🌿🌼🌿🌼🌿 🌼🌿🌼🌿 🌿🌼🌿 🌼🌿 🌿 بسم الله الرحمن الرحیم #سوم_صفر؛ ولادت امام محمد باقر (ع) 🌼🌿حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام پنجمین امام شیعیان است که در سال 57 هجری قمری در مدینه متولد شد. وی اولین شخصی است که نسب پدر و مادرش به حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام می رسد. 🌿🌼ولادت امام محمد باقر (ع) ابوجعفر، محمد بن علی الباقر، مشهور به امام محمد باقر (ع)، امام پنجم شیعیان است. امام محمد باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى (طبق برخی روایات اول ماه رجب) در مدينه دیده به جهان گشود.   پدرش ابومحمد علی بن الحسین زین العابدین (امام چهارم شیعه) و مادرش فاطمه بنت حسن بن علی (دختر امام حسن مجتبى (ع) ) است. بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن (ع) و از سوى پدر به امام حسين (ع) مي رسيد. ایشان در واقعه جانگذار كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيدالشهداء كودكى بود كه به چهارمين بهار زندگيش نزديك مي شد. 🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿 ╭──═▪️🕯▪️═──╮ ‌     @tadaborehussaini ╰──═▪️🕯▪️═──╯‌

🌴🌷🌷🌷🌷🌷🌴 سالروز شهادت دردانه حسینی و گل پرپردیار شام برهمه عزاداران تسلیت باد 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دستان کوچک این بانوی سه ساله ، دستگیر همه دردمندان عالم است 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای دختر عزیز حسین به حرمت پدربزرگوارت همه مارا دریاب که به بلا مبتلا شدیم و فراق کربلا بر ما سخت گشته ....... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 یابنت الحسین اغیثینی بحق الزهرا 🌴🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌴 ╭──═▪️🕯▪️═──╮ ‌     @tadaborehussaini ╰──═▪️🕯▪️═──╯‌

یا باب الحوائج یا رقیه ╭─🕯─═▪️🕯▪️═─🕯─╮ ‌        @tadaborehussaini ╰─🕯─═▪️🕯▪️═─🕯─╯

خوابیدم خوابت رو دیدم بابا از خواب خوش باز پریدم بابا درددوریت را کشیدم بابا ترسیدم بابا 🌹🌹🌹🌹👆

یاحبیب الباکین نو سروده ای به آستان حضرت رقیه خاتون (سلام الله علیها) انتقامش را گرفت اینگونه با اعجازِ آه آهِ او شد خطبهء او روز دشمن شد سیاه قصهء کرب و بلا را دختری تغییر داد کاخ ها ویرانه شد ویرانه اش شد بارگاه چادرش دست نوازش بر سر صحرا کشید سبز شد خارِ مغیلان و فدک شد هر گیاه دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه دختر انا فتحنا اشک می ریزد ولی گریه های او ندارد رنگ زاری هیچ گاه بر سرش می ریخت خاک از بام ها ، می سوختند دخترانِ زنده در گور عرب از این گناه بین طوفان غنچه و گل سر در آغوش هم اند او به زینب یا که زینب می برد بر او پناه تا شود زهرا فقط یک کارِ باقی مانده داشت شانه زد بر آن پریشانِ تنور و قتلگاه چون زبانش بند می آمد خجالت می کشید با سرِ بابا سخن می گفت ، اما با نگاه آه بابا! پا به پایت سوختم ، خوردم زمین رنگ گیسویم دلیل و زخم پهلویم گواه ماند داغِ نالهء من بر دل دشمن فقط خیزران وقتی که خوردی زیر لب می گفتم آه جنگ پایان یافت بعد از تو چهل منزل ولی عمه می جنگید با دستان بسته ، بی سلاح اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر این امانت دار را شرمنده تر از این مخواه بعد از این هرجا که رفتی با تو می آیم پدر پای من زخمی ست اما روبه راهم رو به راه... سیدحمیدرضابرقعی @hamidrezaborgheii ╭─🕯─═▪️🕯▪️═─🕯─╮ ‌        @tadaborehussaini ╰─🕯─═▪️🕯▪️═─🕯─╯

