بیا آقا که دنیا با تو میشه زیباتر ..

خدایا ؛ مرابه‌خاطرگناهانی‌که‌درطول‌روزباهزاران قدرت‌عقل‌توجیه‌شان‌میکنم ، ببخش ..

و هر گاه دیدی عمر من ، چراگاه شیطان شد ؛ جانم را بگیر ..

چیـکارکـنه‌نـوکری‌کـه‌بـی‌پـروبـالـه ؟!

می‌توانستم که نه ، میشد در این ایّام «يَفرَحُونَ لِفَرَحِنا» باشم و مثل سال‌های قبل‌تر برای هر روزش به بهانه‌ی آمدن تو و ذریه‌ات یک خودی نشان دهم؛ شیرینی و شربتی بدهم خلایق را و طبق سنوات قبل خاکی از ردای نوکری‌ام بتکانم که مثلاً ما هم هستیم و به عشق‌ات شادی پخش می‌کنیم شهر را و یا به قول آقاسیدجوادذاکر من از حسین دم میزنم، آتش به عالم می‌زنم ! و خیلی کارهای دیگر که شعبان را برایم رنگارنگ‌تر می‌کرد؛ ولکن روزهای شعبانِ من دارد می‌گذرد و من ؟! اشک نمی‌دهد امان !

نوکرت از این جدایـیآ میـمیـره آقای امام حسین . مـحرم 𝟣𝟦𝟢𝟢 .. #صـحن‌خـانـه‌پـدری

می‌دانی حضرت آقای‌امام‌حسین!؟ من یک «منو کربلا ببر که خیلی دیره»ـی بزرگ هستم! آنقدر که رشته‌های ایمانم دارد به مو می‌رسد و نیازمند شفاخانه‌ی غیرِ سیار توست!

این که اتفاقی نبود دیشب حضرت آقای امام حسین ؟! شما همیشه از من اینو میشنوی " منو تنها نگذار، من از این تنهایی میترسم " رجـب 𝟣𝟦𝟢𝟢 . #صـحن‌‌خـانه‌پـدری

نوحه‌ی "به سرازیری باب القبله" رو میخونن و رساترین صدایِ "منو تنها نگذار" همیشه ماله منه آقای امام حسین ..

یه روزایی توی این دنیا اینطوریه که حس میکنی یکی روی سینه‌ات ایستاده؛ راه نفس نداری؛ حرفم نمیتونی بزنی! فقط با نگاهت به نگاهش میگی "به همونی که رو سینه‌ات خوابه .. منو تنها نگذار" آقای امام حسین .. !

منو تنها نگذار آقای امام حسین .. ! از همون جنسی که تحت قبّه، توی چشمات التماس میکردم .. همون .