eitaa logo
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
1.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
السلام‌علی‌من‌اسمه‌حب‌و‌زیارته‌حب‌ وذکره‌حب‌و‌کله‌حب.🖤 قال‌ سيد الشهداء : مَن‌لَحِقَ‌بِنَا‌اُسْتُشْهِدَ . . هرکس‌ به‌ من‌ بپیوندد‌ به‌ شـهادت‌ میرسد ! وقفِ؛ حسین‌رویاها . . قل كلماتك أنا أسمع👂🏽: [ https://daigo.ir/secret/211906187 ] 🤍🪽‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود ..
دیشب به اندازه‌ی همه‌ی عمری که ایستاده بودم، در مجلست خوابیدم و از زاویه فرش به عرش روضه‌ات نگاه کردم! خوابیدم و اشک ریختم! خوابیدم و فوجِ ملائک بالاسر سینه‌زنانت را رصد کردم! خوابیدم و چفیه را دور خودم پیچیدم تا میان سیاهی‌ها گم شوم؛ آنوقت تو پیدایم کنی و همه جا نور شود .. امشب برخلاف هرسال خماریِ اسمت را نکشیدم حسین؛ که روضه‌خوانِ تازه از کرب‌و‌بلایت برگشته، قصد از گودال برگشتن نداشت! خوابیدم و این مصحف خونینِ مکتب‌الحسین را به رود روان آبیاری کردم! خوابیدم و فکر کردم کوووووو تا در خون خودم دست‌وپا بزنم! کووووو تا بیایی بالاسرم و بگویی «لا یَبعِدنک الله یا سیّده‌پروانه» و من هم چشم‌هایت را ببینم و بگویم رحمت واسعه‌ی خدا تویی حضرت حسین، خدا از تو دورم نکند ..
بگیرید دامن و جامه را ، نگذارید که رود علی درون مسجد که اقامه‌ی صلاتش بنهد وِرا چو در خون به زمین برآید اورا به جبیل ِ خونین -🩶🏴 !
مرغ از قفس پرید و ندا داد جبرئیل ؛ اینکه شما و وحشت دنیای بی علی ..
خوش به حال بچه‌های بی‌کَسِ آن روزها حسرت ما هست خوابی روی دامان علی‌ع ..
همیشه شبا گلزار ی جور خاصی خوبه ..
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
همیشه شبا گلزار ی جور خاصی خوبه ..
اومدیم‌گلزارشهداحالمون‌خوب‌بشه .. دعاگوی‌رفقا‌هستیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب که به نیمه برسه یتیم های کوفه تازه متوجه میشن اونی که هر شب براشون غذا می‌آورد امیرالمومنینه! .. فردا که پزشک معالج برای حضرت شیر تجویز می‌کنه، هر کدومشون کاسه شیر دست می‌گیرن و به سمت خانه امیرالمومنین راهی میشن .. ولی همین یتیم های کوفه بیست و یک سال بعد راهی گودال میشن تا قربةً الی اللّه زخمی بر تن مجروح فرزند علی وارد کنند .. میگه که؛ آن یتیمانی که با شیر علی سیر شدند ته گودال رسیدند همگی شیر شدند💔 لا‌اله‌‌الاالله ..
سحر آخری بود که دنیا بی پدر نبود ..
بسیار کلنجار رفت با مرغابی ها ؛ و بعد میخِ در . . هر کدام میپرسیدند چرا؟! آرام میگفت : دلتنگ فاطمه م . .
شب ها من و گریه و خاطراتِ شیرین از او ..
ای اونی که امشب تقدیر یه سال ما رو می‌نویسی! قربونِ دستت، اشک‌مون رو خیلی زیاد بنویس ..
طبق سنوات گذشته؛ احیا رو میریم‌ گلزار ..
حتی بساط چای شما لطمه میزدند هی نعلبکی به خود زد و هی استکان شکست ..
اللهم بحق ِ هذاالقرآن ؛ بِعَلِیّ ! -🤎!
ولی فراز ۵۹ :)