⊰✾✿✾❀ ﷽ ❀⊱⊰✾✿✾⊱
#تدبر_حسینی/ صفحه یازدهم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
9⃣مهربانی:
💐 اَنس میگوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفتزده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آنگاه شما او را آزاد میکنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها»؛ (نساء/86.) «هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید.» سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادیاش بود.»
📔(مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص18.)
امام گوسفند زیبایی داشت که به آن علاقه نشان میداد. روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله میکند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکستهاند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکستهام.» حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم.» امام با تبسّمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود میکنم و غلام را آزاد کرد.» (حياة الامام الحسن بن عليعلیهالسلام، باقر شريف القرشي، ج1، ص314.) روزی امام، مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت، هر لقمهای که میخوردند، یک لقمه نیز جلوی آن میاندختند. مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم.» امام فرمود: «دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یکُونَ ذُو رُوحٍ ینْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ؛ (بحارالانوار، ج43، ص352.) نه رهایش کنید! من از خدا شرم میکنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.»
📔استادضرابی / شهریور ۱۴۰۱/ هفتم صفر
یا کریم ال طه 🤲
◾️◾️◾️◾️◾️.
@tadaborehussaini.
⊰✾✿✾❀ ﷽ ❀⊱⊰✾✿✾⊱
#تدبر_حسینی/ صفحه دوازدهم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
🔟فروتنی:
روزی سواره از محلی میگذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشستهاند و مقداری نان را پیش خود گذاردهاند و میخورند. وقتی امام حسنعلیهالسلام را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند. امام از مرکب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْتَکْبِرین»؛
«خداوند خود بزرگبینان را دوست نمیدارد (نحل/23).» سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه کرد.
📔 (بحارالانوار، ج43، ص352.)
سيد و سرور و آقای جوانان بهشت
حامی ملت و دين، شافع فردای جزايی
📔استادضرابی / شهریور ۱۴۰۱/ هفتم صفر
یا کریم ال طه 🤲
◾️◾️◾️◾️◾️.
@tadaborehussaini.
⊰✾✿✾❀ ﷽ ❀⊱⊰✾✿✾⊱
#تدبر_حسینی/ صفحه سیزدهم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
1⃣1⃣بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران:
امام برآوردن نیاز دیگران را در هر حالی در اولویت قرار میداد.
ابن عباس میگوید که با حضرت مجتبیعلیهالسلام در مسجدالحرام بودم. آن جناب در آنجا معتکف و مشغول طواف بود. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد:
«ای فرزند رسول خدا! به فلان شخص، مقداری بدهکارم و از عهده قرض او بر نمیآیم. اگر ممکن است [مرا کمک کنید].»
امام فرمود: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کرد] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم.» شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان میاندازد. حضرت طواف خود را قطع کرد و همراه آن مرد به راه افتاد تا نزد طلبکارش بروند و از او مهلت بگیرند.»
ابن عباس میگوید عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کردهاید که در مسجد، قصد اعتکاف کردهاید.»
حضرت فرمود: «نه فراموش نکردهام؛ ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله فرمود:
«هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خدا مانند کسی است که نه هزار سال، روزها روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده است.»
📔 (سفینة البحار، باب الحاء.)
جد تو احمد و بابت علی و فاطمه مادر اولين سبط نبی چارم اصحاب کسايی
از ازل تا به ابد چون تو نيامد به سخاوت معدن بخشش و احسان و يم جود و سخايی
📔استادضرابی / شهریور ۱۴۰۱/ هفتم صفر
یا کریم ال طه 🤲
◾️◾️◾️◾️◾️.
@tadaborehussaini.
⊰✾✿✾❀ ﷽ ❀⊱⊰✾✿✾⊱
#تدبر_حسینی/ صفحه چهاردهم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
2⃣1⃣بردباری:
از سختترین دوران زندگانی با برکت امام مجتبیعلیهالسلام، دوران پس از صلح با معاویه بود. ایشان، سختی این سال های ستم را با بردباری وصف ناشدنیاش سپری میکرد.
ایشان در این سال ها ، از غریبه و آشنا سخنان زشت و گزنده میشنید و از خدنگ بیوفایی، زخم میخورد. بسیاری از دوستان به ایشان پشت کرده بودند. روزگار، برایشان به سختی میگذشت.
ناسزا گفتن به حضرت علیعلیهالسلام شیوه سخنرانان شهر شده بود.
