eitaa logo
تبلیغات حجاب برتر
3.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
150 ویدیو
0 فایل
سلام تبلیغات در کانال حجاب برتر👇 https://eitaa.com/joinchat/199360543Cb25b7e2da4 ادمین ثبت تبلیغ: @Moslem402 . فروش کانال های ناب ایتا 👇 https://eitaa.com/joinchat/1218576827C662f295aaf
مشاهده در ایتا
دانلود
تبلیغات حجاب برتر
. ✍ حاج آقا - روحانی نیستا😁 یه فرد که حرفش خیلی برو داشت و بزرگ خانواده و محل بود - خیلی ابهت داشت/
. ✍ این حاجی یعنی پدربزرگ بنده که ایشونم حاج آقاست😁 (مکه رفته) داداشم وارد منزل پدر بزرگم که من بودم و حاجی و مادربزرگم - شد... گفت : حاجی- حاج آقا مرده - بردن مسجد که دفن کنند 🤧🤦 (حاج آقا برادر بزرگ - پدربزرگ من) آخه برادر من - آدم این قدر رُک ⁉️😁 👇
شبای جمعه دورهمی قرائت زیارت عاشورا داریم تمام شد میام ادامه میگم🌸👏
تبلیغات حجاب برتر
. ✍ این حاجی یعنی پدربزرگ بنده که ایشونم حاج آقاست😁 (مکه رفته) داداشم وارد منزل پدر بزرگم که من بو
. ✍ بابابزرگم هنگ کرد - جا خورد مادربزرگم گفت : حاج آقا مرد ؟ داداشم گفت : آره. تو مسجد دارن قرآن میخونند و دارن میارن از شهر تا دفن کنند و .... جزئیات مکالمه ها یادم نمیاد اما یادمه که بابابزرگم گفت : صدا از مسجد نمیاد که داداشم گفت : بلندگوها سمت دیگری هست/ صدا تا اینجا نمیاد آخه خلاصه بابابزرگم رفت لباس پوشید و مادربزرگمم همینطور بابام هم- مامانم یادم نمیاد🤔 فک کنم خونه نبود اگه بود - غش میکرد🤧 ✍ نه بابا- ما یکجا زندگی نمیکنیم فقط در یک حیاط دو تا خونه س😁 خلاصه بابابزرگ و مادر بزرگم لباس مشکی شون پوشیدن و راه افتادن سمت مسجد منه بدبخت هم خونه 😖 بابابزرگم موتور داشت و داره😜 از کوچه که زد بیرون و رفتن سمت مسجد - کوچه جلوتر حاج علی دیدن 😉 👇👇
تبلیغات حجاب برتر
. ✍ بابابزرگم هنگ کرد - جا خورد مادربزرگم گفت : حاج آقا مرد ؟ داداشم گفت : آره. تو مسجد دارن قرآن
. ✍ حاج علی - پیرمردی بود که همیشه قبل نمازها - میرفت مسجد و اذان پخش میکرد و خدا بیامرزه - همیشه اذان صبح رو از مسجد می‌شنیدم چه صبحایی میرفت مسجد/ کسی هم فوت میکرد حاج علی اولین نفری بود که مسجد بود و قرآن میذاشت و کفن و دفن انجام می‌داد خلاصه پیرمحل بود و محترم بابابزرگم سر کوچه خودشون دیدش موتور نگه داشت گفت : حاج آقا مرده - دارن میارن مسجد حاج بابا تعجب کرد : گفت : جدی میگی؟! آخه چطوری آخه کی ؟ چرا من بی خبرم بابا بزرگم گفت: ما هم تازه متوجه شدیم باید بریم مسجد خلاصه تو این تایم هر کی فهمید و نفهمید لباس سیاه بر تن کرده بودن و خیلی ناراحت بودن همه- چون خیلی محترم و بزرگ بود حاج بابا گفت : پس چرا مسجد قرآن نمیخونه چرا خانوادش اینجا نیستند چرا کسی خبرم نکرد🤔.