eitaa logo
تفسیر قرآن
505 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
235 فایل
🌹امیر المومنین ع: قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دل هاست https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0 برای عضویت کلیک کنید👆 ادمین تبادل، پست، نظرات و پیشنهادات: @fatemeh_koochakii ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
❓چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول محرم شروع می‌شود؟ 1️⃣ امام رضا(ع) می‌فرماید: «از اول دهۀ محرم، حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفت و روز دهم، روز مصیبت و گریۀ او بود» (امالی صدوق/۱۲۸) 2️⃣ عزاداران با ده شب عزاداری، در واقع خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده می‌کنند. 3️⃣ یک دهه عزاداری قبل از عاشورا می‌تواند موجب کسب توجه و سوز دل در روز عاشورا باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده، ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب کنند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ عاشورا بی‌احساس و بی‌توجه باشند. علیرضا پناهیان- ۲۰ مهر ۹۴ https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
یا صاحب الزمان ادرکنی: آیا میدانید هم از خواصی بودن که جریان نفوذ به دنبالش آمد؟ https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ! مرحوم اسماعیل دولابی: مؤمن اگر ابتلائات دنیا را به خاطر ایمان تحمل کند و طاقت بیاورد قوی می‌شود و هنگام بادهای تند حوادث ، هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و ... بیاید ، خودش ذره‌ای تکان نمی‌خورد و آرام می‌نشیند و دیگران به او پناه می‌برند و آرامش می‌یابند. غصه‌های دنیا را به کسی نگو. با بزرگان بنشین غصه‌ات از بین می‌رود. در مجلس عزای امام حسین «علیه السلام» بنشین غصه‌ات زایل می‌شود. 📚مصباح الهدی، ص۶۴ https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
✍امام سجّاد عليه السلام : پيامبر صلي الله عليه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند . فرمودند : اين چه كارى است؟ گفتند : با اين كار، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم . فرمودند : آيابه شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا ! فرمودند: محكم ترين و قوى ترين شما، كسى است كه هر گاه خشنود شود ،خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند، و هر گاه خشمگين شود، خشمش او را ازسخن حق، بيرون نبرد، و هر گاه به قدرت رسيد، آنچه برايش حق نيست، دست نزند. 📚معانى الأخبار، ص۳۶۶ https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
◼️ امام سجاد عليه السلام: هركس در زمان قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار مانند شهيدان بدر و اُحد به او عطا می كند. (میزان الحکمه ج۶ ص۷۲) 🏴 شهادت امام سجاد علیه السلام بر تمام مومنین جهان تسلیت باد https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