╭──═▪️🕯▪️═──╮ ‌     @tadaborehussaini ╰──═▪️🕯▪️═──╯‌

🕯◼️🕯◼️ 🕯🕯🕯🕯🕯🕯 #تدبر_حسینی  #شهادت_حضرت_رقیّة_بنت_الحسین_الشهید علیهما السلام ◼️السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ ◼️اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ 🚩قال الحسین  : اللّهم انّی اعوذُ بکَ مِنَ الکَربِ و البَلاءِ. 🏴انزِلِوا هاهُنا و اللَّه مَحَطّ رِحالِنا و مَسفکُ دِمائِنا، هاهُنا و اللَّه مَخطّ قبورُنا و هاهُنا و اللَّه سبی حَریمنا بِهذا حَدّثنی جدّی‏. ◼️امام حسین  وقتی به کربلا رسید فرمود: خدایا من پناه می‏‌برم به تو از اندوه و بلا». ... در همین جا فرود آیید، سوگند به خدا همین جا است جای پیاده شدن ما و محل ریختن خون ما و محل قبرهای ما. سوگند به خدا در همین جا اهل‌بیت من به اسیری برده شوند. جدّم رسول خدا به من چنین خبر داده است 🔳 #موضوع_تدبر ما این است که: حکمت این بلایا چیست؟ خاصه برای بندگانی که پاک‌ترین، بهترین و فرمانبردارترین‌اند!!! بر اساس آیات و روایات، فرزندان معصوم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه کردار و گفتارشان تابع اراده و مشیت پروردگار هستند 🔅 « لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ(انبیاء/۲۷) هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه می‌کنند به فرمان او می‌کنند. 🔳این نکته در پاسخ سیدالشهداء به محمدبن حنفیه بطور واضح دیده می‌شود«أَتانی رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) بَعْدَ ما فارَقْتُکَ، فَقالَ: یا حُسَیْنُ(علیه السلام) اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا»؛ (هنگامى که از تو جدا شدم، پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم، به من فرمود: اى حسین! رهسپار (عراق) شو، خداوند مى خواهد تو را کشته ببیند!).محمّد بن حنفیّه گفت: «إِنَّا لله وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ با این حال چرا این زنان را با خود مى برى؟! 🔅امام(علیه السلام) فرمود: «قَدْ قالَ لِی: إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَریهُنَّ سَبایا»؛ (رسول خدا به من فرمود: خداوند مى خواهد که آنان را اسیر ببیند!!). !"۱" امروز که شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها است ما از ۵۰ سندی که برا ی ماجرای آن حضرت نقل کرده اند یک سند به نقل علاّمه سیّد بن طاووس در کتاب لهوف چنین است که سیّد می نویسد: حضرت سیّدالشهداءعلیه السلام حضرت زینب و اهل حرم علیهنّ السلام را امر به صبرکرده و فرمود: یَا اُخْتَاهْ تَعَزَّیْ بِعَزَاءِ اللَّهِ فَاِنَّ سُکَّانَ السَّمَاوَاتِ یَفْنُونَ وَ اَهْلَ الْاَرْضِ کُلَّهُمْ یَمُوتُونَ وَ جَمِیع الْبَرِّیَّهِ یَهْلِکُونَ ثُمَّ قَالَ یَا اُخْتَاهْ یَا اُمَّ کُلْثُومٍ وَ اَنْتِ یَا زَیْنَبُ و انت یا رقیة وَ اَنْتِ یَا فَاطِمَهُ وَ اَنْتِ یَا رَبَابُ انْظُرْنَ اِذَا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقُقْنَ عَلَیَّ جَیْباً وَ لَا تَخْمِشْنَ عَلَیَّ وَجْهاً وَ لَا تَقُلْنَ هُجْراً. ای خواهرم خاطرات را به تسلیت الهی، تسلّی بده، چرا که ساکنان آسمانها و زمین همه می‏‌میرند، همه خلایق نابود می‌‏شوند و کسی باقی نمی‌‏ماند. سپس فرمود: ای خواهرم امّ کلثوم! و ای زینب و ای رقیّه و ای فاطمه و ای رباب! متوجّه باشید، هر گاه کشته شدم، به خاطر عزای من گریبانتان را چاک نزنید و صورت خود را نخراشید و گفتاری که زیبنده ما نباشد به زبان نیاورید. 🕯▪️صحنه‌های جانگداز در کربلا، انسانیت انسان‌هایی را بخاطرشان می‌آورد که مدتهاست به فراموشی سپرده شده است، البته برای آنهایی که هنوز قلبهایشان با خور و خواب و خشم و شهوت نمرده باشد. ▪️خور و خواب و خشم و شهوت ▪️شغب است و جهل و ظلمت ▪️حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت ▪️به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد ▪️که همین سخن بگوید به زبان آدمیت ▪️اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد ▪️همه عمر زنده باشی به روان آدمیت ▪️رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند ▪️بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت ▪️طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت ▪️به در آی تا ببینی طیران آدمیت 🕯▪️در کربلا تعدادی ازکارگزاران هدایت الهی، کودکان بی گناه و پاکی هستند که طعمه آتش افروزی پست ترین آفریدگان خدا و حریص ترین انسان ها می‌شوند کودکانی که در خون غلطیدنِ پدران و برداران خود را می‌بینند، ولی باز هم صبورانه به آنها اقتدا می‌کنند. اگر چه در ظاهر نمی‌جنگند ، اما حضور و شهادتشان عزت و عظمت ابعاد قیام، و فروپاشی بنیان ظلم و حیوانیت را سرعت می‌بخشد . بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. رقیه دختر امام حسین علیهماالسلام که بعد از شهادت پدر به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رود. #ادامه_متن در بخش دوم..... 🕯◼️🕯◼️🕯 📚پی نوشت ⏬ ( (لهوف، ص 127 و بحار، ج 44، ص 364) ╭──═▪️🕯▪️═──╮ ‌     @tadaborehussaini ╰──═▪️🕯▪️═──╯‌

