فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاک پای زوار حرمت سرمه چشم من است
حکمت ۵
🌴🌴🌴🌴🌴
العلم وراثه کریمه
علم میراثی ارزشمند
🌴🌴🌴🌴🌴
والآداب حلل مجدده
وآداب زیورهای همیشه تازه
🌴🌴🌴🌴🌴
والفکر مرآه صافیه
واندیشه آیینه ای شفاف
🌴🌴🌴🌴🌴
#یاعلی
@tadaborehussaini
از شهید همدانی پرسیدندبعد از بازگشت از سوریه برنامه تان چیست؟
گفت: تصمیمی گرفتم که مطمئنم از چهل سال مجاهدت بالاتره، برم یه گوشه از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه های نوجوان و جوان کارفرهنگی انجام بدهم؛ برای امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) آدم تربیت کنم. سرباز تربیت کنم. کاری که تا حدودی کوتاهی کردیم وآن دنیا باید جواب بدهیم.
"شهید حسین همدانی"🌷
#یاد_شهداء
@tadaborehussaini
جامعه ی پس از ظهور مولا بقیة الله در کلام حضرت ثارالله
…در روى زمین شخص نابینا و زمینگیر و مبتلائى نخواهد بود
مگر اینکه خداوند به وسیلۀ ما اهلبیت بلا را از او برطرف مىکند.
و به قدرى برکت از آسمان به سوی زمین نازل مىشود که شاخه درخت از زیادى میوه مىشکند!
میوه زمستانى در تابستان و میوه تابستانى در زمستان خورده مىشود.
و این است معناى سخن خداوند عزوجل که :
«اگر اهل کتاب ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، ما به یقین برکاتى از آسمان و زمین براى آنان قرار میدادیم، ولى اینان تکذیب کردند و ما آنان را به واسطۀ آنچه کسب کردند مؤاخذه کردیم.»
سپس خداوند کرامتى را برای شیعیان ما عطا میکند که چیزى در زمین و آنچه در آن هست بر آنان پنهان نخواهد بود.
📚 مختصر البصائر ص 139
#امام_زمان
@tadaborehussaini
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امید فتح مجدد مکه و باز-شدن راه حرم نبوی و پاک شدن این مکان مقدس از لوث وجود خائنان حرمین الشریفین
#پیامبر_اکرم
#لبیک_یا_رسول_الله
#وحدت
#استکبار_ستیزی
@tadaborehussaini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک شورانگیز سیدحسن نصرالله .....
#پیامبر_اکرم
#لبیک_یا_رسول_الله
#وحدت
#استکبار_ستیزی
@tadaborehussaini
تدبر حسینی
#مفاخر
🔹 استاد شیخ حسین انصاریان در خاطره ای از علامه جعفری رحمت الله علیه اینگونه نقل می کند:
🌀یک روز بعدازظهر تلفن زنگ زد، برداشتم و دیدم استاد باکرامت، عالم کمنظیر، فیلسوف الهی، علامهٔ جعفری است.
به من گفت: حسین، کاری نداری؟
گفتم: نه، امرتان؟ گفت: بلند شو به خانهٔ ما بیا! خب از این طرف تهران، شرق به غرب، حدود بلوار آیتالله کاشانی رفتم.
تنها بود، گفت: چه خوب شد آمدی! امشب دوازده شب دارند من را بهخاطر بیماری به اروپا میبرند، احتمال میدهم برنگردم؛ تو را خواستم تا یک چیزی به تو بدهم و یک چیزی بگویم.
🌀یک پولی را درآورد و به من داد و گفت: این را چهار قسمت کن و بعد از رفتن من، هر جا خودت صلاح دیدی که هزینه شود، هزینه کن. گفتم: چشم! گفت: پس آنچه که میخواستم به تو بدهم، دادم؛
🌀اما یک چیزی میخواهم به تو بگویم. تو من را میشناسی و از سال پنجاه با هم رفیق بودهایم، درست است؟ گفتم: بله! گفت: رفتوآمد هم با هم زیاد داشتهایم؛ جای این را من غیر از تو نداشتم که بگویم، وگرنه میگفتم. خیلی استاد دانشگاه با من و خانوادهام رفیق هستند، ولی جای آن تو هستی. فرمود: من تا الآن نماز قضا ندارم، روزهٔ قضا ندارم، حج را رفتهام و در عبادتم بدهی ندارم؛ اما همهٔ عباداتم را که دارم میروم، اینها را کنار گذاشتهام و گفتهام بروید، نمیخواهم پیش من باشید؛ هیچ امیدی به شما ندارم! این یک مسئله بود.
🌀چند سال در قم درس خواندهام، بعد به نجف رفتهام و بزرگترین استادها مثل آقا شیخ مرتضی طالقانی، آیتاللهالعظمی خوئی، این آدم کمنظیرِ در علم را دیدهام. الآن که میخواهم به خارج بروم، به عمر تحصیلم هم گفتهام کنار بروید که هیچ امیدی به شما ندارم؛
🌀اما خیلی طلبه و دانشگاهی را درس دادهام و بالاخره آنها با زبان من با اسلام، با حکمت و با قرآن آشنا شدهاند. حالا که 73-74 ساله هستم، به آنها هم گفتهام دارم میروم، شما هم من را رها کنید و کنار بروید که ابداً به شما امیدی ندارم.
🌀بعد به من گفت: *حسین، میدانی امیدِ صد درصد من به قیامتم که هیچ نگرانیای ندارم، به چیست؟ گفتم: نه استاد! گفت:
فقط به ابیعبدالله است.
#یاحسین