هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۸۹
#غواصى_كه_نمى_توانست_آرزوى_شهادت_كند!
🌷پنهان کاریهای او شک بعضیها را برانگیخته بود. جزو غواصهایی بود که باید به عنوان اولین نیروهای خط شکن وارد خاک دشمن میشد. هر بار که میخواست لباسش را عوض کند میرفت یک گوشه، دور از چشم همه این کار را انجام میداد. روحیه ی اجتماعی چندانی نداشت. ترجیح میداد بیشتر خودش باشد و خودش.
🌷من هم دیگر داشتم نسبت به او مشکوک شدم. بچهها برای عملیات خیلی زحمت کشیده بودند. هر چه تاکتیک مربوط به مخفی نگه داشتن اسرار نظامی بود را، پیاده کرده بودند. همه ی امور با رعایت اصل (اختفا و استتار) پیگری میشد، حتی اغلب سنگرها و مواضع ادوات را با شاخههای نخل پوشانده بودیم. با رعایت همه این اصول حالا در آخرین روزهای منتهی به عملیات، کسی وارد جمع ما شده بود که مهارت بالایی در غواصی داشت، منزوی بود و حتی موقع تعویض لباس، جمع را ترک میکرد و به نقطهای دور و خلوت میرفت.
🌷بعضی از دوستان، تصمیم گرفته بودند از خودش در اینباره سئوال کنند و یا در صورت لزوم او را مورد بازرسی قرار دهند تا نکند خدای ناکرده، فرستندهای را زیر لباس خود پنهان کرده باشد. آن فرد هم بی شک آدم ساده و کم هوشی نبود، متوجه نگاههای پرسش گر بچهها شده بود.
🌷یک شب موقع دعای توسل، صدای نالههای آن برادر به قدری بلند بود که باعث قطع مراسم شد. او از خود بی خود شده بود و حرفهایی را با صدای بلند به خود خطاب میکرد. میگفت: ای خدا! من که مثل اینها نیستم. اینها معصوم اند، ولی تو خودت مرا بهتر می شناسی… من چه خاکی را سرم کنم؟ ای خدا!
🌷سعی کردم به هر روشی که مقدور است او را ساکت کنم. حالش که رو به راه شد در حالی که اشک هنوز گوشه ی چشمش را زینت داده بود، گفت: شما مرا نمیشناسید. من آدم بدی هستم. خیلی گناه کردم، حالا دارد عملیات میشود. من از شما خجالت میکشم، از معنویت و پاکی شما شرمنده میشوم .... گفتم: برادر تو هر که بودهای دیگر تمام شد. حالا سرباز اسلام هستی. تو بنده ی خدایی. او توبه همه را میپذیرد. نگاهش را به زمین دوخت. گویا شرم داشت که در چشم ما نگاه کند ....
🌷گفت: بچهها شما همهاش آرزو میکنید شهید شوید، ولی من نمیتوانم چنین آرزویی کنم. تعجب ما بیشتر شد نمی دانيم چرا؟! پرسیدم: برای چه؟ در شهادت به روی همه باز است. فقط باید از ته دل آرزو کرد. او تعجب ما را که دید، گوشه ی پیراهنش را بالا زد. از آن چه که دیدیم یکه خوردیم ....
🌷تصویر یک زن روی تن او خالکوبی شده بود. مانده بودیم چه بگوییم که خودش گفت: من تا همین چند ماه پیش همهش دنبال همین چیزها بودم. من از خدا فاصله داشتم. حالا از کارهای خود شرمندهام. من شهادت را خیلی دوست دارم، اما همهش نگران ام که اگر شهید شوم، مردم با دیدن پیکر من چه بسا همه ی شهدا را زیر سوال ببرند. بگویند اینها که از ما بدتر بودند ....
🌷بغضش ترکید و زد زیرگریه. واقعاً از ته دل میسوخت و اشک میریخت. دستی به شانهاش گذاشتم و گفتم: برادر مهم این است که نظر خدا را جلب نماییم همین و بس. سرش را بالا گرفت و در چشم تک تک ما خیره شد ....