هرگاه امام را میدیدند میگفتند: «السَّلَامُ عَلَیکَ یا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین؛
📔 (بحارالانوار،ج75، ص287) سلام بر توای خوار کننده مؤمنان.» در حضور ایشان، به هتک و دشنام امیرالمؤمنینعلیهالسلام زبان میگشودند و امام با بردباری و مظلومیت بسیار، هتاکی ها و دشنام ها را تحمل میکرد.
📔استادضرابی / شهریور ۱۴۰۱/ هفتم صفر
یا کریم ال طه 🤲
◾️◾️◾️◾️◾️.
@tadaborehussaini.
⊰✾✿✾❀ ﷽ ❀⊱⊰✾✿✾⊱
#تدبر_حسینی/ صفحه پانزدهم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
3⃣1⃣گذشت:
در همسایگی ایشان، خانوادهای یهودی میزیستند. دیوار خانه یهودی، شکافی پیدا کرده بود و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا اینکه روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت آمد و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود.
بیدرنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهلانگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیشتر شرمنده نشود، فرمود:
«از جدم رسول خداصلیاللهعلیهوآله شنیدم که به همسایه مهربانی کنید.»
یهودی با دیدن گذشت، چشمپوشی و برخورد پسندیده ایشان به خانهاش برگشت، دست زن و بچهاش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.
📔(تحفةالواعظين، ج2، ص106.)
4⃣1⃣سوز جگر:
گستره گذشت و مهرورزی امام، آنقدر پردامنه بود که قاتل او را هم در برگرفت؛ همچنان که عمر بن اسحاق میگوید که من و حسینعلیهالسلام در لحظه شهادت، نزد امام مجتبیعلیهالسلام بودیم که فرمود:
«بارها به من زهر دادهاند؛ ولی این بار تفاوت میکند؛ زیرا این بار، جگرم را قطعه قطعه کرده است.»
حسینعلیهالسلام با ناراحتی پرسید: «چه کسی شما را زهر داده است؟»
فرمود: «از او چه میخواهی؟ میخواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من میدانم، خشم و عذاب خداوند بیشتر از تو خواهد بود.
اگر هم او نباشد، دوست ندارم که برای من، بیگناهی گرفتار شود.»
📔( تاریخ مدینه الدمشق، ص۲۴۴. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۱۴۶. )
📔استادضرابی / شهریور ۱۴۰۱/ هفتم صفر
یا کریم ال طه 🤲
◾️◾️◾️◾️◾️.
@tadaborehussaini.
⊰✾✿✾❀ ﷽ ❀⊱⊰✾✿✾⊱
#تدبر_حسینی/ صفحه شانزدهم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
چرا به امام حسن (ع) می گویند :
غریب مدینه ؟
🔳 یک وجه می تواند این باشد که قبر شریف آن حضرت در بقیع ؛ گنبد و بارگاه و ظاهری ندارد . یا بگویم وجه غربت آن حضرت این است که سرداران لشکر امام حسن به او خیانت کردند و حتی دوستانش به او گفتند :
یا مذل المومنین ؛ ای کسی که ذلیل کننده مومنان هستی ؛
🔳 اینها همه درست است اما یک وجه هم این است که امام حسن تنها پسری بود که در آن کوچه همراه مادرش ،حضرت زهرا (س) حاضر بود تنها فرزندی بود که دید مادرش در آن کوچه سیلی خورد و نقش زمین شد .
بعد آن جریان هم نمی توانست به کسی حرفی بزند . همه این ها بغض شده بود .
باید هم بعدها به صورت پاره های جگر درون طشت بریزد ؛
🔳🔳🔳🔳
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را از خون جگر باغ و لاله کرد
خونی که خورده بود همه عمر از گلو ریخت
دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد
ممنونم ای زهر جفا کردی مرا حاجت روا
درد غم و دیرینه ام دادی طبیبانه شفا
کاش آن زمان می آمدی در کوچه های بی کسی
تا می گرفتی پیش از این با جرعه ای جان مرا
تا که نمی دیدم دگر آن صحنه های پر شرر
شاهد نمی شد چشم من بر ضرب سیلی جفا
یا آنکه آتش می زدی بر این دل خونین جگر
تا که نبینم پشت در افتادن خیرالنسا
السلام علیکم یا اهلبیت النبوّة
📔استادضرابی / شهریور ۱۴۰۱/ هفتم صفر
یا غریب مدینه
◾️◾️◾️◾️◾️.
@tadaborehussaini.