من باورم نمیشه چهل روز مونده تا محرّمت و اگه امشب این حجم از سردرد بختک ننداخته بود روی وجودم، بی‌شک به پای تمام ویدئو کلیپ‌ها و متن‌ها و پُست‌هایی که برای این چهله‌ی مونده تا محرّمت گذاشتند، اشک‌ها میریختم . . ولی خب به فاصله‌ی چندصدکیلومتری از روضه‌ی خونه‌پدری و از دور، بوسه‌ای به «دست ما را به محرّم برسانید فقط»ات میزنم و شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من . .

شلون انساك و أنسى ايامك الحلوة..❤️‍🩹

نزدیک محرمی نمیریم حسین ع همین .

حاج آقا هارداسان؟! من دلم براتون خیلی تنگ میشه حاج آقا ؛ بیا بازم لباس سپاهی بپوش ، دوباره بگو امروز من هم لباس سپاه را پوشیدم همان لباس افتخار و شجاعت و شرف. همگان بدانند دشمنان نمی‌توانند در مقابل سپاه بایستند . . بیا باز برامون با لهجه ی شیرینت حرف بزن . .

وقتی‌دلتنگیم‌ . . پ.ن:رفقا خیلی خاصه خواستن یادشون کنم گلزار به نیابت از همه . .

سال‌هاگریه‌به‌تو‌جرم‌تلقي‌میشد ؛ گریه‌ي‌هرشب‌ما‌برکت‌روح‌الله‌است . .

خلاصه بگویمت، دحوالأرض باید یک جایی باشد نزدیکی‌های چشمان‌ات. که هم غیره‌منتظره و هم دور از دسترس پلک زده‌ای و زمین گسترانیده شده آقای امام حسین!

شاید دحو الأرضِ ما یکِ محرّم شروع می‌شه؛ از جاکفشی دم درِ حسینیّه . .

روضـه‌ما‌بـرکـت‌روح‌الله‌هست . .

در نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان تو وَ امام حسینه است . . نه میان تو وَ مردم . .

۱۶۴۰ را گرفته و در اشک‌هایش غرق می‌شود . .

تمام عالم امکان اگرچه ملتهب است زیادتر شده است التهاب در گودال ‌. .

نظام همیشه مراقبتیِ من، حضرت حسین دریاب . .

دلتنگی انقدر سخته و رنج آوره . ‌. که حتی مظهرالعجائب علی بن ابی طالب رو،هم صحبت چاه میکنه . . میفهمی؟! . .

همه‌ی شهر به بیچارگی‌ام خندیدند ؛ پس‌چه‌خوب‌است‌سرم‌پیش‌توپایین‌باشد . .

امروز داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه همین لحظه دقیقا الان از دنیا برم چه اثر مثبتی از من باقی میمونه و به هیچ نتیجه ای نرسیدم . . ماها فکر میکنیم خیلی وقت داریم دریغ از این که همچین چیزی نیست و کسی که فردا رو جزو عمرش حساب کنه احمقه به گفته امیرالمومنین . . اگر هم تا الان کاری نکردیم بیاید قول بدیم یکاری کنیم که موندگارشیم حداقل تو دم و دستگاه امام حسین . . #حرف‌دل #احوالات

تو لابه لای خطوط زیارت عاشورا چشمام به کلمه‌هایی خورد که سال ها بود نمی دیدم . . دیدم آخرش . . پیدا کردم غایت بی انتهایی که میگن . . سرانجام عشقی که میگن . . ام القضایای زندگی رو . . عِندَکَ‌مَعَ‌الحُسین رو . . و چه شکنجه شیرینی هست فراق از این معیت . . #حسین‌رویاها #شکنجه‌شیرین

مثل ماه‌رمضان که عطش آب غالبه، ذی‌الحجه عطش روضه غالب هست . .

خاك را خواند و یا عبادي گفت شیوهُ احترام را نازم . .