#ﺷﻬﻴﺪﻱ_ﻛﻪﺣﺎﻟﺘﺶ_ﻣﻮﻗﻊ_ﺩﻓﻦ_ﻃﺒﻖ_ﻭﺻﻴﺘﺶ_ﺑﻮﺩ
☘🌷☘
🌹برشی از وصیت نامه 💌
اي کسانيکه مأمور دفن من هستيد! وقتي که مرا در قبر مي گذارند، مشت هايم را گره کنيد تا همه بدانند من با مشت گره کرده به سوي دشمن رفتم، دهانم را باز بگذاريد تا از خدا بي خبران آگاه شوند من با نداي الله اکبر بر دشمن تاختم و چشمانم را باز نگه داريد تا همه بدانند با چشم باز به اين راه رفتم و دشمن را به زبوني کشيدم تا #شهادت نصيبم شد.
✅جنازه شهيد هنگام دفن، با چشمان باز و حالت لبخند و مشت گره کرده بود با وجود اینکه هنگام خاکسپاری کسي از متن وصيت نامه اطلاع نداشته است.
#شهید_ابراهیم_ذوالفقاری_باقرآبادی
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید ابراهیم ذوالفقاری باقر آبادی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔹 #سیره_شهدا
✨همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
💬به روایت همسر شهید
🌷شهید مسلم نصر
#شهدای_فارس
🖤حسین بن علی 🖤
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مسلم نصر 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
✍گزیده ای از وصیت نامه شهید💌
«نکند در رختخواب ذلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد 😔
و ای جوانان نکند در رختخواب غفلت بمیرید که #حسین (ع) در میدان نبرد با هدف شهید شد
و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه و اطاعت کردن از امر خدا یعنی جهاد جلوگیری کنید ،که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب #حضرت_زینب (س) را بدهید که تحمل هفتاد و دو شهید را نمود و خود نیز اسیر شد .😞
#شهید_علی_اکبر_اکرمی_زاده
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی اکبر اکرمی زاده 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢گر روزی به مرگ عادی جان دادم بدان که نتوانستم برای امام زمانم مفید باشم...
🔰همیشه آرزوی شهادت در سر داشت ،اما از روزی که حاج قاسم سلیمانی سردار دلها به شهادت رسیدند دیگر آرام قرار نداشت...
🔰 همیشه عادت به چله گرفتن داشت ...
این بار قبل از ماه محرم به قصد شهادت چله زیارت عاشورا گرفته بود و من از نیتش بیاطلاع بودم تا اینکه یک روز که با هم به گلزار شهدا رفتیم کنار قبر عموی شهیدم لب به سخن باز کرد با اشاره به قبر عمویم گفت:
من هم روزی اینجا میخوابم چقدر خوب است که در بین شهدا جایی داشته باشیم ...
مثل اینکه میخواست وصیت کنه بار سفر را بسته بود این بار خیلی جدی حرفهایش را برایم گفت:
«اگر روزی به مرگ عادی جان دادم بدان که نتوانستم برای امام زمانم مفید باشم این تن بیارزش لیاقت خاک را هم ندارد پس چه بهتر که انسان با شهادت این دنیا را ترک کند»
دلم لرزید... پاهایم سست شده بود اشک از گوشه چشمانم جاری شد کنار قبور شهدا نشستم و گریه کردم...
وقتی حال مرا دید دیگر حرفهایش را ادامه نداد با خنده گفت «خانم بادمجان بم آفت ندارد حالا این دل هست که آرزو دارد»
🔰 در روزهای سخت کرونا دائم نجوا میکرد کربلا کربلا ما داریم میآییم و میگفت:
اربعین انشاالله کربلا....
با همین نجواها رزق شهادتش را در روز اول محرم از اربابش امام حسین گرفت...
#شهید محمد جواد حسین دوست
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد جواد حسین دوست 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
...شهادت را در مکتب امام حسین آموختم
#شهید_جلیل_رستم_پور
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید جلیل رستم پور 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
...🪴
راوی همرزم شهید:پیراهن خونی حمیدرضا
۲۶ مرداد سال ۱۳۶۰ بود. با چند نفر از برادران رزمنده در ایستگاه ۷ آبادان در سنگر نشسته بودیم. تعدادی از برادران جهت سرکشی از رزمندگان با هدایایی از قبیل لباس و زیر پیراهنی و مواد خوراکی آمدند و هدایا را تقدیم رزمندگان کردند.
