هدایت شده از یاس نبی
مراسم عزاداری ده شب اول محرم با سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین سالاری درمحل مسجد امام محمد باقر برگزار میگردد دیشب به مناسبت شب سوم که متعلق به حضرت رقیه می باشددر م به همه دختر بچه های حاضر در مسجد هدیه دا د ن که بسیار موجب خشنودی بچه های انقلاب گردید
پویش هم سرنوشتیم...
لبیک عملی به فرمان حضرت آقا در باب مقابله با برنامه دشمن علیه خانواده
آسیب های اجتماعی بزرگترین خطری است که کشور و نظام را تهدید می کند . بزرگترین خطر است . هر روزی که بگذرد و علاج نشود، عمق بیشتری پیدا میکند و علاجش دشوارتر خواهد شد . چون کشور بیمار شده است از جهت مختلفی بیماری نفوذ کرده است.
خانواده شالوده جامعه است ....
ما در قضیه مهم آسیب های اجتماعی عقب ماندگی داریم، احتیاج به تحول داریم. من جلسات قبل هم اشاره کردم ما باید تحول ایجاد کنیم.
مردم عائله ما هستند
این طرح با هدف فعال سازی ظرفیت های جامعه برای کاهش و حل مسائل و آسیب های اجتماعی برنامه ریزی شده است .
این کار با تبیین و تبلیغ امر حضرت آقا با تمرکز بر روی گروه هدف فعالین مذهبی کشور رقم میخورد. اعم از گروه مرجع نظیر سخنرانان و مداحان و ... تا بانیان امور مذهبی نظیر هیئات امنای مساجد و هیئات و جلسات و ...!
در دو سطح گفتمان سازی و سازماندهی میدان اقدام خواهیم کرد.
تولید محتوای متنوع جهت گفتمان سازی با مشارکت ستایشگران اهل بیت (علیهم السلام) در قالب رسانه های نوین در فضای مجازی و رسانه ملی محقق می شود.
سازماندهی میدان شامل هم اندیشی نخبگان هیئتی و خانواده، توجیه و توانمند سازی مبلغین، مداحان، خادمین هیئات، تولید محتوای اختصاصی منبر و سبک و شعر، فضا سازی و نمایشگاه خانواده ویژه هیئات، شبکه سازی فعالین و حمایت از راه اندازی واحد های تخصصی خدمات دهی خانواده در هیئات می باشد.
شناسایی، ارزیابی، توانمند سازی مشاورین، مدرسین، مبلغین، خیرین و ... جهت خلق نهضت توانمند سازی و آموزش، نهضت واسطه گری با رویکرد شتابدهی به انتخاب عاقلانه، شبکه مشاوره و پشتیبانی ، ستاد تامین جهیزیه و ستاد برگزاری مراسم عقد و عروسی و ... با فعال سازی ظرفیت های هیئتی و ایفای نقش تسهیل گری از سوی پویش رقم میخورد.👆👆
در این الگو، شبکه توانمند هیئات نسبت به خانواده ها با اولویت خانواده های هیئتی اقدام به ارائه خدمات می کنند.
بسته جامع اقدامات با روش های متنوع تامین منابع شامل منابع سازمانی، مشارکت دستگاهی، اسپانسر و خیرین طراحی شده است که نقش سازمان شتاب دهی به کل بسته می باشد.
هدایت شده از یاس نبی
قرائت زیارت عاشورا ومداحی وبیان مسائل احکام هر روز در مسجد امام محمد باقر با صبحانه
هدایت شده از همیاری و همسان گزینی ازدواج
سلام
به اطلاع هیاتهای مذهبی،مداحان، وسخنرانان میرساندبا نصب نرم افزار زیر اطلاعات هیات،سخنران، مداح هیات را وارد نمایید .
ضمنا بسته های فرهنگی هنری،مرتبط ،اجرای طرح شمیم حسینی،استعلام مجوز هیات در نرم افزار موجود ست.
باتشکر امور فرهنگی تبلیغات اسلامی گناباد
لینک دانلود نرم افزار بیرق
https://beyragh.mobi/beyragh2.apk
هدایت شده از همیاری و همسان گزینی ازدواج
احکام #فوری
برخى از مسائل شرعى بايد در اولين فرصت انجام شود همچون:
1. جواب سلام.
2. اداى بدهى در صورتى كه طلبكار، طلب خود را مطالبه نمايد.
3. سجده سهو بعد از نماز.
4. اداى امانت.
5. تطهير مسجدى كه نجس شده.
6. خواندن نماز آيات در حوادث طبيعى همچون زلزله، ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و ...
@a_fatemi24
هدایت شده از همیاری و همسان گزینی ازدواج
روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
ایه ای که حصرت زینب درکوفه قرائت کرد
🌹🌳درمیدان مبارزه در مقابل قاعدین همیشه مبارزانی بوده اند که از اسلام دفاع کرده اند
سوره 3. آلعمران آيه 154
يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَىْءٌ مَّا قُتِلْنَا ههُنَا قُلْ لَّوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِىَ اللَّهُ مَا فِى صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِى قُلُوبِكُمْ
ترجمه
اگر در تصمیمگیرى (براى شیوه جنگ،) حقّى براى ما بود، ما در اینجا كشته نمىشدیم. (به آنان) بگو: اگر در خانه هایتان نیز بودید، آنهایى كه كشته شدن بر آنها مقرّر شده بود، به سوى قتلگاه خود روانه میشدند و(حادثه اُحد) براى آن است كه آنچه را در سینه هاى شماست، خدا بیازماید و آنچه را در دل دارید، پاك وخالص گرداند.
