دیشب به اندازهی همهی عمری که ایستاده بودم، در مجلست خوابیدم و از زاویه فرش به عرش روضهات نگاه کردم! خوابیدم و اشک ریختم! خوابیدم و فوجِ ملائک بالاسر سینهزنانت را رصد کردم! خوابیدم و چفیه را دور خودم پیچیدم تا میان سیاهیها گم شوم؛ آنوقت تو پیدایم کنی و همه جا نور شود .. امشب برخلاف هرسال خماریِ اسمت را نکشیدم حسین؛ که روضهخوانِ تازه از کربوبلایت برگشته، قصد از گودال برگشتن نداشت! خوابیدم و این مصحف خونینِ مکتبالحسین را به رود روان آبیاری کردم! خوابیدم و فکر کردم کوووووو تا در خون خودم دستوپا بزنم! کووووو تا بیایی بالاسرم و بگویی «لا یَبعِدنک الله یا سیّدهپروانه» و من هم چشمهایت را ببینم و بگویم رحمت واسعهی خدا تویی حضرت حسین، خدا از تو دورم نکند ..
#حرفدل
#اندراحوالات
مرغ از قفس پرید و ندا داد جبرئیل ؛
اینکه شما و وحشت دنیای بی علی ..
خوش به حال بچههای بیکَسِ آن روزها
حسرت ما هست خوابی روی دامان علیع ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحی لك الفداء ..
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
همیشه شبا گلزار ی جور خاصی خوبه ..
اومدیمگلزارشهداحالمونخوببشه ..
دعاگویرفقاهستیم .
امشب که به نیمه برسه یتیم های کوفه تازه متوجه میشن اونی که هر شب براشون غذا میآورد امیرالمومنینه! ..
فردا که پزشک معالج برای حضرت شیر تجویز میکنه، هر کدومشون کاسه شیر دست میگیرن و به سمت خانه امیرالمومنین راهی میشن ..
ولی همین یتیم های کوفه بیست و یک سال بعد راهی گودال میشن تا قربةً الی اللّه زخمی بر تن مجروح فرزند علی وارد کنند ..
میگه که؛
آن یتیمانی که با شیر علی سیر شدند
ته گودال رسیدند همگی شیر شدند💔
لاالهالاالله ..