▪️لرزه بر پیڪره ےشام می افتد وقتے
چادر فاطمه را بر سرخود می پوشد
▪️بی سَبَب نیست عَدو ازسخنش میترسد
زینب است،خون علے در رگ او میجوشد
#أم_المصائب ؛ #حضرت_زینب(س)
پناه همه بی پناهان عالم 🏴
🔻امیرالمومنین(علیهالسلام) با جمعی از پیروان
از معبری عبور میکردند؛
پیرزنی را دید که با چرخ نخریسی
مشغول...
#خداشناسنشدکسیمگرکنارعلی
┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩بعدظاهری وباطنی قیام امام حسین علیه
السلام
🚩 شعله های عشق الهی در وجود امام حسین ویاران باوفایش بی مثال وبی نظیر است
🎆دکتر دینانی
#تدبر_حسینی
🌹بسم رب الحسین
جلوه اي کرد از يمين و از يسار دوزخي و جنتي کرد آشکار
جنتي خاطر نواز و دلفروز دوزخي دشمن گداز و غير سوز
پرده اي کاندر برابر داشتند وقت آمد پرده را برداشتند
پس ندا داد او نه پنهان ٫ بر ملا که الصّلا اي باده خواران الصّلا
همچو اين مي خوش گوار و صاف نيست ترک اين مي گفتن از انصاف نيست
هر که اين مي خورد جهل از کف بهشت گام اول پاي کوبد در بهشت
جمله ذرات از جا خــــاستند ساغر مي را ز ساقي خواستند
بار ديگر آمد از ساقي صدا طالب آن جام را بر زد ندا
اين نه جام عشرت اين جام ولاست درد او دردست و صاف او بلاست
حبذا زين مي که هر کس مست اوست خلقت اشيا مقام پست اوست
گرچه اين مي را دو صد مستي بود نيست را سرمايه هستي بود
از خمار آن حذر کن کاين خمار از سر مستان برون آرد دمار
درد و رنج و غصه را آماده شو بعد از اين آماده پيمانه شو
در هواي او نفس هر کس کشيد يکقدم نارفته پا وا پس کشيد
سرکشيد اول به دعوي آسمان کاين سعادت را بخود بردي گمان
ذره يي شد زآن سعادت کامياب زآن بتابيد از ضميرش آفتاب
جرعه يي هم ريخت زان ساغر بخاک زان سبب شد مدفن تنهاي پاک
بود آن مي از تغير در خروش در دل ساغر چو مي در خم بجوش
چون موافق با لب همدم نشد آنهمه خوردند اصلا کم نشد
باز ساقي بركشيد از دل خروش گفت اي صافي دلان دردنوش
مرد خواهم همتي عالي كند ساغر ما را ز مي خالي كند
جمله را دل در طلب چون خم به جوش ليكن آن سرخيل مخموران خموش
سر به بالا يكسر از برنا و پير ليكن آن منظور ساقي سر به زير
هر يك از جان همتي بگماشتند جرعه اي از آن قدح برداشتند
باز بود آن جام عشق ذوالجلال همچنان در دست ساقي ماند مال
جان بر كف منتظر ساقي هنوز الله الله غيرت آمد غير سوز
زينت افزاي بساط نشأتين سرور و سرخيل مخموران حسين (ع)
گفت : آن كس را كه مي جويي منم باده خواري را كه مي گويي منم
شرطهايش را يكايك گوش كرد ساغر مي را تمامي نوش كرد
باز گفت از اين شراب خوش گوار ديگرت گر هست يك ساغر بيار
خود به معني باده بود و جام بود گر به صورت رند ، درد آشام بود
شد تهي بزم از مني و از تويي اتحاد آمد به يكسو شد دويي
🌹بخشی از شعر زیبا وعارفانه عمان سامانی در وصف جام عشق الهی و سبقت سیدالشهدا علیه السلام در اجابت دعوت حق....
#تدبر_حسینی
#شب_جمعه_کربلا