#لبخندانه😊🙃
شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ
پلنگ صورتی!)
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته😂
💞💞💞
#لبخندانه😊🙃
اگه نذر هایی که دانشجوها و دانش آموزا
تو فصل امتحانات میکنن به جا آورده میشد
.
.
.
فقیری تو جهان نمیموند 😂😂😂
💞💞💞