🌷آهی کشید و گفت: بچهها! شما دل پاکی دارید، التماستان میکنم از خدا بخواهید جنازه ای از من باقی نماند. من از شهدا خجالت میکشم .... آن شب گذشت. حرفهای او دل ما را آتش زده بود. حالا ما به حال او غبطه میخوردیم. دل با صفایی داشت. یقین پیدا کرده بودیم که او نیز گلچین خواهد شد. خدا بهترین سلیقه را دارد. شب عملیات یکی از نخستین شهدای ما همان برادر دل سوخته بود. گلوله ی خمپاره مستقیم به پیکرش اصابت کرد. او برای همیشه مهمان اروند ماند.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٩۰
#شهیدی_که_بعد_از_تفحص_زنده_شد!
🌷از زبان استاد ماندگاری:
بچه پولدار بود، خیلی هم باباش پولدار بود. ولی نمی دونم سرش به جایی خورده بود به قول امروزی ها؟ قاطی کرده بود رفته بود تو گروه تفحص شهدا، خود گروه تفحص یه مبلغی پول مختصری بالاخره دارن. با این که تاجر بود و وضع باباش خوب بود مى گفت: مى خوام زندگیم از این پول بگذره چون این خییلی حلاله.
🌷اتفاقاً تفحص بودجه نداشته خیلی، یکی دو ماه به اینا حقوق ندادن اینم خجالت کشید بیاد اهواز (خونشون اهواز بود) تلفن که زده بود احوال خانمش و بپرسه خانمش گفت: آخه آدم درست و حسابی، حالا که گذاشتی رفتی پهلو دوستای شهیدت ما رو تنها گذاشتی لااقل خرجی برامون بذار، من اینقدر از این قصابی و بقالی قرض گرفتم که دیگه بهم چیزی نمیدن، فردا هم قوم و خویشات مى خوان مهمونی بیان خونه، هیچی تو خونه نیست.
🌷بچه هاى تفحص یه شهید پیدا کرده بودن (شهید حسنی) بچه ساری هست کارت و پلاکش بود، رو کارتش عکس شهید هم بود. این بنده خدا استخون های شهید و گذاشت وسط شروع کرد با شهید بد حرف زدن تو معراج شهدا گفت: مرد حسابی من دارم برای شما کار مى كنم کارفرمای من شمایید شما زن و بچه منم نمی تونید نون بدید؟ من باید خجالت زن و بچمو بکشم؟
🌷فرماندمون فهمید که من ناراحتم گفت: بیا مرخصی بهت میدم دو سه روز برو هم مشکل خونه رو حل كن، هم احوالشون رو بپرس.
🌷میگه اومدم خونه دیدم خانمم همه چیز تهیه کرده. بهش گفتم: تو فقط می خواستی من و بکشی اینجا؟ گفت: نه دیشب یکی اومد اینجا گفت: من از دوستای فلانی هستم یه پولی از من طلب داره پول و داد به من، منم تازه رفتم مغازه قصابی قرضمو بدم گفت: یکی از دوستان آقای فلانی اومده اینجا تمام قرض هاشو صاف کرده. سوپر مارکتی رفتم گفت: صاف کرده. تو همچین دوستانی داشتی به من نگفتی؟ گفتم: کی بوده من از کسی طلبکار نبودم.
🌷کارت شهید و همراه خودم آورده بودم تو خونه، ایالم رفته بود سر تاقچه کارت شهید و دیده بود گفتش: فلانی خودِ این بود! خودِ این بود خدا شاهده! اومده بود در خونه. گفتم: چی داری میگی این شهید، هفده سال پیش شهید شده، من استخون هاشو پیدا کردم.
🌷عکسشو برداشتم رفتم در قصابی، گفت: آقا این همین یکی دو ساعت قبل اومد حساب کرد بدهی های شما رو، همین ایشون بود به خدا! رفتم دم مغازه میوه فروشی، سوپر مارکتی گفتن: به خدا خود همین بود!
🌷آمدم خونه با زنم نشستیم، شروع کردیم به گریه کردن گفتم: ببخشید من بی ادبی صحبت کردم، ما نخواستیم شما دست ما رو بگیرید اگه بخوایم حتماً مى گيريد.
[وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. (سوره مباركه آل عمران، آیه ١٦٩)]
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#فایل_صوتي_شيطان_شناسی
#قسمت 7⃣2⃣
باید بياموزيم ؛
برای شیطان، قابل دسترسی نباشیم!
