اگر یاد خداوندکه نقطه ی اصلی هرم آفرینش است آرامش بخش نباشد،مطمئن باش مخلوقات اوآرامش بخش نخواهند بود،دنبال اوباش وانقدرسرگردان نباش @tezkar
🚩از برکه غدیر که برمی گردی ....
🌴به مدینه می رسی .....
🌹 بوی گلهای محمدی ویاس فاطمی مشام جان را می نوازد...
🚩 اما دلت آنجا هم آرام نمی گیرد
🚩زیرا حسین فاطمه قدم در راه گذاشته و می آید
به سوی کربلا ...
🚩با قمرمنیرش، علمدار کاروان
🚩با جوان محمدی سیما یش
🚩با آیینه ای از مادر در جمال خواهرش
🚩با شیر خواره باب الحوائجش
🚩وبا دختر شیرین زبان سه ساله
......
🚩 ارباب ما همه خوبان عالم را زیر پرچم حسینی اش به نجات عالمیان آورده
🚩🚩🚩
و شاید
اثر سوز ناله مادری است که پیراهن خونین فرزندش را در ملا اعلی به اهتزاز در اورده.....
که دلهای عاشقان بی قرار گشته ......
🚩سلام برحسین و اولادحسین واصحاب حسین
eitaa.com/tadaborehussaini
حکمت (۱)
☘🔆☘🔆 امام عليه السلام در اين حكمت پرمعنا مىفرمايد:
«در فتنهها همچون شتر كم سن و سال باش؛ نه پشت او قوى شده كه سوارش شوند نه پستانى دارد كه بدوشند»؛
(قَالَ عليه السلام: كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ، وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ) .
☘براى روشن شدن محتواى اين كلام بسيار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژۀ «فتنه» و «ابن لبون» تفسير شود:
🔆 فتنه، از مادۀ «فتن» (بر وزن متن) در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معناى هرگونه آزمايش و امتحان و بلا و عذاب و حتى شرك و بتپرستى و آشوبهاى اجتماعى آمده است و در اينجا منظور همان آشوبهاى اجتماعى است.
🔆 لبون، به شترى گفته مىشود كه به جهت زائيدن مكرر پيوسته در پستانش شير است (لبون به معناى شير دار است از مادۀ لبن) و ابن لبون به بچۀ چنين شترى گفته مىشود كه دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است؛ نه قوت و قدرت چندانى دارد كه بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شيرى (زيرا هم كم سن و سال است و هم نر) و به اين ترتيب هيچ گونه استفادهاى از آن در آن سن و سال نمىتوان كرد.
☘ از اينجا روشن مىشود كه هدف امام اين است كه انسان به هنگام شورشهاى اهل باطل و فتنههاى ناشى از خصومت آنها با يكديگر نبايد آلت دست اين و آن شود؛ بايد خود را دور نگه دارد و به هيچ يك از دو طرف كه هر دو اهل باطلاند كمك نكند.
در اين گونه موارد معمولاً هر كدام از طرفين به سراغ افراد بانفوذ و باشخصيت مىآيند تا از نفوذ و قدرت آنها براى كوبيدن حريف استفاده كنند.
در اين هنگام بايد اين افراد بلكه تمام افراد، خواه ضعيف باشند يا قوى نهايت مراقبت را به خرج دهند كه در دام فتنهگران و غوغاسالاران نيفتند مبادا دين و يا دنياى آنها آسيب ببيند و همان گونه كه در بالا آمد در بعضى از روايات جملۀ «و لا وَبَر فَيُسْلَب» نيز به آن افزوده شده است يعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد كه آن را بچينند و از آن استفاده كنند
📚شرح ایت الله مکارم شیرازی
✅مومنان آخر الزمان ، برادران حضرت خاتم النبیین صلوات الله علیه و آله
✍ابو بصير از امام محمد باقر عليه السّلام روايت نموده كه پيغمبر اكرم صلّي اللَّه عليه و آله روزي در جمعي از اصحاب خود دو بار فرمود:
خداوندا! برادران مرا به من بنمايان.
اصحاب عرض كردند: يا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟
فرمود: نه! شما اصحاب من مي باشيد، برادران من مردمي در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مي آورند،
با اين كه مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آن كه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است.
ثابت ماندن يكي از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلماني، دشوارتر است.
و يا مانند كسي است كه پاره اي از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهاي شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تاري نجات مي دهد.
📚بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج ۵۲ ، ص ۱۵۴
@shahidsarjoda
بعـضیاز روزهـایجمـعهتلفـنهمراهـش
خامـوشبـود . . .