و ... همه این سوالا رو بابا بزرگم نمی دونست و دو سه بار به مادر بزرگم گفت از موتور پیاده شو مادربزرگمم فکر کنم تو حال خودش نبود😁 همش برعکس می شنید که- جای پیاده شدن- محکم تر می نشست سرجاش 😅 این دو سه بار تکرار شد (اخه بعد برامون تعریف کرد که حاجی میگفت پیاده شو - من محکم تر می نشستم که نیفتم😄) آخرین بار دیگه بابابزرگم عصبی شد تا بالاخره دوزاری مادربزرگم افتاد و پیاده شد. بابابزرگم خودش رفت مسجد ببینه چخبره... تو این تایم بقیه مردم همون همسایگی اومده بودن پیش خونه حاج آقا و یه تعداد رفتن مسجد🤧 دقایقی گذشت تا اینکه بابابزرگم برگشت 👇
. ✍ اما چی می بینی ... چی می شنوی 😐 مسجد اصلا شلوغ نبود اصلا کسی نبود اصلا قرآن پخش نمیشد اصلا خبری نبود اصلا همه چیز عادی😐 حتی زنگ زدن به بچه هاش همه چیز خوب بود و اصلا حاج آقا نمرده بود 😳🤧 الله اکبر 😳 داداش و دوستش توهمی نبودند اما اون روز توهم زده بودن🤔 و معلوم نیست چطور شد که واقعا فکر میکردن صدای قرآن از مسجد ماست و چون حاج آقا کسالت داشت فکر کردن مرده و رفتن به آشنایان اطلاع دادن و یک روز کاری از همه گرفتن😐 و همه راهی مسجد کردن🤧 واقعا خیلی عجیب بود و جالب➖ ✍ نمیدونم کی - ولی بعدها حاج آقا در بیمارستان فوت کرد و پدرم تماس گرفته بود منزل و با گریه فراوان داشت میگفت حاج آقا مرده به بابابزرگ بگیم. من فکر کردم داره میخنده😄 مدام میگفتم چرا میخندی🤦 دوزاریم نمی افتاد که این گریه اس نه خنده 🤦 بعد مامانم رفت به حاجی بگه دقیقا حیاط و لحظه گفتنش یادمه : حاجی...حاجی... حاج آقا مُرد و بعد غش کرد رو زمین😳 یعنی مادر بیچارم کاملا پخش زمین شد . یادش بخیر ایام غم باری بود خدا حاج آقا رو بیامرزه وضع مالیش خیلی خوب بود - مردمی بود. قیافه اصلا نمی گرفت- رو حرفش حساب باز میکردن / خدا بیامرزتش🌸
تبلیغات حجاب برتر
سلام امام رضا 🙋 صدامو داری یا نه ⁉️
تبلیغات حجاب برتر
. ✍ دلم برای جاده های شهر و استان هایی که ختم به مشهد میشه - تنگ شده ✍ دلم برای اون تابلوهایی که زده مشهد فلان کیلومتر - تنگ شده امام رضا جان ✍ دلم برای اون مسیر انتها که میرسه به شهر مشهد تنگ شده امام رضاجان ✍ دلم برای خود مشهد و این خیابونای داخل شهری و لابه لایی اینا دنبال گنبد حرمی- تنگ شده امام رضا ✍ دلم برا خُل بازیا - دلم برای اون میدونی که نگاه به گنبدت میکردم تنگ شده امام رضا ✍ دلم برای اون لحظه که دستم می‌خورد به ضریحت و میگفتم - چی بگم ؟؟؟ سلام امام رضا - تنگ شده ✍ دلمون برات تنگ شده بلامیسر♥️ https://eitaa.com/joinchat/199360543Cb25b7e2da4 🔴 کپی نوشته هام ممنوع🔴
👏👏 ✅ کانالا تبلیغ هستند 🔴 جایگاه شبانه خالی 🆔 @Razmande74 از ثبت جا نمونید 👏👏👏