🌹🌳پيام ها
1- افراد ضعیف الایمان، شكست خود را به عدم نصرت الهى نسبت میدهند. «یقولون لو كان لنا من الامر شى ما قتلنا ههنا»
2- آنهایى كه خودخواهند، توقّعِ قبول نظراتشان را در تصمیمگیریها دارند. «اهمّتهم انفسهم...یقولون لو كان لنا من الامر...»
3- در مقابل قاعدین انسانهای مبارزی بوده اند که همیشه در وسط میدان ؛ در دفاع از اسلام فدا کاری کرده اند «لو كنتم فى بیوتكم لبرز الّذین...»
4- حوادث تلخ و شكست در جبهه ها، یكى از راههاى شناسایى روحیه ها و درجات ایمان در مبارزان راه حق است. «لیبتلى اللّه ما فى صدوركم»
تدوین : رجبعلی بازیاد
@a_fatemi24
باسمه تعالی
باتوجه به زیارت عاشورامعرفی ۸ دسته از کسانی که درقران ملعون هستند
درکانال👇
@FATEMI133
هدایت شده از گلبانگ آدینه ( نماز جمعه گناباد)
🔻طبق سنوات گذشته، اولین نماز جمعه ماه محرم در مرقد علامه بهلول و در جوار شهدای گمنام برگزار می گردد.
مورخ 98/06/15
🔹شروع: ساعت 11 ظهر
همراه با مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان
🔹سخنرانی پیش از خطبهها:
به مناسبت هفته امر به معروف و نهی از منکر
🔹خطیب جمعه:
حجت الاسلام و المسلمین صادقی نسب
@adineh_gonabad
هدایت شده از منبرک فاطمی
آقای خامنه ای! بگویید دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند
▪️در یکی از روزهای سال 1362 ، زمانی آیت الله خامنه ای ، رییس جمهور وقت ، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری ، واقع در خیابان پاستور خارج می شد ، در مسیر حرکتش تا خودرو ، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می شد.
صدا از طرف محافظ ها بود که چند تای شان دور کسی حلقه زده بودند و چیز هایی می گفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می زد : «آقای رییس جمهور! آقای خامنه ای! من باید شما را ببینم» . رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده ؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی دانم حاج آقا! موندم چطور تا این جا تونسته بیاد جلو.ٰ» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود ، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد ، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: « حاج آقا شما وایسید ، من می رم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش ، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا ! یه بچه اس. می گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره . بچه ها می گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می خوام قیافه آقای خامنه ای رو ببینم ، حالا می گه می خوام باهاش حرف هم بزنم».
رییس جمهور گفت: « بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست».
▪️لحظاتی پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمد و همراه با سرتیم محافظان ، خودش را به رییس جمهور رساند. صورت سرخ و سرما زده اش ، خیس اشک بود . هنوز در میانه راه بود که رییس جمهور دست چپش را دراز کرد و با صدای بلند گفت: «سلام بابا جان! خوش آمدی» پسر با صدایی که از بغض و هیجان می لرزید ، به لهجه ی غلیظ آذری گفت: « سلام آقا جان! حالتان خوب است؟» رییس جمهور دست سرد و خشکه زده ی پسرک را در دست گرفت و گفت :« سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان داد. رییس جمهور از مکث طولانی پسرک فهمید زبانش قفل شده. سرتیم محافظان گفت :« اینم آقای خامنه ای! بگو دیگر حرفت را » ناگهان رییس جمهور با زبان آذری سلیسی گفت: « شما اسمت چیه پسرم؟» پسر که با شنیدن گویش مادری اش انگار جان گرفته بود ، با هیجان و به ترکی گفت:« آقاجان! من مرحمت هستم. از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
آقای خامنه ای دست مرحمت را رها کرد و دست رو ی شانه او گذاشت و گفت:« افتخار دادی پسرم. صفا آوردی . چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه ی کجای اردبیل هستی؟» مرحمت که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود گفت: « انگوت کندی آقا جان! » رییس جمهور پرسید: « از چای گرمی؟» مرحمت انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد تندی گفت: « بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم» .آقای خامنه ای گفت: « خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
مرحمت گفت: « آقا جان! من از ادربیل آمدم تا این جا که یک خواهشی از شما بکنم.» رییس جمهور عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرد و گفت: « بگو پسرم. چه خواهشی؟»
-آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند!
-چرا پسرم؟
▪️مرحمت به یک باره بغضش ترکید و سرش را پایی انداخت و با کلماتی بریده بریده گفت: « آقا جان ! حضرت قاسم(ع) 13 ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میکنم،میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتن 13 ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خوانند؟ » حالا دیگر شانه های مرحمت آشکارا می لرزید. رییس جمهور دلش لرزید. دستش را دوباره روی شانه مرحمت گذاشت و گفت:« پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» مرحمت هیچی نگفت. فقط گریه کرد و حالا هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می رسید.
رییس جمهور مرحمت را جلو کشید و در آغوش گرفت و رو به سرتیم محافظانش کرد و گفت :« آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ... تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش.بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید»
آقای خامنه ای خم شد ، صورت خیس از اشک مرحمت را بوسید و گفت : « ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن. سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
▪️کمتر از سه روز بعد ، فرمانده سپاه اردبیل ، مرحمت را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد. حکم لازم الاجرا بود. می توانست باز هم مرحمت را سر بدواند ولی مطمئن بود که می رود و این بار از خود امام خمینی حکم می آورد. گفت اسمش را نوشتند و مرحمت بالا زاده رفت در لیست بسیجیان لشکر 31 عاشورا.
@FATEMI133