عمری هم نکرد,بود. به سمت اتاق رفتم...انگار صحنه ها جلوی چشمم جان گرفته بود,درب اتاق رابازکردم, علی هم قدم به قدم با من میامد.اتاق به همان حالتی که اخرین بار دیده بودم,خالی خالی بود,اما...اما خوب که دقت کردم,روی تخت خالی که قبلا هیکل نحیف بنیامین رویش جان داد,چیزی توجهم را جلب کرد... خدای من باورم نمیشد... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
شهید مدافع حرم علی آقا‌عبداللهی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۶۹/۷/۱۰ محل ولادت: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ محل شهادت: سوریه_خان طومان  وضعیت تاهل: متاهل  تعداد فرزند: یک فرزند پسر تحصیلات: کاردانی الکترونیک پیکر شهید بعد از گذشت ۸ سال به میهن بازگشت مزار: بهشت زهرا (س) 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید علی آقا عبداللهی 🍃🌹 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
ادب وغيرت ابالفضلت همه مديون مادري تو بود هركسي لايقش كه حيدر نيست اين علامت ز برتري تو بود 🏴وفات حضرت ام البنین مادربزرگوارقمربنی هاشم(ع)تسلیت ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 تو ای عشق و ای تمام وجودم، 💚توبودونبودم،فدای رخ توهمه عالم 💚بیابنگربردل غمدیده،که جزتوندیده، 💚زغم چه کشیده، به این عالم 💚یک دم بنگرحال زارمرا،بیقرار مرا، 💚ای تمام امیدم، تو صبح سپیدم، 💚زنرگس چشمت، ببین چه کشیدم 💚یا اباصالح مددی… 💚با ابا صالح مددی ____🍃🌸🍃___
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این صدای دلنشین، آخرین اثر مرحوم است که برای اولین بار منتشر می شود. 🔹به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین (ع) است. روحش قرین رحمت الهی🌹 اللهم ارزقنا شفاعة الحسین ع