روح قدرتمند،
براحتی تیر شیطان را نمی پذیرد...
راستی؛
چگونه قدرت بگیریم؟؟
#استاد_شجاعی 🎤
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
4_310226054725763552.mp3
7.14M
پیشنهاد میڪنم حتما گوش ڪنید👌👌
مبحثاش عالیههه
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣
#سبک_زندگی_قرآنی✨8⃣6⃣
⭕️ #آیهای_که_مارا_ازخجالت_آب_میکند❗️
🔸 (جَنَاحَ) در زبان عربی یعنی بال.
🔸 قرآن درباره نیکی به #پدر_و_مادر یه تعبیر جالبی داره. میگه جلوی پدر و مادرت پر و بالت رو پهن کن. یعنی نهایت فروتنی و مهر و محبت رو به اونها داشته باش:
📖 وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء/۲۴)
👈 و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر پدر و مادرت فرود آر!
🔸 حالا عجیب اینجاست❗️
قرآن همین تعبیر رو برای پیغمبر به کار میبره، اما نسبت به مومنین.
یعنی میگه پیامبر تو نسبت به مومنین اینطوری مهربونی کن.
در سوره (حجر/۸۸) میفرماید:
📖 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ
👈 بال عطوفت خود را برای مؤمنین فرود آر!
و در سوره (شعراء/۲۱۵) میفرماید:
📖 وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
👈 بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستر!
🔸 این تعبیر کنایه از نهایت تواضع و محبت و ملاطفت است.
🔸 همونطور که پرندهها وقتی میخوان به جوجههاشون محبت کنند، و اونها رو در برابر خطرات حفظ کنند، بالهاشون رو پائین میارن و اونها را زیر بال و پر خودشون میگیرند.
🔸 پیامبر هم مامور است که مؤمنان رو زیر بال و پر خودش بگیره و اونها رو حفظ کنه.
پیامبر عزیزم🌹
آقای مهربانم،
دوستت دارم.✨💞✨
☝️ فقط یادمون باشه،
این آیات درباره مومنین است، و کسانی که از پیامبر تبعیت کنند.
☝️ رفیق!
اگر مومن باشیم، جامون زیر پر و بال پیغمبره.👌👌
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#انگیزشی5⃣ 😇
💠پیرمرد گفت: زندگی مـثل آب
توی ليوان ترک خورده میمونه!
بخــــوری تـموم ميشه
نخـــوری حـروم ميشه
از زندگيت لذت ببر چون در
هر صـورت تمــــــــــوم ميشه!
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🍃🌸🌱🌺🌿🌼
🌼🌿🌺🌱
🌱🌸
🌺
🍃
🌺بسم رب الشهدا والصدیقین🌺
#نیمه_پنهان_ماه
#سردار_خیبر_شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#قسمت_بیست_و_چهارم_و_آخر
خم شدم و به زانوهايم دست كشيدم، انگار پی چيزی ميگشتم. از آن ها كه هم راهم بودند پرسيدم «پاهام كو؟ پاهام؟ چرا نميتونم راه برم؟» و همان جا روی خاك نشستم.خيلی كولی گری درآوردم و حتی چند بار غش كردم. خدا من را ببخشد... سخت بود. حالا كه به آن روزها فكر ميكنم، خجالت ميكشم. خب، بالاخره حاجی هرچه بود باز يك بنده ی خدا بود، جزئی از اين خلقت. هر چند طعمی كه در زندگی با او چشيدم از جنس اين دنيا نبود مال بالا بود، مال بهشت. خدا رحمت كند حاجی را!
هميشه سر اين كه وسواس داشت
حلقه ی ازدواج حتما دستش، باشد اذيتش ميكردم. ميگفتم «حالا چه قيد و بندی داری؟» ميگفت «حلقه، سايه ی يك مرد يا زن در زندگيه. من دوست دارم سايه ی تو هميشه دنبال من باشه. من از خدا خواسته م تو جفت دنيا و آخرتم باشی.» آخر ميگويند جفت انسان چيزی است كه خداوند جزء وعده های بهشتی قرار داده. خدا نميگويد در بهشت به شما اولاد نيكو، پدر و مادر نيكو ميدهم،
ميگويد به شما جفت های نيكو ميدهم و من يقين دارم حاجی، جفت نيكوی من است.
