اوناییکهلفتمیدناینوسط امامزمانو بایهصلواتمهمونکنن :|🚶🏻♀️
میگفت:
گرطالبشهـٰادتـےبدانکهنماز،
خوبهاولباشهوگرنههمهبلدنکهاول
غذابخورند،اولیهدلسیرچتکنند،اول
بخوابند! خلاصهاولهمهکاراشونو
انجاممیدنبعدنمازبخونند..❗️
کسےکهدنبالشهادتهبایداز
تمومِتعلقاتدنیادستبکشه..👋🏼🚶🏻♂
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#رهبرانہ💨(:
•
.
بہجواناݩعزیزتوصیہمیکنم،
کهباقرآنانسبگیرید،باقرآن
مجالستکنید.
هربارےکهشماباقرآننشستوبرخاست
کنید،
یكپردهازپردههاےجهالتشما
برداشتهمیشود'!
یكچشمہازچشمہهاۍنورانیتدردل
شماگشایشپیدامیکندوجارے
مےشود.
انسباقرآن ، مجالستباقرآن ،
تفهمقرآن ، تدبردرقرآن؛
اینهالازماست🌿'!
#آسیدعلےخامنهاۍ
نجنگ!!
جنگیدۍ؟ نترس!
ترسیدۍ ؛ بمیر :)))🚶🏻♂🔥
#محڪمباش!🤞🏻"
⸤ شھیدعمادمغنیه🌱 '
لبخند های خاکی 😂
گاهی حسودیمان میشد از اینکه بعضی اینقدر خوشخواب بودند
. سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیدهاند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک میکردی، پلک نمیزدند
. ما هم اذیتشان میکردیم. ☺️دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتینهایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمیکردیم صاف میرفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!»😉 دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیدهایم: «پوتین ما را ندیدی؟»😎 با عصبانیت میگفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.»😑 و دوباره خُر و پُفشان بلند میشد، اما این همه ماجرا نبود. چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند میشد این دفعه مینشست: «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟»
😤😩 جواب میشنید: «هیچی بخواب خواستم بگویم پوتینم پیدا شد!»😂
شادی روح شهدا صلوات🌹
- بخند مشتی ...☺️