برای حمام کردن با دو نفر از برادران می خواستیم به شهر آبادان برویم.
حمیدرضا اصرار می کرد که من هم می آیم ولی چون نیرو در خط زیاد نبود فرمانده اجازه نمی داد. با اصرار خیلی زیاد فرمانده موافقت کرد و با هم رفتیم.
پس از حمام لباس های اهدائی را پوشیدیم و بعد از ظهر پیاده از آبادان به سوی خط برگشتیم.
در بین راه با هم صحبت می کردیم که یک دفعه حمیدرضا گفت: «من غسل شهادت گرفته ام و بدنم هم تمیز است. دلم می خواهد زیر پیراهن سفیدی که پوشیده ام با شهادتم به رنگ سرخ تبدیل شود.»
درست فردای همان روز نزدیک به ظهر که از پست نگهبانی بر می گشت او را دیدم سلام و احوال پرسی کردم. همین طورکه با هم صحبت می کردیم، ناگهان یک خمپاره ۶۰ که معروف به خمپاره نامرد بود آمد و هر دو سریع روی زمین دراز کشیدیم. بعد از چند دقیقه بلند شدم و یک دفعه دیدم حمید رضا غلطی زد و ترکش خمپاره به سینه اش اصابت کرده و به قلبش خورده است. پس از چند ساعت به شهادت رسید...
متولد:۱۳۴۳ ....شهادت:۱۳۶۰
#شهید_حمیدرضا_سلمانیان
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حمید رضا سلمانیان 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
📝 فرازی از وصیت نامه شهید:
عزیزانم خوب می دانید که دنیا محل گذر است و همه یک روزی از این دیار بی وفا رخت سفر خواهند بست و چه خوب است که انسان این قطره خون را در راهی بریزد که خداوند متعال خوشنود باشد.
جبهه آمدن من یک وظیفه شرعی بوده.
من برای هوای نفسانی جبهه را انتخاب نکردم یا از مشقت کار سختی روزگار!
زیرا جبهه نه جای خوش گذرانی است نه جای کم کاری فقط عشق پروردگارم مرا به این وادی کشانیده و از خداوند آرزو دارم که گناهان مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و ببخشاید و شهادت در راه خودش را نصیبم کند.
دوستان و آشنایان مرا حلال کنید و سعی کنید اسلحه افتاده مرا بردارید و در راه خدا جهاد کنید.
متولد:۱۳۴۳.... شهادت:۱۳۶۵
#شهید_عبدالکریم_اسلامپور
#سالروز_شهادت #شهدای_فارس
..
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢در زمان جنگ من امدادگر بودم. روزی به منطقه جنگی جوانرود حسین آباد اعزام شدیم. با بچهها و رزمندگان شیراز آشنا شدم.
شب اول نماز را به امامت «علی بیضایی نژاد» خواندیم .
شهادت از چهرهاش می بارید. با این وجود که در جبهه هیچ نامحرمی نبود مدام سرش پایین بود و تبسمی بر روی لبانش.
💢گاه گاهی آهسته می گفت الهی شکر.
بچه ها علاقه خاصی به علی داشتند و او به «علی شفاعت» معروف بود.
چون دوستانش به یقین میدانستند او شهید خواهد شد.
💢شب قبل از شهادتش رسید.
آن شب علی امام جماعت بود. پس از نماز با چشمانی پر از اشک رو به بچه ها گفت:
بچه ها از فردا من امام جماعت شما نیستم.
بچه ها گفتند: چرا؟ گفت: صبر کنید میفهمید. دعای کمیل را علی و دوستش مجتبی خواندند.
روز بعد علی به همراه دیگر رزمندگان به سوی میدان مین در اطراف سنگر رفتند. ساعت ۷ الی ۸ بود که صدای مهیبی را شنیدم و هراسان به سوی صدا دویدم که علی و دوستش مجتبی را غرق در خون دیدیم.
از چهره علی نور می بارید.
#شهید علی بیضایی نژاد
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی بیضایی نژاد 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
✍وصیت عشاق:
🔹 "من خوشحالم از اینکه #شهید بشوم . چون #شهادت را اوج تکامل می دانم . چرا که در راه عقیده خود جهاد میکنم ...