🍃🌸🌱🌺🌿🌼🍃🌸🌱🌺🌿🌼🍃🌸🌱
پایان .....
لطفا شادی روح امام و شهدا و بخصوص شهید حاج ابراهیم همت فاتحه و صلواتی هدیه کنید.🌷
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
سر سجاده نشسته بود. #ابراهيم تا میفهميد نمازش تمام شده، ميآمد كنارش مینشست😊 و ميگفت «مادر! حالا نماز بگو، منم یاد بگیرم.»☺️
چهار زانو مےشد و دستهای #ابراهيم را در دستانش ميگرفت. نگاههای #ابراهيم به لبهاي او خيره میشد. كلام به كلام ميےگفت و او تكرار ميكرد.👌 يواش يواش، چشم در چشم هم، آيه به آيه مےخواندند، تا اين كه او ساكت ميشد و #ابراهيم ادامه ميداد.✨
#شهیدمحمدابراهیمهمت
#فرمانده_دلهــا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
"همّت ِ میثم" (۱)
از سری عکسهای سردار خیبر فرمانده دلها شهید حاج محمد ابراهیم همت در جمع گردان میثم تمار .
فرمانده ی لشگر ٢٧ حضرت رسول (ص)
در حلقه ی محبت و معرفت بچه های گردان میثم.
شهید محمود حقی زاده (دست به سینه)
و
شهید روح ا... امینی فر (لباس چریکی)
در تصویر مشاهده می شوند .
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#انگیزشی 6⃣
🌸نگران بودن
اتلاف انرژی است
🌸نگرانی
مشکلات فردا را از بین نمیبرد
فقط قدرت شما را نابود میکند
🌸نگرانی
انرژی شما درحل مشکلات
را ازبین میبرد
🌸ولی شادی انرژی شما را
درحل مشکلات مضاعف میکند
روزتون خوش😊😇
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣
9⃣6⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨
⭕️ #خطا_نكن، #عذرخواهی_هم_نکن❗️
🔰 امام حسين (ع) میفرماید:
🔷 إِيَّاكَ وَما تَعتَذِرُ مِنْهُ فَانَّ الْمُؤْمِنَ لا يُسِيئىُ وَ لا يَعْتَذِرُ وَالْمُنافِقُ كُلَّ يَوْم يُسِيئىُ وَ يَعْتَذِرُ.
🔹 كار بدى مكن كه ناگريز از عذرخواهى باشد، زيرا انسانِ با ايمان، نه بدى مىكند و نه عذر مىخواهد، ولى منافق هر روز بد مىكند و پوزش مىطلبد.
(كتاب تحف العقول، صفحه ۱۷۷)
#شرح_حدیث
🔸 انسان ممکن الخطاست. یعنی ممکنه خطایی ازش سر بزنه. ولى مومن و منافق اينجا يه فرقی با هم دارند:
🔸 مومن تلاش میکنه كمتر خلاف كنه تا نيازى به عذر خواهی نداشته باشه. چون میدونه عذرخواهى بالاخره روی آدم رو سفيد نمیکنه.
🔸 ولى منافقان پروايى از بدى و تخلّف نداره. عین خیالش نیست. پشت سر هم خطا میکنه و پوزش هم مىخواد.
☝️ پس این از نشانههاى #نفاق است. چون نفاق یعنی دو رویی.
🔸 ممکنه یه نفر بگه آقا عذرخواهی چیز خوبیه که.
🔸 بله، عذر خواهى خوبه و دليلِ بر ندامت و پشیمانیه، درست. اما کسی که پشت سر هم خطا کنه و بعدش هم عذرخواهی کنه، و دوباره تکرار کنه یعنی قلباً پشیمون نیست. این یعنی دو رویی. یعنی نفاق. زبونی میگه پشیمونم ولی واقعاً پشیمون نیست.
#ادامه_دارد..
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
"همت ِ میثم" (٢)
شهید ِ خیبر، فرمانده ی استقامت و عزّت
در حلقه ی معرفت و عشق ِ بچه های گردان ِ میثم تمار لشگر ٢٧
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f