• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
دستمو تو همین محرم بگیر،قطعا هیچکس نمیتونه مرهم رو دلم باشه و کسی نمیتونه رفیق خوبی برام باشه،کلمه ر
تولدت بود!
من مثل خیلیا نه استوری گذاشتم نه پیام تبریک دادم نه چیز خاصی گفتم . .
آدم وقتی که میمیره خیلی عزیز میشه آقاسید،اینو مرگ آدم ها به هممون ثابت کرده و میکنه . .
حرفم تلخه؛
ولی نصف اونایی که خدا رو قبول دارن،خدا قبولشون نداره . .
تو شهیدی و چشمت بازه و میبینی چیزایی که ما میبینیم و نمیبینیم؛از همون دور حواست باشه بهم . .
پ.ن:بی هیچ سوالی و جوابی بغلم کن
خسته تر از آنم که بگویم به چه علت!
#یادگاری
#شهید
هدایت شده از • طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
یه مدت چنل فعالیت نداره . .
ان شاالله حال دل که بهتر شد . .
بازم فعالیت میکنم . .
#معذرت .
درهوایبارانیتبریزمهمانانمادرخوشرسیدند .
ابر مرد جهان حالا چه غمگین مانده بی زهرا ..
نمازصبحخودراباچهاشکیخواندهبیزهرا ..
اینکه غم نیست تنم غرق جراحت گردد
حرم حضرت زینب به سلامت باشد .. :)
#حرفدل
ما بیخیال مرقد " زینب " نمیشویم
روی تمام سینه زن هایت حساب کن ..
فـقـطشـبمـیـدونـهرازدلهـارو ، حـرفهاینـگـفـتهرو ، بـغضهـایپـنـهونرو ، اشکهاییهوییرو . .
شبهاانگاریدلمبهتونزدیکتره !
سکوتشوقتیمیشکنهکهباگریههامبراتحرفمیزنم .
اینجاصدایمنروازیکقلبخرابووصلهزده ایکهمالهرکسبودهالاتومیشنوی !
من سعی میکنم با گریه آروم شم اما یه جاهایی فقط با چسبیدن به قلب توعه که میتونم آرامشم رو به دست بیارم ؛ درست فهمیدی ، آرامش من توی بغل تو خلاصه میشه ؛ با بغل کردنت قلبم به قلبت وصل میشه ، پایین پا همون موقعی که حرفات رو زدی و سرت رو گذاشتی روی ضریح و مثل بچه ها داری با نقش و نگار ضریح ور میری ، برای چند لحظه یادم میره دنیا با تمام تعلقاتش رو . .
من همیشه دلتنگتم اما شب ها بیشتر ؛
من گیر کردم ، گیره چشمایی که فراموشی میاره و نمیذاره حرف هایی که یه عمر آماده کردم رو برات بزنم ، اصلا آدم پیش تو حرف نزنه خوبه توام منتظری تا چشمام باهات حرف بزنه وقتی که اشک هام سرازیر میشه . .
گریه ها حاکی از اینه که دل پره و باید خالی شه
که جای محبوب بشه . .
گاه در رگ یه حرف باید خیمه زد !
رگ حرف این شد که دردهایم را در آغوش میگیرم ،
زیرا بوی تورا میدهند . . #بندبندبدنم .