چرا هر وقت به ما می گویند وصیتنامه ، یاد از اموال و دارایی خود می کنیم ولی به این فکر نمی افتیم که چه کارهایی برای اسلام کرده ایم ...
چه بهتر است انسان به بهترین درجۀ شهادت شهید شود ، با آگاهی کامل از اسلام و آشنایی کامل از قرآن ، مکتب اسلام ، رهبر ، و...
#شهیدمحمدعلی دعائی
#سالروزشهادت
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد علی دعائی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔹دستش در جبهه تیر خورده بود و سیاه کرده بود و طبق نطر دکتر باید قطع میشد .
طبق روایت دوست هایش معجزه وار با خواندن زیارت عاشورا و عنایت حضرت شفا پیدا کرد
🔹مادرشهید میگفت :روز بعد آن اتفاق بود، وقتی از خواب بیدار شد گفت: مادر دیشب امام خمینی و امام زمان به دیدن من آمدند، بیش از این نمی توانم بگویم.
با هم به دکتر رفتیم. از دست ایشان عکس گرفتند، دکتر گفت دست ایشان کامل خوب شده و دیگر نیاز به جراحی ندارد. وقت برگشت گفت مادر من می خواهم راه خودم را ادامه بدهم، شما اجازه بده که من به جبهه برگردم.
گفتم هیچ وقت مانعت نشدم، اما این بار صبر کن یکم تقویت بشی، حالت بهتر بشه بعد برو!
گفت نه، اگر می دانستی من کجا دارم می رم، هیچ وقت مانع من نمی شدی.
روز بعد تعدادی از دوستاش آمدند گفتند می خواهیم بریم دیدار امام، خسرو همراهشان رفت و بعد نامه فرستاد که من به جبهه آمدم، راضی باش. من ۱۹ شهریور برمی گردم.
۱۰ شهریور شهید شد و ۱۹ شهریور به شیراز برگشت.
🌱🍃🌱
#سردار شهید محمد حسن(خسرو) ایزدی
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد حسن (خسرو ) ایزدی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
تاسوعا در کربلا بودم که محمد با من تماس گرفت و گفت بابا جان!
زیر قبه امام حسین (علیهالسلام) برای من نماز بخوان.
گفتم باشد!
بعد از خواندن نماز با محمد تماس گرفتم. گفتم بابا خیلی شلوغ بود با این حال در روز تاسوعا در حرم امام حسین (علیهالسلام) و در روز عاشورا در حرم حضرت عباس برایت نماز خواندم، اما آنقدر شلوغ بود که نمیتوانستم رکوع و سجود بخوانم و ایستاده نماز خواندم.
محمد گفت بابا دستت درد نکند، انشاءالله که کارم درست شده! من از او نپرسیدم چه حاجتی داشت و چه از امام حسین طلب کرد، اما حالا میدانم که آن خواسته چیزی جز شهادت نبود.
قرار بود سال ۱۴۰۲،من، محمد و عروسم با هم برویم که شهادت محمد اتفاق افتاد. کاروانهایی که به موکب هییت اجناس را منتقل کردند با نام و تصاویر شهیدان جابر و محمد جهانگیری مزین شده بودند ...
#شهید محمد جهانگیری
#شهدای_فارس
#شهید حمله تروریستی حرم شاهچراغ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد جهانگیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔹اگر چند روزی از جبهه به مرخصی می آمد،به محل کارش باز میگشت.بعضی وقت ها حتی در روزهای تعطیل و مرخصی کاری هم به سر کار می رفت.وقتی علت را جویا می شدیم
می گفت : "فلان روز و فلان موقع دیر به سر کار رسیدم،حالا می روم تا جبران آن چند دقیقه را بکنم."
دوست نداشت حتی چند دقیقه مدیون کسی باشد.
📝فرازی ازوصیت نامه:
«امام برکتی است از سوی خدا، بر امت مسلمان ایران و مسلمان باید قدر برکت وجود امام را به خوبی بدانند. از جوانان می خواهم که بیشتر مطالعه کنند و فریب سازمانها و گروهک های معاند و ضد انقلاب را نخورند و با مطالعه آثار و کتاب های استاد مرتضی مطهری، بیش از پیش بر غنای فکری خود بیفزایند».
#شهیدمجتبی_قطبی
شهادت ۱۳۶۴/۰۶/۱۸
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مجتبی قطبی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