سوره بقره - آیه 8⃣ ✨وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوِمِ الاَْخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ‏✨ 🍃🌸و گروهى از مردم کسانى هستند که مى‏ گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده‏ ایم، در حالى که مؤمن نیستند. 🍀در آغاز این سوره، براى معرّفى مؤمنان آیه و براى شناسایى کفّار آیه آمده است. 🍁از آیه ۸ تا ۲۰ گروه سومى را معرّفى مى ‏کند که هستند. اینان نه ایمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز کفر. 🍂# منافق، همانند موش صحرایى است که براى لانه‏ اش دو راه فرار قرار مى‏ دهد، یکى از آن دو را باز مى‏ گذارد و از آن رفت و آمد مى‏ کند و دیگرى را بسته نگه مى‏ دارد. هر گاه احساس خطر کند با سر خود راه بسته را باز کرده و مى‏ گریزد. 🌼 نام سوراخ مخفى موش «» است که کلمه منافق نیز از همین واژه گرفته شده است. 🦋گرچه مراد از در این آیات، و است، ولى در روایات نفاق، داراى معناى گسترده‏ اى است که هرکس زبان و عملش هماهنگ نباشد، سهمى از نفاق دارد. 🌷در حدیث مى‏ خوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعده ‏هاى خود عمل نکردیم، منافق هستیم گرچه اهل نماز و روزه باشیم. 💥نفاق، نوعى دروغِ عملى و اعتقادى است و ریاکارى نیز نوعى نفاق است. : ✅۱- ایمان، یک مسئله قلبى است و به اظهارات انسان بستگى ندارد. «ماهم بمؤمنین» ✅۲- اساس ایمان، ایمان به مبدأ و معاد است. «آمنا باللَّه و بالیوم الآخر» ✅۳- خداوند از درون انسان، آگاه است. «وما هم بمؤمنین» https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
✨﷽✨ 🔹️💠 کلام نور 💠🔹️ امام رضا (علیه السلام) : 💠فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ. ✳ گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد. 📚 بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۴ https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
🔷 یکی از و در طول تاریخ، (س) بودند که با آن‌همه مصائب و سختی‌ها، هرگز از زیر بار این وظیفه الهی شانه خالی نکردند. 🌿 بروز و ایشان و سایر اهل‌بیت امام حسین (ع) در واقعه بیش از همه جا نمایان است. 🔷 آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای و بر سر یزید فریاد برآوردند: " آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی و دختران رسول خدا (ص) را به‌صورت اسیر به این‌سو و آن‌سو بکشانی؟ آنان را دریدی و صورت‌های آنان را آشکار ساختی؟!" 🌿این بانوی بزرگوار خود را (در اسارت) با دست خود می‌پوشاندند. 📚سایت تخصصی امام حسین (ع) 🔷 از روایاتی که می‌توان به آن‎ها استناد کرد، می‌شود فهمید که منظور از برداشته شدن اهل بیت امام حسین (ع) همان ظاهر یا نقاب بوده است نه آن عبایه‌ای که بر سر آنان بوده است. 🔷 زنان عرب علاوه بر عبایه‌ای که می‌پوشیدند (شبیه چادر عربی امروزی)، در زیر آن لباس ضخیمی می‌پوشیدند؛ یعنی آن گونه نبود که زنان اهل بیت (ع) موهای سرشان یا بدن‌شان پیدا شود. 🔷 عادت اهل بیت بر این بوده که خود را در معرض دید قرار نمی‏‌دادند و آنچه در کربلا اتفاق افتاد مسلماً این بود که صورت بعضی از خانم‌ها معلوم شده و این ولو حرمت شرعی نداشت، اما همین کشیدن روپوش و معلوم شدن صورت، هتک به اهل بیت (ع) محسوب می‌شده است. ✍️حجت الاسلام https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
♥️❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃♥️ 📔 قسمت3⃣4⃣ فردا صبح، صمد رفت کمی خرید کند. وقتی برگشت، دو سه کیلو گوشت و دو تا مرغ و سبزی و کلی میوه خریده بود. گفتم: «چقدر گوشت! مهمان داریم؟! چه خبر است؟!» گفت: «این بار که بروم، اگر زنده بمانم، تا دو سه ماهی برنمی گردم. شاید هم تا عید نیایم. شاید هم تا آخر جنگ.» گفتم: «اِ... همین طوری می گویی ها! شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد.» گفت: «نه، خدا نکند. به هر جهت، آنجا خیلی بیشتر به من نیاز دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود، این چند روز هم نمی آمدم.» گوشت ها را گذاشتم توی ظرفشویی. شیر آب را باز کردم