eitaa logo
دعاهای حاجت روایی 🤲🤲🤲
946 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
198 فایل
سفارش قرائت قرآن و نماز اموات ودعاهای جهت روا شدن حاجات ،نمازهای مستحبی و سفارش نمازهای حاجت و همچنین دختران و پسران متدین جهت انتخاب همسر مناسب در ایتا پیام ارسال فرمایید ۰۹۱۹۵۴۲۶۲۷۶خانم اسماعیلی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
- زندگی يک رنگ نيست. رنگين کمان است. چهارگوش هم نيست. دايره است. مصطفی اين را می گويد. توی ماشين هستيم برای خريدن حلقه. حرفش را برای خودم تصوير می کنم خوشم می آيد از تعبيرش؛ اما منتظرم منظورش را بگويد. - قوس و قزح دلربايی داره. بين فضای آفتابی و بارانی محشری است. می گويم: - اما همه رنگ های زندگی مثل رنگين کمان روشن نيست. بعضی وقت ها رنگ تيره هم داره. دنده عوض می کند و آرام زمزمه می کند: - اما وسعت رنگين کمان را داره. از اين سر دنيا تا آن سر دنيا کشيده می شه. هرکسی می تونه قلم مو برداره و بالا پايين رنگ ها رنگ مورد علاقه خودش رو بزنه. از وسعتش استفاده کنه. دليلی نداره که در فضای کوچکی، خودش رو مجبور و محصور کنه و بعد هم غصه بخوره. با انگشتر عقيقم بازی می کنم. عجله ای برای رسيدن ندارد. آهسته می راند. می دانم که اين بحث را شروع کرده تا مرا به حرف بکشد، اما نمی توانم بفهمم دقيقاً منظورش چيست. - خيلی وقت ها می شه يکی قلم مو دست می گيره و بالا و پايين رنگين کمون زندگی رو رنگی می زنه که خودش می خواد. تو هم مجبور می شی تحمل کنی. موتوری مقابلمان است که از فرصت خلوتی خيابان استفاده می کند و با اينکه دو ترکه سوارند، تک چرخ می زند. هينی می کشم و دستانم را مقابل دهانم می گيرم. مصطفی سرعت کم ماشين را کمتر می کند و می گويد: - ای جان! جوونيه و همين کيف و حالش. با صدايی خفه همانطور که نگران نگاهشان می کنم، می گويم: - اين عين بی عقليه. مگه مجبورن اينطوری جوونی کنن؟ مصطفی توی تيم من نيست. راحت نگاهشان می کند و راحت می گويد: - هر وقت کسی اجباری رنگی به رنگين کمانت اضافه کرد، منفعل نگاهش نکن، يک تدبيری به خرج بده تا قوس و قزحش رو، جای اون رو، ميزان رنگش رو و ترکيب بالا و پايينش رو خودت انتخاب کنی. منظورم اينه که در عين هر اجباری يک زاويه هايی اختياری هم بازه. بستگی به خود آدم داره. موتور راست می شود روی دوچرخ. نفس راحتی می کشم. مصطفی دنده عوض می کند و سرعت می گيرد و از موتور جلو می زند. هم زمان برايشان چند بوق تشويقی می زند. دو جوان خوششان آمده، خودشان را می رسانند به ماشين و يکی شان می گويد: - نوکرتيم. مصطفی می خندد: - آقايی. چرا اين کفه؟ - وارديم، بی خيال. اين مدل مصطفی را تصور نمی کردم. چه لوطی هم حرف می زند. سرعت را کمتر کرده تا حرفش را بزند می گويد: - بی خيالی رو عشقه، اما جوونی هم حيفه. جوان راننده اخم می کند و پشت سری اش با تلخندی می گويد: - اين کاره ای داداش يا نه؟ دستان مصطفی ستون می شود به بالای در و می گويد: - موتور پرشی باشه آره، با اينا حال نمی کنم. جوان دستانش را مشت می کند و يکه ای بلند برای مصطفی می کشد که همه می خنديم. مصطفی آدرس جايی را می دهد برای اين کارهای به قول خودش پرشور جوانی و توصيه کلاه کاسکت. 🌺@Azkodamso
ديگر رسيده ايم. قبل از پياده شدن می گويد: - حواسم باشد بحث رنگين کمان مان نصفه نماند. قبل از پياده شدنم می گويم: - اما من همه رنگ هايش را دوست ندارم. نمی دانم می شنود يا نه. دنبال حلقه آمده ايم و نمی خواهم که حلقه بشود اسباب زحمتم. وقتی حلقه کوچک و ظريفی انتخاب می کنم، رد می کند، بايد توجيهش کنم؛ صبورانه ايستاده تا نظرم عوض شود. مغازه های بعدی حلقه ظريف و طلايی رنگی به دلم می نشيند؛ اما قبل از اينکه نشانش بدهم می گويم: - می دونيد عيب حلقه های بزرگ چيه؟ تيزتر از آن است که ترفندم را نفهمد. با لبخند می گويد: - کدوم رو انتخاب کرديد؟ تمام مقدمه هايی را که توی ذهنم چيده ام حذف می کنم و رک می گويم: - راستش من دوست دارم حلقه ام هميشه دستم باشه. حلقه های سنگين و بزرگ خيلی ها رو ديدم، حلقه شون رو گاهی دست نمی کنند چون کلافه شون می کنه. خُب چه کاريه، اين هم قشنگه، هم ظريف. حلقه تکی که توی جا انگشتری جلوه نمايی می کند را نشان می دهم. طلا فروش می آورد. سبک است و شيک. مصطفی حرفی نمی زند و می گذارد به دل خودم. سرويس هم همانجا بر می داريم. - تمام معادله های معمول رو به هم می زنيد. سرويس پر از توپ های کوچک فيروزه ای است. رنگ آبی و طلايی جلوه قشنگی پيدا کرده است. می گويم: - معادله ها رو آدم ها خودشون می نويسن و بعد هم به جامعه تحميل می کنن. مهم اينه که آدم خودش مجهول معادله قرار نگيره. درِ ماشين را برايم باز می کند. وقتی می نشينم دستش را بالای سقف می گذارد و خم می شود. بعد از مکث کوتاهی می گويد: - من شيفته همين معادله نويسی تون هستم. ولی جداً بانو من مجهول ايکس هستم يا ايگرگ؟ منتظر است تا جواب بدهم. نگام را می دزدم و می گويم: - شما چند مجهولی هستيد. نگاه عميقی می کند که باعث می شود سرم را پايين بيندازم. قد راست می کند و در را می بندد. پيش خودم فکر می کنم که همه انسان ها هم معلوماند، هم مجهول. می شود با معلومات به راحتی حل مجهول کرد. فقط متحيرم از جنگ و دعواهايی که کار راحت را سخت می کند. مصطفی سوار نمی شود و من رد قدم هايش را می گيرم که بر می گردد سمت طلا فروشی و بعد از مدتی دوباره با پاکتی در دست از مغازه بيرون می آيد. سوار که می شود، پاکت را می گذارد روی چادرم و می گويد: - ببينيد همين بود يا نه؟ اول پاکت حلقه و سرويس را باز می کنم هر دوتايش هست. پاکت بعدی را باز ميکنم و جعبه کوچکی را در می آورم. ساکتم و دوست دارم اجازه بدهم ذهنم هرچه می خواهد حدس بزند؛ اما او هم ساکت مانده که اين کار مصطفی يعنی چه؟ بر می گردم و نگاهش می کنم. چشم از خيابان بر می دارد و نگاه و لبخندی که چرا بازش نمی کنيد؟ جعبه را باز می کنم. دستبندی که نگين های فيروزه دارد. از کجا مکث چند ثانيه ای مرا روی ويترين ديده بود؟ می گويد: - رنگ فيروزه ای رنگين کمان را که دوست داريد؟ بقيه اش مهم نيست. 🌺@Azkodamso
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزان. فرا رسیدن ماه محرم را ب همه عاشقان حسینی تسلیت عرض میکنم. ب مناسبت این ماه عزیز اندک تغیراتی در برنامه کانال خواهیم داشت. فقط صبح ها با ۶ پارت رمان کنار هم خواهیم بود و بعد از ظهر در وصف اقا امام حسین علیه السلام. امیدوارم ک ما را هم از دعای خوبتون محروم نکنید. یا علی مدد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨مقایسه دو تفکر در مواجه با عزاداری محرم 👌ماحاصل تفکر ناب محمدی 🔺و ماحصل تفکر شیعه انگلیسی ✅تفکر ناب محمدی ، عشق و محبت به امام حسین و مکتبش ایجاد میکند 🚨و تفکر شیعه انگلیسی، ایجاد شبهه و و تقابل با دین و مکتب ایجاد میکند @Azkodamso
مگر می‌شود دست رد به سینه ام بزنی؛ منی که صبح و شب برای التماس می‌کنم... اصفهانی ╭┅──────┅╮ 🌹@Azkodamso ╰┅──────┅
فصبر صبرا جمیلا...
▪️ امروز قرارگاه امام حسین(ع) ایران است... 🏴 ✍ فرازی از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ▪️ خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: 👌 جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. ▪️امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص). 🌴 شادی ارواح طیبه شهدا، خاصه سیدالشهدای مدافعان حرم، امام شهدا و همه درگذشتگان اخیر فاتحه‌ای قرائت فرمایید. @Azkodamso
☑️ (علیه السلام) نفرمود من با يزيد بيعت نمی ‎کنم! فرمود «مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَ يزيد بن معاوية»؛ فرمود هر کسی حسينی فکر می کند زير بار ظلم نمی رود. اگر حضرت می فرمود «إني لا ابايع»؛ می ‎گفتيم امام بود و شخصيتی است. فرمود نخير ، هر کس مثل من است زير بار ظلم نمی ‎رود. علامه ۹۸/۷/۸ @Azkodamso
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبلیغ کانال یادتون نره🌷🌷