عیدتون مبارک لطفاً این متن را به عنوان هدیه حلول ماه مبارک رجب ملاحظه بفرمایید. التماس دعای فراوان 👇❤️👇💐

كجاست آغوش مادرآفرين تو؟ بچه بازار را چه مي فهمد كه چيست؟بچه خيابان را چه مي شناسد؟ كودك اگر به خودش باشد جز آغوش گرم و پر مهر مادر جايي نمي خواهد. فرزند را اگر به حال خودش رها كنند، يك لبخند مهربان پدر را با همه دنيا عوض نمي كند؛ كودك اگر به خودش باشد جز محيط صميمي و دوست داشتني خانه دنبال جايي نمي گردد! اولين بار پدر و مادر هستند كه دست او را مي گيرند و به كوچه و خيابان مي برند و باغ و بوستان رابه او نشان مي دهند و شهربازي و مدرسه و بازار را پيش چشمش مي آورند. كودك تا مزه بازي و سرگرمي توي خيابان و بازار را نچشيده باشد كه سراغ گشت و گذار نمي گيرد وطلب باغ و بوستان نمي كند. وقتي يكبار و دوبار از خانه به خيابانش بردند، براي بار سوم ديگر در خانه بند نمي شود و هواي خيابان و بازار به سرش مي زند. وقتي هم به خيابان آمد تصادف هست و خطر هست و تهديد هست! وقتي پايش به بازار و بوستان باز شد هزار و يك دست ناپاك هستند كه راهش را ببندند و پايش را به كوچه هاي بن بست باز كنند؛ حالا تو مادري هستي يا پدري كه دست مرا گرفتي و پايم را به خيابان زندگي باز كردي! تو مرا از آسمان خانه به زمين دنيا آوردي! مي گويي براي بزرگ شدنت لازم بود؟ مي گويي براي رشد و تعالي ات بايد از پيله خانه بيرون ميآمدي؟ مي گويي اين گذرگاهي است كه بايد لاجرم براي رسيدن به ابديت طي كرد؟باشد، دلتنگي و بي پناهي را چه كنم؟ بي كسي و دوري را چگونه تاب بياورم؟ من كه نازپرورده محبت هاي خانه بوده ام، اينك در زمختي هاي غربت چگونه روزگار بگذرانم؟ من كه به گرماي خانه عادت كرده ام چگونه سرماي دربه دري و خيابان گردي را بپذيرم؟ بيا و اكنون كودك دلبند خود را تماشا كن! آواره و غريب از اين كوچه به آن خيابان و از آن خيابان به اين اين كوچه رانده مي شود! بنگر كه لكه هاي گناه و سياهي معصيت چگونه روي سپيدش را آلوده است بنگر كه بندهاي غفلت و فراموشي چه طور بالهاي پرواز او را بسته است اين همان عزيز كرده خانه توست كه مي گفتي خلقتك لأجلي / تو را براي خودم آفريده ام! بنگر كه فريب رنگهاي بازار و خيابان اكنون با او چه كرده است! ديدي كه فرزند دلبند تو چگونه در ميان دستهاي پليد به اين سوي و آن سوي كشيده مي شد و بالگدهاي خشونت بار به اين طرف و آن طرف مي افتاد؟ ديدي كه زخم عفونت بار گناهان چگونه جان ملكوتي اش را آزرده و گوشه خيابان بر خاك افتاده ودردمندانه ضجه مي زند و مي نالد؟ ديدي كه نازپرورده سفره دستپخت مهرباني تو چگونه تشنه و گرسنه چشم به دست ديگران دوخته تالقمه ناني گاززده از سر ترحم پيش رويش بياندازند؟ كجاست آن شبها كه نه دنيا بود و نه زندگي بود و من سر در آغوش مهر و محبت تو غنوده بودم و به موسيقي دلنواز لالايي مهرت گوش مي سپردم و نمي دانستم چندي بعد آواره ازدحام نفوس و كثرتتعلقات خواهم شد؟ كجاست راه خانه كه خسته و بي رمق همين تن آزرده را كشان كشان بردارم و به آستان محبت ودلنوازي ات برسم؟ كجاست آن آغوش گرم و مادرآفرين تو كه همه مهرها و محبت ها از آن مي جوشد؟ در زمهرير دوري ات از سرماي استخوان سوز غفلت ها در خود پيچيده ام و درمانده از رنجهاي پياپي معصيت ها به احتضار افتاده ام انگشتان بي رمقم عاجزتر از آنند كه بي همراهي تو شعله اي از استغفار برافروزند و جان ناتوانم ضعيف تر از آن است كه بي مدد تو لقمه اي از نور در كام خشك و گرسنه بگذارند من گم شده ام بيا مرا پيدا كن و به خانه برگردان من گريان و پريشان به اين سوي و آن سوي مي افتم و به دامن اين و آن مي آويزم، در جستجوي برقنگاه مهربانت! بيا و از چشمهاي ملكوت نگاهم كن من گم شده ام بيا و دستم را بگير و به خانه ام برسان ساعت هاي آخر عقربه ها شتاب بيشتري دارند تابه ماه تو برسند ماه تو! و من مشتاق ترم كه به خانه برگردم من، فرزند تو، بنده تو، آفريده تو! و خانه آغوش گشوده است خانه تو! #محمدرضازائری دوم بهمن ١٤٠١ شب اول رجب

📰 روزنامه اطلاعات - ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ امــام آمـد❤️

یابن الحسن دست مرا گرفتید تا اوج آسمانم از روی خاک بردید تا اوج آسمانم گویند امام هرعصر بابای مهربان است روز پدر مبارک بابای مهربانم

◾فرا رسیدن شب وفات جانسوزِ اسوه‌ی صبر و شکیبایی،عقیله العَرَب،بانوی شجاعت و شهامت و دلاوری، پرستارِ لاله های سرخِ عاشورایی،پیام آور قیام خونین عاشورا،عمه جان آقا امام زمان حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به محضر آقا و مولایمان امام زمان علیه السلام و نائب بر حقش امام خامنه ای عزیز و به همه شیعیان و ارادتمندان به خاندان وحی و نیز شما بزرگواران تسلیت و تعزیت عرض میکنم. ◾

﷽ همه می آییم... 🌺🌺🌺