رویش. دوباره گفتم: «به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذاخور نیستند. می ماند من یک نفر. خیلی زیاد است.» رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن. گفتم: «صمد!» از توی هال گفت: «جان صمد!» خنده ام گرفت. گفتم: «می شود امروز عصر برویم یک جایی. خیلی دلتنگم. دلم پوسید توی این خانه.» زود گفت: «می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش.» شیر آب را بستم و گوشت های لخم و صورتی را توی صافی ریختم. گفتم: «نه... قایش نه... تا پایمان برسد آنجا، تو غیبت می زند. می خواهم برویم یک جایی که فقط من و تو و بچه ها باشیم.» آمد توی آشپزخانه بچه ها را بغل گرفته بود. گفت: «هر چه تو بگویی. کجا برویم؟!» گفتم: «برویم پارک. پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: «هوا سرد است. مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم! بچه ها سرما می خورند.» گفتم: «درست است نیمه آبان است؛ اما هوا خوب است. امسال خیلی سرد نشده.» گفت: «قبول. همین بعدازظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهی، یک تُک پا بروم سپاه و برگردم. کار واجب دارم.» خندیدم و گفتم: «از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری؟!» خندید و گفت: «آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم. حق توست. اگر اجازه ندهی، نمی روم.» گفتم: «برو، فقط زود برگردی ها؛ و گرنه حلال نیست.» زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند. بچه ها را گرفتم. سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست. پرسیدم: «ناهار چی درست کنم؟!» بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت. گفت: «آبگوشت.» آمدم اول به بچه ها رسیدم. تر و خشکشان کردم. چیزی دادم خوردند و کمی اسباب بازی ریختم جلویشان و رفتم پی کارم. گوشت ها را خرد کردم. آبگوشت را بار گذاشتم و مشغول پاک کردن سبزی ها شدم. ساعت دوازده و نیم بود. همه کارهایم را انجام داده بودم. غذا هم آماده بود. بوی آبگوشتِ لیمو عمانی خانه را پر کرده بود. سفره را باز کردم. ماست و ترشی و سبزی را توی سفره چیدم. بچه ها گرسنه بودند. کمی آبگوشت تریت کردم و بهشان دادم. سیر شدند، رفتند گوشه اتاق و سرگرم بازی با اسباب بازی هایشان شدند. کنار سفره دراز کشیدم و چشم دوختم به در. ساعت نزدیک دو بود و صمد نیامده بود. یک باره با صدای معصومه از خواب پریدم. ساعت سه بعدازظهر بود. کنار سفره خوابم برده بود. بچه ها دعوایشان شده بود و گریه می کردند. کاسه های ترشی و ماست و سبزی ریخته بود وسط سفره. عصبانی شدم؛ اما بچه بودند و عقلشان به این چیزها نمی رسید. سفره را جمع کردم و بردم توی آشپزخانه. بعد بچه ها را بردم دست و صورتشان را شستم. لباس هایشان را که بوی ترشی و ماست گرفته بود، عوض کردم. معصومه را شیر دادم و خواباندم. خدیجه هم کمی غذا خورد و گوشه ای خوابش برد. جایشان را انداختم و پتو رویشان کشیدم و رفتم دنبال کارم. سفره را شستم. برای شام کتلت درست کردم. هوا کم کم تاریک می شد. داشتم با خودم تمرین می کردم که صمد آمد. بهش چی بگویم. از دستش عصبی بودم. باید حرف هایم را می زدم. صدای در که آمد، بچه ها از خواب بیدار شدند و دویدند جلوی راه صمد. هر دویشان را بغل کرد و آمد توی آشپزخانه یک کیسه نایلونی کوچک دستش بود. سلام داد. سرسنگین جوابش را دادم. نایلون را گرفت طرفم و گفت: «این را بگیر دستم خسته شد.» تند و تند بچه ها را می بوسید و قربان صدقه شان می رفت. مثلاً با او قهر بودم. گفتم: «بگذارش روی کابینت.» گفت: «نه، نمی شود باید از دستم بگیری.» با اکراه کیسه نایلون را گرفتم. یک روسری بنفش در آن بود؛ روسری پشمی بزرگی که به تازگی مد شده بود. با بته جقه های درشت. اول به روی خودم نیاوردم؛ اما یک دفعه یاد حرف شینا افتادم. همیشه می گفت: «مردتان هر چیزی برایتان خرید، بگویید دستت درد نکند. چرا زحمت کشیدی حتی اگر از آن بدتان آمد و باب دلتان نبود.» بی اختیار گفتم: «چرا زحمت کشیدی. این ها گران است.» روسری را روی سرم انداختم. خندید و گفت: «چقدر بهت می آید. چقدر قشنگ شدی.» ادامه دارد....✍🏻 https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
آیه9⃣ ✨يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ‌✨ : 🍃(منافقان به پندار خود) به خداوند و مؤمنان نيرنگ مى‌زنند در حالى كه جز خودشان را فريب نمى‌دهند، امّانمى‌فهمند!🍃 : «» از ريشه‌ى «شَعر» به معناى مو مى‌باشد. كسى كه داراى فهم دقيق و موشكافانه باشد، اهل درك و شعور است. بنابراين گمان مى‌كند كه ديگران را فريب مى‌دهد، زيرا درك درست ندارد. «ما يَشْعُرُونَ» ❌مراد از و منافقان با خدا، يا و آنان با احكام خدا و دين الهى است كه آن را مورد تمسخر و بازيچه قرار مى‌دهند و يا به معناى نسبت به پيامبر خداست. 🍀يعنى همان‌گونه كه اطاعت و بيعت با رسول‌خدا، اطاعت و بيعت با خداست‌ «1» و خدعه با رسول‌خدا به منزله خدعه با خدا مى‌باشد كه روشن است اين گونه فريبكارى و نيرنگ بازى با دين، خدعه و نيرنگ نسبت به خود است. 🦋 چنانكه اگر پزشك، دستور مصرفِ دارويى را بدهد و بيمار به دروغ بگويد كه آنها را مصرف كرده‌ام، به گمان خودش پزشك را فريب داده و در حقيقت خود را فريب داده است كه فريب پزشك، فريب خود است. 🍁برخورد اسلام با ، همانند برخورد منافق با اسلام است. او در اسلام مى‌آورد، اسلام نيز او را در ظاهر مسلمان مى‌شمارد. او در دل ايمان ندارد و است، خداوندنيز در قيامت او را با كافران محشور مى‌كند. 🌷در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: ، خدعه با خداوند است. 🌹قرآن، بازتاب كار نيك و بد انسان را براى خود او مى‌داند. چنانكه در اين آيه مى‌فرمايد: با دين، خدعه با خود است نه خدا. و در جاى ديگر مى‌فرمايد: ✨ «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ✨ 🍃🌺 اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كرده‌ايد و اگر بدى كنيد، به خود كرده‌ايد. يا در جاى ديگر مى‌فرمايد: ✨ «وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ»✨ 🌷 نيرنگ بد، جز سازنده‌اش را فرا نگيرد. 🌟. «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»🌟 🍀 هركس از رسول پيروى كند، قطعاً از خدا پيروى كرده است. نساء، 80. ✨ «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ»✨ 🍂 كسانى كه با تو بيعت كنند، همانا با خدا بيعت نموده‌اند. فتح، 1 : ✅1- حيله‌گرى، نشانه‌ى نفاق است. «يُخادِعُونَ اللَّهَ» ✅2- منافق، همواره در فكر ضربه زدن است. «يُخادِعُونَ» (كلمه «خدعه» به معناى پنهان كردن امرى و اظهار نمودن امر ديگر، به منظور ضربه زدن است.) ✅3- آثار نيرنگ، به صاحب نيرنگ بر مى‌گردد. «وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ» ✅4-، بى‌شعور است ونمى‌فهمد كه طرف حساب او خداوندى است كه همه‌ى اسرار درون او را مى‌داند ودر قيامت نيز از كار او پرده برمى‌دارد. «وَ ما يَشْعُرُونَ» ✅5- و ، نشانه‌ى عقل و شعور نيست. «يُخادِعُونَ ... ما يَشْعُرُونَ» در روايات مى‌خوانيم: آن است كه توسط آن، انسان خداوند را بندگى نمايد. https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0