#ادامه_متن شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🕯▪️از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت. 🔳▪️نمی‌دانم با این صحنه جانگداز چند نفر فطرت خفته‌شان بیدار شد و از اسارت دیوان یزیدی آزاد شدند. ◼️زن غساله، بدن رقیه (س) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟ 🕯حضرت زینب (س) فرمود: چه می خواهی؟ غساله گفت: این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟ حضرت زینب (س) در پاسخ فرمود: ای زن! او بیمار نبود؛ و این کبودیها آثار تازیانه ها و ضربه های دشمنان است." 🔳▪️نور هدایت الهی برای اسیران شهوت بار دیگر وقتی بود که کاروان اسرا از گوشه خرابه بهمراه زنان و کودکان به مدینه می‌رفتند تا پیام عاشورا به مردم برسانند. ولی چه کسی می‌داند که زینب (س) چگونه باید از خرابه دل ببرد. رقیه‌اش در این خرابه دفن بود. این نازدانه امانتی بود که به زینب سپرده شده بود. چگونه می‌توانست بدون او برود؟ اما چاره‌ای نداشت زیرا رسالت بزرگتری بر دوش او بود. باید می‌رفت. کاروان که می‌گذشت وجدان اهل شام از درون آتش‌شان می‌زد با سرافکندگی و احساس گناه به کاروانیان می‌نگریستند. غم و اندوه همه جا را فرا گرفته بود و اشک‌های ندامت جاری بود. در این میان ، زینب سر از محمل بیرون آورد و فرمود: ای اهل شام! ما از میان شما می رویم. ولی یک دختر خردسال را در میان شما گذاشتیم. او در این شهر غریب است. کنار قبر او بروید. او را فراموش نکنید. گه گاهی آبی بر بر مزارش بپاشید و چراغی روشن کنید. این سخنان چه آتشی در دلهای خفته بر پا می‌کرد، خدا می‌داند. این قدر روشن است که نور خدا بود برای آنهایی که هنوز دل‌هایشان نمرده بود. 🔳▪️سخن جانسوز دیگر زینب که خفتگان در میان گناه و بی هویتی را بیدار می‌کرد وقتی بود که به یاد رقیه (س) از برابر اجساد شهداء می‌گذشت و شاید زبان حالش این بود: حسین جان! همه کودکانی را که به من سپرده بودی، به همراه خود آوردم، مگر رقیه ات را که در شام به خاک سپردم! 🕯▪️در پایان این مختصر که گفتم چه روضه‌ای باید از حضرت رقیه بخوانم که هر چه گفتم همه‌اش روضه بود؟!!! وقتی چشمش به سر بریده پدر افتاد گفت: 🕯يا أبَتاهُ، مَنْ ذَاالَّذي خَضبكَ بِدِمائكَ پدر جان، چه كسي صورت منوّرت را غرق خون ساخته 🕯! يا أبتاهُ، منْ ذَا الَّذي قَطع و ريدَيْكَ پدر جان، چه كسي رگهاي گردنت را بريده است 🕯 يا أبتاه، منْ ذا الَّذي أيْتمني علي صغر سِنّي پدر جان، كدام ظالم مرا در كودكي يتيم كرده است ▪️مُرد در ویرانه و ویرانه را آباد کرد ▪️دید بس بیداد و بر پا رسم عدل و داد کرد ▪️مرگ این دُخت سه ساله شامیان و شام را ▪️ با خبر از راه حق، چون خطبۀ سجاد کرد ▪️کس نبود در شام آگه از علی و از حسین ▪️مکتب آل علی با مرگ خود ایجاد کرد ▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️ صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوة ╭──═▪️🕯▪️═──╮ ‌     @tadaborehussaini ╰──═▪️🕯▪️═──╯‌