وقتـیدلیلـشرومـیپرسـیدممیگـفت:
ارتبـاطمرابـادنیـاکمـترمیکنـمتـاکـمیزمانـم
رابـرایامـامزمـانماختـصاصبـدم!
اینکـهچطـوری
میـتونمبـرایایشـانمفیـدباشـم
ــــراویـتهمسـرشھـیدحـججی 📒🖇ــــ
@shahidsarjoda
#یاد_شهداء
❤️❤️داستان محبت ❤️❤️
☀️بسم الله الرحمن الرحیم
❇️حكيم بن عتيبه گفت: خدمت حضرت باقر (عليه السلام) بودم، خانه پر از جمعيت بود در اين هنگام پيرمردى عصازنان وارد شد و بر در خانه ايستاده، گفت:
السلام عليك يابن رسول الله و رحمة الله و بركاته و سكوت كرد.
🔆حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: عليك السلام و رحمة الله و بركاته.
پيرمرد عرض كرد يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا به نزديك خود جاى ده،سپس گفت:
« فوالله انى لاحبكم و احب من يحبكم و والله ما احبكم و لا احب من يحبكم لطمع فى دنيا والله انى لا بغض عدوكم و ابرء منه والله ما ابغضه و ابرء منه لوتر، كان بينى و بينه والله انى لاحل حلالكم و احرم حرامكم و انتظر امركم فهل تر جولى جعلنى الله فداك -
به خدا سوگند شما را دوست دارم و دوستان شما را نيز دوست دارم ، اين علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه براى طمع در دنيا است. به خدا قسم دشمنان شما را دشمن دارم و از آنها بيزارم. اين دشمنى و بيزارى كه نسبت به آنها ابراز مى كنم خداى را شاهد مى گيريم كه نه به واسطه كينه و خصومتى است كه بين من و آنها باشد. آنچه شما حلال بدانيد حلال مى دانم و آنچه حرام بدانيد حرام مى دانم و انتظار فرج شما خانواده را مى كشم يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فدايت شوم با اين خصوصيت آيا اميد نجاتى برايم هست؟»!
🔆حضرت باقر (عليه السلام ) فرمود: جلو بيا؛ او را پيش خواند تا در پهلوى خود نشانيد. آنگاه فرمود: « شخصى خدمت پدرم على بن الحسين (عليه السلام ) رسيد همين سوالى كه تو كردى از ايشان نمود. پدرم در جوابش فرمود: اگر از دنيا بروى وارد بر پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و على و امام حسن و امام حسين و على بن الحسين (عليهم السلام) مى شوى ، قلبت خنك خواهد شد و دلت از التهاب مى افتد شاد خواهى شد و چشمهايت روشن مى گردد، با كرام الكاتبين به خوبى و خوشى روبرو خواهى شد آنگاه كه جانت به اينجا برسد (در اين هنگام با دست اشاره به گلوى خود نمود) در زندگى نيز چيزهائى خواهى ديد كه باعث روشنى چشمت هست و با ما در مقامى بلند و ارجمند خواهى بود.»
پيرمرد از شنيدن اين مقامات چنان غرق در شادى شد كه خواست بار دیگرعين جملات را از زبان امام (عليه السلام) شنيده باشد، از اين رو عرض كرد: يابن رسول الله چه فرموديد؟
🔆حضرت باقر (عليه السلام) سخنان خود را تكرار كرد. پيرمرد عرض كرد اگر من بميرم بر پيغمبر و على و حسن و حسين و على بن الحسين (عليهم السلام) وارد مى شوم، چشمم روشن و دلم شاد و قلبم خنك مى شود و كرام الكاتبين را با شادى و خوشى ملاقات مى كنم وقتى جانم به گلويم برسد.اگر زنده بمانم خدا چشمم را روشن مى نمايد و با شما در درجه اى بلند خواهم بود؟!
در اين هنگام پيرمرد در حالی که با صداى بلند هاى هاى گريه مى كرد. عرض كرد: يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) دست مباركت را به من بده . حضرت دست خود را به طرفش دراز كرد،پيرمرد دست حضرت را گرفته شروع به بوسيدن كرد و بر چشمهاى خود گذاشت ، سينه و شكم خويش را گشود، دست آن جناب را بر روى سينه و شكم خود گذاشت آنگاه از جاى حركت كرده سلام داد و رفت
🔆حضرت باقر (عليه السلام) تا موقعى كه پيرمرد در حال رفتن ديده مى شد او را با توجه مخصوصى تماشا مى كرد، پس از آن روى به جمعيت نموده فرمود: هر كس مايل است مردى از اهل بهشت را ببيند به اين شخص نگاه كند.
🔰منبع : روضه كافى ، ص76
@tadaborehussaini
╰─🌺─═▪️🌺▪️═─🌺─╯